کارلوس کی‌روش سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران ساعاتی بعد از باخت مقابل ژاپن و مشخص شدنش پایان کارش در ایران در گفت‌و‌گوی اختصاصی با برنامه‌ی نود مفصل در مورد ۸ سال حضورش در فوتبال ایران صحبت کرد. در ادامه گفت‌و‌گوی تفضیلی کی‌روش با برنامه نود را می‌خوانید.

*خب کارلوس هشت سال قبل اولین مصاحبه‌ت را با نود انجام دادی و شاید حالا این آخرین مصاحبه شما با من و نود باشه...

خیلی ممنونم. امیدوارم آخری نباشه، اما در هر صورت خیلی ممنونم.

* دارید این کشور را یکجورایی با ناراحتی ترک می‌کنید، اما احترام بخش قابل توجهی از مردم رو جلب کردید. این هشت سال را کلا چطور ارزیابی میکنید؟

خیلی مثبت! بسیار خوشحالم و به خودم افتخار میکنم. چون در نهایت، اون چیزی که واقعا اهمیت داره همین است که گفتی. این که احترام بیشتر مردم را جلب کنی، این که این حس را داشته باشی که به‌خاطر آن‌ها و مخصوصا به‌خاطر بازیکنان کار کردی. بعد از هشت سال که دارم این کشور را ترک می‌کنم، عشق و محبت زیادی را احساس میکنم و بخشی از وجودم اینجا باقی خواهد ماند. اگه بهم اجازه بدید امروز متواضع نباشم، شخصا بسیار احساس غرور میکنم، چرا که افتخار و سربلندی را در همه جای کشور و بین مردم دیدم. حالا خیالم میتونه راحت باشه و میدونم که بخشی از وجودم در این کشور خواهد ماند.

*حدود ۲۴ ساعت از باختمان مقابل ژاپن گذشته و احساس می‌کنم که هنوز از ذهن شما خارج نشده. آن گل عجیب و غریبی که در آن بازی خوردیم...

آره آن یکی از اتفاقایی است که در فوتبال می‌افتد. وضعیت نامتعارفی بود که تا حالا در این هشت سال رخ نداده بود. لحظه‌ای بود که در آن خوش شانس نبودیم. اما وقتی به تصویر کلی قضیه نگاه کنید، مهمترین چیز پیروز شدنه و تمام ما این آرزو و این رویا رو داشتیم که برنده بشیم و رو به جلو حرکت کنیم. این مهمترین مسئله است، اما همه چیز نیست. در زندگی و در ورزش هم همینه. وقتی اتفاقات مطابق انتظار ما پیش نمیرند، باید از اشتباهاتمان درس بگیریم و همیشه آماده باشیم که دوباره به وضع مطلوب برگردیم و برای بار بعد، به بازیکن و تیم بهتری تبدیل بشیم.

*در پنج بازی اول درخشان بودید. در نیمه اول مقابل ژاپن یکجور‌هایی بازی رو کنترل کردیم و بعد از اون گل عجیبی که خوردیم، به نظرم دیگه ایران نبودیم. دیگه اون تیمی نبودیم که در طول مسابقات نشان داده بودیم. بعد از اون گل چه اتفاقی افتاد؟ بعد از گل دوم چی شد؟ چون ما به هیچ وجه خوب بازی نکردیم و نتوانستیم موقعیتی ایجاد کنیم و هماهنگی‌مان را از دست دادیم. چه بلایی سر تیممان آمد؟

