چرا امیدها میتوانند مهمترین دستاورد ایران در المپیک توکیو باشند؟
پس از سالها، نسلی برای فوتبال ایران پرورش یافته که قدم به قدم پیشرفت کرده است و حالا میخواهد تاریخسازی کند. اما این ماموریت غیرممکن که قدم به قدم درست حرکت کرده، در آخرین روزهایش رو به ویرانی است.
این بزرگترین حسرت فوتبال ایران است. حضور در جام جهانی، نیمه نهایی جام ملتهای آسیا، افتخارات گوناگون و در فوتسال و فوتبال ساحلی و قهرمانیهای زنان ایرانی برای بهترین فوتبال قاره کهن، یک کارنامه کامل را تدارک دیده است اما در فوتبال پایه، انگار هیچ چیز سرجای خودش نیست. تیمهای ملی پایه فوتبال ایران چه در گروه مردان و چه در گروه زنان، کیلومترها از چارچوب تیمهای بزرگسالان فاصله دارند. تیم ملی زنان ایران از صعود به مرحله نهایی انتخابی المپیک 2020 بازماند و حالا مردان هم شرایطی تقریبا مشابه دارند. در سیدبندی و تقسیم امتیازات، ایران میان شانزده تیم مرحله نهایی انتخابی المپیک توکیو، چهاردهم است. نتایج ضعیف در خانه و امیدوار ماندن به صعود تا آخرین ثانیهها، به خوبی اوضاع بحرانی تیم ملی امید را نشان میدهد. حالا که کرانچار هم در آستانه ترک امیدهای ایران است، شاید زمان آن رسیده تا نسلی که برخلاف همتایان قبلیاش همیشه با برنامه حرکت کرده، این بار نتیجه بگیرد.
تیم ملی امید ایران از سال 1980 در المپیک غایب است. اگرچه آن سال به المپیک راه پیدا کردیم اما اعتراض به اشغال افغانستان توسط شوروی، مانع از حضور کاروان ایران در مسکو شد. عدم راهیابی ایران به المپیک اندک اندک به یک اتفاق عادی تبدیل شد و مسئولان فدراسیون فوتبال در آخرین سالهای قرن بیستم تازه یادشان افتاد که فوتبال هم در المپیک حضور دارد و ما باید به آن صعود کنیم. از بازیهای تابستانی 1992 تا امروز، تیمهای ملی زیر 23 سال در المپیک حاضر میشوند و این اتفاق کار فدراسیون فوتبال برای اعزام نمایندهاش به المپیک را دشوارتر کرده است.
امیدها پس از سالها در سال 2004 همه را امیدوار کردند. آن هم پس از مسابقات سیاه سال 2000 که با دهها ستاره حتی از گروه هم صعود نکرده بودیم. مهدی رحمتی، وحید طالبلو، امیرحسین صادقی، حسین کعبی، ایمان مبعلی، جواد کاظمیان، ستار زارع، سیدجلال حسینی، سیاوش اکبرپور و محمد نصرتی تعدادی از ستارههای تیمی بودند که ابتدا توسط محمد مایلیکهن عازم مسابقات شد اما پس از رسیدن پیشنهاد سایپا به دست حاجی مایلی، حسین فرکی هدایت امیدها را برعهده گرفت. آن ایران از مرحله مقدماتی صعود کرد اما در مرحله نهایی با هفت امتیاز کمتر از کره جنوبی از صعود به المپیک بازماند. چهار سال بعد، هیچکس انتظار نداشت تیمی که وینکوبگوویچ با علیرضا حقیقی، سوشا مکانی، حسین کعبی، مهرداد اولادی، حسین ماهینی، مهرداد پولادی و میلاد میداوودی در گروهی که عربستان و استرالیا حضور داشتند، راهی به المپیک پیدا کند. تیمی که میتوانست خیلی زودتر بسته شود، آنقدر تعلل کرد تا در نهایت هیچ شانسی برای حضور او در پکن نداشته باشد.