برای من مشخص بود. تیمی بودیم که به چنین وضعی عادت نداشتیم، به عقب بودن عادت نداشتیم. ما معمولا بازی‌ها را نمیباختیم. اگه درست یادم باشه، در طول این هشت سال ۱۰۰ بازی انجام دادیم و فقط ۱۱ یا ۱۲ بار بازنده بودیم. برای همین بازیکنامان به باختن عادت نداشتند. به گل خوردن عادت نداشتند. قبلاً عادت و نیاز نداشتند که دنبال یک نتیجه بدوند. بازیکنا از نظر احساسی و ذهنی درهمشکستند. ژاپن بازی جلوی ما رو با قدرت شروع کرد. اونا میدونستند که چطور توان کلی ما رو محدود کنند. بازی رو بسیار قوی شروع کردند. توی ۲۰ دقیقه اول، کار ما متوقف کردند آن‌ها بود. اما بعد از ۲۰ دقیقه شروع کردیم به کنترل بازی. نیمه را در حالی تمام کردیم که نسبت به ژاپن سر بودیم و بهترین فرصت نیمه هم متعلق به ما بود. نیمه دوم رو هم خیلی خوب شروع کردیم. تا قبل از آن گل، فقط ایران بود که در بازی بود. اما آن گل همه چیز را عوض کرد. یک لحظه احساسی همه چیز را عوض کرد. وقتی بازیکنان به خودشان آمدند و فهمیدند که در بازی چه خبره، کار براشون از نظر روانی و احساسی خیلی مشکل شد. نتوانستیم بعد از آن لحظه به وضعیت عادی برگردیم که قابل درکه. این چیزی نبود که دلمان بخواهد. چیزی نبود که انتظارش را داشته باشیم، اما قابل درکه چرا که بیشتر این بازیکنان در طول این هشت سال، از رقبا جلو بودن و در موضع کنترل بازی و کنترل رقیب بودند. اما خب این بازی برای ما خوب نبود. همین! اما آیا این سی دقیقه میتونه دستاورد‌های این بازیکنان در طول هشت سال رو تحت الشعاع قرار بده؟ نه! افتخاری که آن‌ها برای این کشور کسب کردند. احترام و اعتبار جهانی که به ارمغان آوردند. این بازیکنان در طول هشت سال، اسم کشور را در دهن فوتبالدوستان سرتاسر دنیا انداختند و این به همین خاطر شایسته احترام و قدردانی طرفداران فوتبال هستند. به کسی اجازه نمیدم و کسی حق نداره با بی احترامی نسبت به‌شان برخورد کنه. اون سی دقیقه نباید نمایش‌های درخشان و تعهد و فوتبال رو تحت الشعاع قرار بده. 

باید مسئولیت اتفاقاتی را که در طول بازی افتاد، بپذیریم. باید از اتفاقاتی که در طول بازی افتاد درس بگیریم. مهمترین چیز در زندگی فوتبالی اینه که به شرایط مطلوب برگردیم. اینه که بدونیم چطور به شرایط مطلوب برگردیم و بار بعد قویتر بشویم.

*فکر نمی‌کنید اگه در طول آماده‌سازی برای جام ملتها، بازی‌های تدارکاتی مشکل‌تری میداشتیم - مثلا بازی‌هایی که در اون‌ها دروازه‌مان بیشتر باز می‌شد – دیگه مثل بازی ژاپن آنطور دچار فروپاشی روانی نمی‌شدیم؟ 

من نظرات خودم را دارم و آن‌ها را بیان می کنم. گفته بودم که معتقدم در برخی شرایط باید در مسیر متفاوتی حرکت کنیم. اما متاسفانه همانطور که همه میدونند، ایران دچار مشکلات و دشواری‌هایی است که کسی نمیتونه انکارشان کنه. باید واقعیت را قبول کنیم. اما باور دارم که تمام تلاشمان را کردیم. با توجه به آن مشکلات و دشواری‌هایی که در چند سال اخیر داشتیم، همه سعی کردند که بهترین عملکردشان را داشته باشند.

*چون برخی منتقدا میگن که خب کارلوس کی‌روش می‌خواست در رتبه‌بندی فیفا جایگاه اول آسیا رو داشته باشه و برای همین مخالف بازی با تیم‌های بزرگ بود. پس کلا این انتقاد رو انکار میکنید؟

عادل عزیز فکر می‌کنم در چند سال اخیر بار‌ها این بحث را داشتیم. به نظرم الان زمان مناسبی نیست که دوباره به این بپردازیم که چرا ایران نمیتونه بعضی بازی‌ها را برگزار کنه. ما تلاش‌های زیادی انجام دادیم. در نهایت هم با تیمای معقولی بازی کردیم. البته در حدی نبود که انتظارشو داشتیم چرا که توی فرایند آماده‌سازی برای جام ملتها، برنامه داشتیم که ۱۰ بازی برگزار کنیم. برنامه‌مان این بود، اما به همون دلایل، متاسفانه فقط پنج بازی انجام دادیم.

*شما در طول مسابقات به بازیکنان به صورت چرخشی بازی میدادید، اما در پست دفاع وسط فکر میکنم تغییرات بیش از حد معمول بود. مثلا یک نیمه به پژمان منتظری بازی دادید. مجید حسینی در اوج نبود. مرتضی هم آن مرتضی همیشگی نبود. از مدافعان وسط راضی بود؟ چرا که خیلی از منتقدان می‌گفتند که مدافعای پرسپولیس میتونستند در آن پست بهتر بازی کنند. هم شجاع و هم مثلا سیدجلال. انتقاد‌های زیادی درایران از این موضوع شد. کلا از مدافعای وسط رضایت داشتید؟

کاملا! عالی بود. در بیشتر بازی‌ها هیچ گلی نخوردیم و مدافعان فوق‌العاده کار کردند. طبیعیه! نمیشه همه را راضی نگه داشت. امکان نداره یک مربی یا یک تیم بتوانه نظر صد درصد مردم را جلب کنه. البته درسته، به دلایل متعدد، گاهی بخاطر عوامل تکنیکی و تاکتیکی بعضی بازیکنان میتونند در شرایط گوناگون عملکرد بهتری داشته باشند. اما بازی در تیم ملی فقط به جنبه‌های تکنیکی و تاکتیکی محدود نمیشه بلکه جنبه روانی، هماهنگی و تعهد هم مهمه. باید واقعا بازیکن تیم ملی باشی. باید آماده باشی که به تیم کمک کنی. درست مثل تمام بازیکنایی که انتخاب میکنم، بدون هیچ استثنایی. اونا باید مثل یه الگو رفتار کنن و آمادگی این رو داشته باشند که در هر وضعیتی، پیراهن تیم ملی را بالاتر از منافع شخصی‌شان قرار بدهند. برای تیم و کشورشان بازی کنند. اگه این مسائل رو کنار هم بذارید، باید بگویم که بازیکنانی که انتخاب میکنم درخشان و فوق العاده بودند. اگه فرصت داشتم که دوباره به گذشته برگردم، مجددا همین بازیکنان را انتخاب می کنم.

*بعضیا میگن که ترابی تجربه کافی رو نداشت که از پس فشار بازی بربیاد. در بازی اول بهترین بازیکن ما بود، اما در طول مسابقات بهش به اندازه کافی بازی نرسید. آیا امکان نداشت که به ترابی و حتی قدوس بیشتر بازی برسه؟

حالا که بازی تموم شده، هر کاری شدنی به نظر میرسه. امیدوارم که منتقدان و مربی بعدی از اشتباهات من درس بگیرند و آرزو میکنم که ایران در صد بازی بعدی، بتونه عملکردشو بهتر کنه. ما ۱۲ بازی را باختیم. امیدوارم در صد بازی بعدی ایران فقط دو سه بازیو ببازه. برای تیم ملی عالی میشه.

*قبل از تورتمنت یک مصاحبه داشتید و گفتید که رویای ما رسیدن به نیمه‌نهایی است. حالا به رویایتان رسیدید، اما فکر میکنم خودتان هم قبول داشته باشید که این بهترین فرصت برای بردن جام بود.

نه به نظرم من هرگز نگفتم که "رویای" ما رسیدن به جمع چهار تیم نهاییه. گفتم "هدف" ما حضور در بین چهار تیم پایانیه که رویکرد کاملا متفاوتیه. اجازه بدید یه جور دیگه این مسئله رو توضیح بدم. رویای شما شاید این باشه که به دور دوم جام جهانی برسید. اما قبلش باید به مسابقات راه پیدا کنید. برای راه پیدا کردن به مسابقات هم باید بازیهاتونو ببرید. همه چیز باید از ابتدا شروع بشه. در طول یک تورنمنت، اگر خودتون رو به فینال نرسونید نمیتونید انتظار داشته باشید که در آن مرحله حاضر باشید و برای مدال بجنگید. برای همین این یک رویکرد استراتژیکه تا به بازیکنان یاد بدی و هدایتشون کنی که قبل از ساختن سقف خونه، باید بنیان خونه رو ساخت. قبل از این که به بازی هفتم برسی، باید توی شش مسابقه بازی کنی. برای رسیدن به بازی ششم هم باید پنجمی، چهارمی و سومی رو بازی کنی. پس همه چیز با بازی اول شروع میشه.

ساده است و این همیشه فلسفه من بوده. اگه توی روز اول موفق نشی، خبری از روز دوم نخواهد بود. اگه در روز دوم موفق نشی، خبری از روز سوم نیست. قدم به قدم تا نیمه‌نهایی بالا اومدیم و مقابل ژاپن که بی تردید بهترین تیم آسیاست بازنده بودیم. آن‌ها تجربه بیشتر، بازیکنان پخته‌تر و تاریخچه غنی تری دارند. توسعه بیشتری داشتند و در تربیت مربی و جوانان موفق‌تر بودند. تجهیزات و سرمایه‌گذاری بیشتری هم داشتند. برای همین تصور نمیکنم باختن نیمه‌نهایی مقابل ژاپن باعث کسر شان تیم ملی باشه. مسابقه‌ای که همه دنیا تصور میکردند که این فینال جام ملت‌های ۲۰۱۹ اماراته.

*میدونم که قراردادتان تموم شده. توی فرودگاه با بازیکنان یه وداع احساسی داشتید که در آن اشک‌هایی هم ریخته شد.