المپیک 2012 اما یک فرصت استثنایی بود. کمال کامیابینیا، حمیدرضا علیعسگر، کریم انصاریفرد، پیام صادقیان، محسن مسلمان، احسان حاجصفی، امین حاجمحمدی، محمد خانزاده، ایمان صادقی، علیرضا بیرانوند، یعقوب کریمی، امید عالیشاه و علیرضا جهانبخش تعدادی از مهمترین سربازان منصوریان بودند. با یک اشتباه باورنکردنی، کمال کامیابینیا به عنوان یک بازیکن محروم به میدان رفت و شکست سه بر هیچی را برای فوتبال ایران رقم زد که قابل جبران نبود و نسل طلایی سال 2012 هم به کلی فراموش شد.
اما یک نسل قدرتمند در حال تکمیل شدن بود. مهدی ترابی، روزبه چشمی، مجید حسینی، محمدحسین کنعانیزادگان، سردار آزمون و علیرضا جهانبخش از ستارههای امیدی بودند که حالا یک تیم یازده نفره در تیم ملی بزرگسالان هم دارد. آن نسل قدرتمند و آیندهدار هم نتوانستند با کمک نلو وینگادا به نتیجه برسند. ترکیبی که حالا دهها بازیکن آماده در تیم ملی دارد، نتوانست به المپیک راه پیدا کند اما این به معنای ضعف آن نبود. بازیکنانی که بعدها به تیم ملی راه پیدا کردند، در جام جهانی عملکردی به یادماندنی را به یادگار گذاشتند و پس از آن هم در جام ملتهای آسیا به نیمه نهایی رسیدند. تیمی که کارلوس کیروش هم بهره زیادی از آن برد و مسیر فوتبال ایران برای صعود به رتبه نخست فوتبال آسیا را تکمیل کرد.
حسرت فوتبال ایران از چهل سال هم گذشت. دیگر کسی نمیتوانست به المپیک و فوتبال ایرانیاش فکر کند اما جوانانی از راه رسیدند که قدم به قدم پیشرفت کرده بودند. جدیدترین نسخه از تیم ملی امید ایران، همه چیز برای صعود به المپیک را یک جا گرد خود جمع کرده است. از جام جهانی نوجوانان و جام جهانی جوانان گرفته تا لژیونرها و بازیکنانی که خیلی زودتر از خیلیها به لیگ برتر رسیده بودند، همه گرد یکدیگر آمدند تا به معنای واقعی کلمه تاریخسازی کنند. اتفاقی که انگار قرار نیست باز هم رخ دهد. زلاتکو کرانچار، تیمش را از حاشیه ها نجات میداد اما درگیر مسائل فنی بود. همه از یازده جوانی حرف میزدند که تاکتیکهایشان را به خوبی آموخته بودند اما در زمین بازی، قضیه کمی پیچیدهتر میشد. در نهایت، کرانچار با هر تلاشی بود که جوانانش را به مرحله نهایی انتخابی المپیک رساند اما اگر قرار باشد به سرمربی کروات امیدوار باشیم، نباید از المپیک حرفی به زبان بیاوریم. همین عملکرد ضعیف باعث شده تا کرانچار احتمالا سرمربی تیم ملی امید در مرحله نهایی المپیک 2020 نباشد.
نباید ترسی از برکناری کرانچار آن هم دقیقا در برهه حساس فعلی داشته باشیم. ژاپنیها، چند ماه مانده به آغاز جام جهانی، وحید هلیلویچ را از هدایت تیم ملی کشورشان کنار گذاشتند. آنها معتقد بودند این تیم ملی ژاپن با همه کارهایی که کرده، چیزی نیست که انتظار دیدنش را داشته باشند. هاجیمه موری یاسو روی نیمکت تیم ملی کشورش نشست، در جام جهانی به ساموراییترین حالت ممکن پیش رفت و در جام ملتهای آسیا هم به فینال امارات رسید. بعضی وقتها تغییر لازم است.
شاید این تیم ملی امیدی که از اعضایش از ابتدا در کنار یکدیگر پیشرفت کردهاند، به یک تغییر بزرگ نیاز دارند. ضربهای کوچک به جوانانی که شاید به یک تنوع کوچک نیاز دارند. تاریخ سازی هرگز جغرافیا و تاریخ نمیشناسد. فوتبال، تنها ورزش تیمی ایران است که در چند سال اخیر به المپیک راه پیدا نکرده است. این طلسم سیاه، باید همین حالا شکسته شود.
ارسال نظر