خیلی احساسی بود

* و فدراسیون بیانیه‌ای منتشر کرد و در آن از شما تشکر کرد و برعکس. حالا بعد از پایان قراردادتان، صادقانه چی فکر میکنید؟ احساس نمی‌کنید که میتوانستید ادامه بدید و به فوتبال ایران و پیشرفتش بیشتر کمک کنید؟

ما شش ماه پیش در زمان پایان قرارداد، با فدراسیون یه صحبت شفاف داشتیم. موضع فدراسیون کاملا متفاوت بود. مخصوصا در اون برهه که احساس می‌کردم باید بمونم. در اون موقع چیزی مشخص نبود. حتی خودم بهشون گفتم که برای روحیه تیم خوب نیست که قرارداد یک مربی یک روز بعد از پایان یه تورنمنت به پایان برسه. این چیز خوبی نیست. اما خب دیگه نباید روی مسئله بحث کنیم. این باور و نظر فدراسیون بود که من براش احترام قائلم. در نهایت، هر چیز یک آغاز و یک پایان داره. هشت سال، دوره فوق‌العاده‌ای بود. دوران و ماجرای بسیار خوبی رو داشتیم. فقط یک کلمه است که میتونم به ایران بگم: ازتون خیلی متشکرم. هرگز و هرگز یادم نمیره که مردم توی این کشور چطور احساسشون رو به من نشون دادن. هنوز هم برام خیلی احساسی و البته دردآوره. بله میتونم از کلمه دردآور هم استفاده کنم. چرا که وقتی عاشق چیزی میشی، همیشه چنین لحظه ای سخته. فقط امیدوارم و انتظار دارم که تعهدی که ما به این مسئولیت و به این ماموریت داشتیم، بتونه و باید. دیگه نمیتونم چیزی بگم.

*شما اینجا در ایران طرفدارای زیادی دارید. آن‌ها از این به بعد باید نتایج کلمبیا را دنبال کنند؟

آینده من هنوز اینجاست. شما گفتید که قرارداد من تموم شده، اما هنوز به تاریخ دقیق پایان قراردادم نرسیدیم. من به اصول احترام زیادی میذارم. فکر نمی‌کنم مناسب باشه که اینجا درباره من حرف بزنیم. چون چیزی که اینجا اهمیت داره، من نیستم بلکه آینده فوتبال ایران و آینده این بازیکنان و تیم ملی ایرانه. در نهایت، ما یک سفر و ماجرا کنار هم داشتیم که برام خیلی لذتبخش بود. شاید، چون دشواری‌هایی داشتیم و گاهی ناچار بودم تیم را به سمت سختکوشی، خیالپردازی و خلاقیت هل بدم. گاهی اوقات نمی‌شد از یک مسیر جلو بریم و ناچار بودیم یه راه جایگزین رو انتخاب کنیم. این برام خیلی خیلی رضایتبخش بود که عامل و بخشی از این راه‌حل‌ها باشم. هرگز نمیتوانم یه چیز را فراموش کنم. این اتفاق همیشه به عنوان یک مثال بامزه در ذهنم میمونه. یه زمانی قرار بود که توی امارات با یه تیم ملی خوب بازی کنیم، اما بخاطر مسائل سیاسی، اونا مانع برگزاری شدن و لغوش کردند. به ذهنم خطور کرد که با آن تیم ستارگان آفریقا بازی کنیم تا یک بازی دوستانه. یک بازی تمرینی با تیم ملی داشته باشیم. اون اتفاق همیشه در ذهنم به عنوان یک نمونه از تسلیم نشدن میمونه. یه نمونه از پافشاری کردن و کوتاه نیومدن و انجام دادن تمام تلاشم برای کمک کردن به تیم و بازیکنان. افتخار میکنم و حس بسیار خوبی دارم که تونستم باهاشون کار کنم. اونا توی قلبم جا دارن و تا آخر زندگیم دلم براشون تنگ خواهد شد. بازیکنان، اغلب بازیکنان، مردم، نظرات، بیشتر رسانه‌ها. اینه که اهمیت داره. همینه که ارزشمنده. یه روز داشتم از تجربیات زندگیم با بازیکنانم حرف میزدم و بهشون گفتم نمیتونید همه را راضی کنید. هرگز نمیشه. راضی نگه داشتن همه، چیز خوبی نیست. چنین چیزی وجود نداره. وقتی اغلب مردم شما را دوست ندارن و عده‌ای هم از شما خوششون نمیاد... که البته حقشونه که از من خوششون نیاد، حقشونه! مادامی که رفتار محترمانه‌ای داشته باشن و اخلاق را رعایت کنند. حقشونه. خود من هم از همه خوشم نمیاد. این رویکرد هوشمندانه‌ای نیست که تمرکزتون روی اقلیتی باشه که از شما خوششون نمیاد و اکثریتی را که براشون بازی میکنید از یاد ببرید. کسایی که قدردان شما هستند. این کار هوشمندانه‌ای نیست. محترمانه هم نیست. برای این که در مرکز تمرینی، یه زمین داشته باشیم به زیبایی مبارزه کردیم. به مدت هشت سال. هشت سال از ما زمان برد.

متاسفانه من فقط توانستم دو سه بار اونجا تمرین کنم، اما آن زمین تمرینی سرجاشه تا مربیان و بازیکنان بعدی ازش استفاده کنن. ما تجهیزات فوق العاده‌ای داریم. میتونم بگم که مرکز تمرینی پِک که توی آکادمی فدراسیون احداث کردیم، یکی پیشرفته‌ترین مراکز تمرینی تمام آسیاست. تا جایی که من میدونم فقط توی آکادمی اسپایر (ass-pyer) یک مجموعه تمرینی مثل این هست. به این قضیه افتخار میکنم. میراث ما آنجاست. ما امروز بازیکنانی داریم که الان توی تیم ملی بازی میکنند. البته مربی بعدی نظرات متفاوتی خواهد داشت، اما نسلی از بازیکنان داریم که حاضرم قول بدم در سال ۲۰۲۳ حداقل بیست تاشون اونجا خواهند بود. معتقدم این میراث تا ده سال آینده به تیم کمک خواهد کرد.

*خارج از زمین، شما با افراد متفاوتی مشاجره داشتید. از فدراسیون فوتبال گرفته تا وزارت ورزش. متوجهم شما کسی هستید که برای رسیدن به خواسته‌هاتون همیشه مبارزه کردید، اما در برخی مقاطع، دیگه این درگیری‌ها زیاد از حد بود. مثلا بعد از جام جهانی که داشتید روسیه رو به مقصد ایران ترک می‌کردید، یه مصاحبه علیه آقای برانکو انجام دادید. در آن مقطع آن حرفا زیادی پرخاشگرانه نبود؟

بستگی داره چطور به قضیه نگاه کنید. اگه پای من را لگد کنید، به نظرتون پای من نرم و به نظر من پای شما سخته. اگه من پای شما را لگد کنم، احساستان برعکس خواهد بود. اول این را باید به همه بگم که هیچ مشکل شخصی با کسی ندارم. من اجازه نمیدم که مسائل فوتبالی با زندگیم تداخل داشته باشند. امروز فقط میخوام به همه یه چیز بگم، از کسایی که بیقیدوشرط از من حمایت کردن و کسایی که رو به روی من ایستادند بسیار متشکرم. هیچ مشکل شخصی ندارم. نه با آقای برانکو نه با هیچ کس دیگه. به نظرم دیگه تموم شده. دیگه اتفاقاتی که توی فوتبال ایران میفته، ربطی به من نداره. شاید نظرات شخصی خودم را داشته باشم، اما به عنوان کسی که اینجا مصاحبه میکنه، اون‌ها را بروز نمیدم. اگه دقت و بررسی کنید، من هیچوقت از جایگاه خودم خارج نشدم تا یک مشاجره رو شروع کنم. هرگز در زندگیم این کار را نکردم. فکر نمیکنم کار هوشمندانه‌ای باشه که در خونه کسی را برای دعوا بزنی. اما به عنوان مربی تیم ملی، وقتی یک نفر به قصد درگیری در خونه من را میزنه و میخواد به منافع تیم ملی لطمه بزنه، هرگز کوتاه نخواهم اومد. همیشه این احساس و اعتقاد را دارم. نمیگم همواره اقدامات درستی انجام دادم. هیچکس نمیتونه همواره کار‌های درست را انجام بده. طبیعیه که بپذیرم و اقرار کنم من هم اشتباهاتی داشته ام. اما در عین حال، برای بقیه هم هزینه‌ای نداره که اشتباهات خودشون رو بپذیرند. برای اونا هیچ هزینه‌ای نداره. میتونم بگم که در مجموع من همیشه چنین طرز تفکری داشتم. آیا فلان صحبت، فلان حرکت و فلان وضعیت میتونه روی عملکرد تیم ملی من تاثیر بگذاره؟ میتونه ثبات تیم ملی من رو تحت تاثیر قرار بده؟ ممکنه از خط قرمز عبور کنه؟ اگه جواب این سوال‌ها مثبت باشه، واکنش نشون میدم. اگه به نظرم تاثیری نداشته باشه، کاملا نسبت بهش بی تفاوت خواهم بود و از اون مسئله فاصله میگیرم. اما من هرگز در چنین شرایطی کوتاه نمیام.

*این باعث شد که یک فضای دوقطبی در ایران به وجود بیاد.

این سوال رو باید از آقای برانکو بپرسید که چرا این طور شد نه از من. من هرگز در طول هشت سال حضورم، هیچ صحبتی درباره پرسپولیس نکردم. ازش بپرسید چرا توی مسائل تیم ملی دخالت کرد. مخصوصا حالا که دیگه کاری به کار باشگاه ندارم، نباید این سوال رو از من بپرسید. راستی این را هم بگم که من همیشه طرفدار پرسپولیس، سپاهان، استقلال و همه تیم‌ها بودم. من با همه تیم‌ها و همه بازیکنان برخورد یکسانی دارم.

اگه نظر برخی مربیان سابق و مدیران سابق باشگا‌هایی را که درباره‌اش صحبت کردیم بپرسید، اون‌ها هم میدونند که پشت صحنه من چقدر محترمانه و محبت آمیز برخورد کردم و چقدر تاریخچه همه باشگاه‌های ایران مخصوصا پرسپولیس را ستایش میکنم. قدمت طولانی باشگاهی مثل پرسپولیس چیزی نیست که با بحث‌های دو سه نفر در رسانه‌ها زیر سوال بره.

*از آقای برانکو هم این سوالات را خواهم پرسید، اما این فضای دوقطبی ایجادشده در ایران باعث شد خیلی‌ها ضد تیم ملی بشند

بذار واضحتر بگم. از فرد متشخصی مثل آقای پروین بپرسید. کسی که مطمئنم همه در این کشور تحسینش میکنن و براش احترام قائلن. بپرسید من پشت صحنه در رابطه با این وضعیت چه کار کردم. اخیرا خود آقای پروین هم گفت که من این فرصت را داشتم که با ایشون چند دیدار خصوصی داشته باشم تا درباره این مسئله بحث کنم. میدونستم که ما توی تیم ملیمون افرادی مثل افشین پیروانی و کریم باقری رو داشتیم که توی این باشگاه بودن. من درباره این وضعیت بخصوص با آقای پروین صحبت کردم. هیچ دلیل و لزومی وجود نداشت که این قضیه به رسانه‌ها کشیده بشه و به بحث‌ها و انتقاد‌ها دامن زده بشه. وقتی آدمای فوتبالی در دو طرف قضیه هستند، دوستانشون هم در دو طرف قضیه خواهند بود. این حقایق و تاریخ هستند که باید قضاوت کنن چه کسی بود که تلاش‌های من در پشت پرده بی احترامی کرد تا متاسفانه اوضاع بین ما تغییر نکنه 

*تعداد این آدم‌ها کم هم نبود. خیلی نظرسنجی‌ها در ایران برگزار شد که ...

وقتی رسانه‌ها و نظرات جمعی رو با شیطنت دستکاری می‌کنید، راحت‌تر میتونید عده‌ای رو علیه یک نفر بسیج کنید.

*پس میگید این بخاطر دستکاری و شیطنت رسانه هاست؟

کاملا! کاملا!

*شما آدم خیلی باهوشی هستید و نباید حمایت طرفدارای پرسپولیس رو از دست میدادید.

نه من حمایت طرفدارای پرسپولیس رو از دست ندادم. برخی طرفدارای پرسپولیس که تحت تاثیر برخی رسانه‌ها بودن نظر متفاوتی نسبت به طرفدارای استقلال و طرفدارای سپاهان دارند. داشتن نظر متفاوت حقشونه. من همیشه برای تمام نظرات متفاوت در این کشور احترام قائلم، مادامی که این نظرات در چارچوب اخلاق و احترام بیان بشن. متاسفانه بخاطر برخی شرایط، چنین وضعیتی برای کار ما مطلوب نبود و بهترین فضای ممکن را برای تیم ملی ایجاد نکرد. کاملا با این مسئله موافقم. اما اگه بخواید قضاوت کنید که مسئولیت کامل این اتفاقات با کی بوده، باید عذرخواهی کنم و بهتون بگم که من میخوام در کمال آرامش کشور را ترک کنم، چون هیچ گونه دخالتی در این اتفاقات نداشتم. راستی، شما یک فدراسیون دارید. کمیته انضباطی دارید. نهاد‌هایی دارید که باید نظم را در این وضعیت حاکم میکردند. اگه نتونستند این نظم را حاکم کنند، این وظیفه به نسل بعدی منتقل میشه چرا که دیگه مسئولیت من نیست که در این باره قضاوتی بکنم یا حرفی بزنم. من فقط میتونم دوباره تکرار کنم ممنونم آقای قلعه نویی، ممنونم علی دایی، ممنونم آقای برانکو و آقای شفر. قدردان هشت سالی هستم که اینجا حضور داشتم.

*درباره این جنگ‌های بیرون زمین، گاهی احساس میکنم که این جنگ‌ها براتون الهام‌بخش و انگیزه‌بخش اند. مثل مورینیو که همیشه سعی میکنه...

درباره ساختن زمین؟ (می خندد)

*نه درباره جنگ‌هایی که خارج از زمین فوتبال دارید. مثلا مصاحبه‌ای که درباره بلیت‌های فرست کلاس پرسپولیس و سایر مسائل غیرفوتبالی داشتید.

این مسائل غیرفوتبالی نیستند دوست من. نه نه غیرفوتبالی نیستند. کاملا درزمین فوتبالن. در زمینن

ازشون انگیزه نمیگیرید؟

نه این مسائل واقعا غیرفوتبالی نیستند. بلکه فوتبالین. وقتی یه کادری داری که باهاشون کار میکنی.. البته نمیدونم تو چطور با کادرت کار میکنی. اما بذار بگم خودم چطور کار میکنم تا متوجه بشی. من یه کادر دارم که با من کار میکنن. مثلا اگه قرار باشه یکی برای این مصاحبه، نورپردازی کنه. اگه به همین آقا هفت ماه حقوق ندی فکر میکنی میتونه کارشو خوب انجام بده؟ نه ازش بپرس. سوال خوبیه. یه لحظه دوربین رو بچرخون و ازش بپرس. اگه به این برنامه بیای و بخوای با آقای عادل این مصاحبه را بگیری و هفت ماه حقوق نگیری، کارت را خوب انجام میدی؟ ازش بپرسید.

*حقوقشون را گرفتند! حقوقشون راگرفتند!

نه نمیگم حقوقشونو گرفتن یا نه.

*همیشه حقوقشون را میگیرن.

خوبه! چه انتظاری داری؟ انتظار داری از بازیکنان و کادرم دفاع نکنم؟ باید این کار را بکنم.

*بهتر نبود که فقط بگید کادر من هفت ماهه حقوق نگرفتند؟ آخه چه ربطی به بلیت فرست کلاس دارد؟

نه یه نفر هست که مسئولیت این قضیه را به عهده داره. برام مهم نیست که با بلیط درجه یک سفر میکنند یا درجه دو یا درجه سه یا درجه چهار. این مسئله من نیست.

مسئله من اینه که کی تصمیم میگیره؟ فکر کن که یه رییس داری. وقتی من به خونه میرم، رییس خونه‌ام. باید برای بچه‌هایم شیر بگیرم. حالا اگه فقط برای پسرم شیر بخرم و چیزی به دخترم ندم، پدر خوبی نیستم. اگه متوجه پیغام من بشید، میبینید که این یه هشداره. ما بازی‌های مهمی پیش رومون داشتیم. باید توی جام ملت‌ها بازی میکردیم. نیاز داشتیم که این بازیکنا و این مردم با تعهد کامل کار کنند و خودشون را وقف مسئولیتهاشون کنن. حالا وقت حمایت از اوناست. چه اشکالی داره؟ وقت حمایت از اونا همین حالاس. چه عیبی داره؟ وقتی اونا میخوان برای کشورتون کار کنن باید ازشون حمایت بشه و این عیب داره که ازشون حمایت نشه. بذار صادقانه بگم اگه اشتباهی کرده بودم عذرخواهی میکردم. بذار یه چیز بهتون درباره پِک بگم که مردم ازش بی اطلاعن. قبل از جام جهانی لازم بود که بازیکنامونو آماده کنیم. فکر میکنی کی هزینه اون تجهیزات را داد تا توی پِک نصب بشن و بازیکنا بتونن آماده‌سازی را شروع کنن؟

وقتی فهمیدم در مضیقه هستم تا بازیکنانم را برای جام جهانی آماده کنم و کشور منابع لازم را نداره، پولی که متعلق به بچه‌ها و خانواده‌ام بود را آوردم و برای تهیه تجهیزات لازم در پِک هزینه کردم. همونطور که گاهی هم حقوق کادرم را میدم. همونطور که گاهی زودتر از موعد حقوق افرادم رو پرداخت میکنم تا راضی باشند. اون هم معمولا بدون اینکه مردم متوجه بشن. من این کار رو میکردم که تا همه بارضایت و انسجام برای تیم ملی تلاش کنن. وقتی یه مربی دارید که حاضره از همه چیز بگذره.. نه تنها از نقطه نظر شخصی و فنی، بلکه در مواقعی که پیش از موعد به پول احتیاج داشتیم تا به تیم ملی کمک کنیم. در چنین شرایطی از جیب خودم برای بازیکنا، کمپ، هتل‌ها و سفر‌ها هزینه میکردم. حالا حق ندارم به یه نفر دیگه بگم که ببین، تو حق نداری جلوی اون یکی پسرت شیر بگذاری، اما جلوی من نه؟ من کاملا در جایگاهی هستم که چنین حرفی بزنم. حالا یه روز قبل از این که کشور رو ترک کنم به من میگید در جایگاهی نیستم و حق ندارم از کسایی که وظیفهشونه خودشون رو وقف تیم ملی کنم، تقاضایی داشته باشم؟ که حق ندارم این حرف رو بزنم؟ نه حق دارم حرف بزنم. چون خود ما، مربیا و بازیکنا این کار رو کردیم. اعضای فدراسیون هم از خودگذشتگی میکردند. میدیدم که آقایان کفاشیان، تاج و ساکت هم مدام در حال دوندگی بودن تا برای تیم ملی کاری بکنن. اگه به هر دلیل با حرفام به کسی آسیبی زدم، ازش عذرخواهی میکنم، اما این کارو انجام دادم تا بتونم در حد ممکن به تیم ملی کمک کنم.

*یه سوتفاهمی درباره اون حرف شما شده بود. این که مردم در ایران غذا برای خوردن ندارن. سوتفاهم بود.

اصلا نمیدونم. ممنونم که به این قضیه اشاره کردی. باید بگم این کار حرکت جالبی نبود. اصلا کار جالبی نبود. اون یک منبع سمپاشی بود. اطلاعات و خبررسانی مسمومی بود که دقیقا از همون افراد و همون جا‌هایی نشئت گرفته بود که به شکل سیستماتیک، حرف‌های من رو تغییر میدند و برنامه‌های ما رو به طرز دیگه‌ای تعبیر میکردند و حقیقت رو تحریف میکردند. میخوام یه حرفی بزنم. امیدوارم این بخش رو قطع نکنید و پخشش کنید. ببینید همین آقا، آقای مسعودی علیه تیم ملی، من و اعضای کادرم چه کرد. به این سمپاشی‌ها نگاه کنید. به این پویش شیطنت آمیز نگاه کنید که از جانب ایشون و چند نفر دیگه هدایت میشد تا این شکاف را ایجاد کنند، تا به این خشم دامن بزنند. به قول شما فضا رو دوقطبی کنند. به دوقطبی شدن فضا برای طرفدارای پرسپولیس دامن میزدند. با دروغگویی به مردم! یه داستان سرهم کردند که یکی از اعضای کادر من وقتی تیم ژاپنی پرسپولیس رو شکست داد خوشحالی میکرد. این ماجرا برای دستیار من نبود بلکه برای ضربه زدن به کارلوس کیروش بود. یک مربی باتجربه، یک مربی بین‌المللی، یک پروفسور در این دام افتاد و به فضای دوقطبی علیه اوسیانو و من دامن زد. این چیزیه که باید اصلاح بشه. باید بهتر بشه. این مرکز خبررسانی مسموم که همه هم میدونن که کی هستن و کجان. اگه به فکر منفعت فوتبال ایران هستیم باید جلوی این‌ها رو بگیریم. این مسئله کارلوس کی‌روش نیست. مسئله علی دایی نیست. مسئله قلعه نویی و برانکو نیست. فردا که یکی از این‌ها در تیم ملی باشن، دوباره همچین اتفاقی خواهد افتاد. دوباره تکرار میشه. چون قبلا هم اتفاق افتاده. یه روز علیه پرسپولیس و روز بعد علیه استقلال. این وظیفه مسئولین ورزشیه تا این قضیه رو حل کنن.

*شما پرسابقه‌ترین مربی تاریخ تیم ملی ایران هستید. میراث شما برای فوتبال ایران چیه؟

مهمترین و شاخص‌ترین چیزی که من ایجاد کردم، این فرصت بود که دنیا نگاه و شناخت متفاوتی نسبت به فوتبال ایران پیدا کنه.

این شناخت به بازیکنان آزادی میده و این فرصت را بهشون میده که در همه جای دنیا حاضر باشند و مورد تحسین قرار بگیرن. به نظرم اغلب مردم میتونند خودشون را در این موقعیت و آزادی تصور کنند. این که در مقابل چشم دنیا باشند و مورد تحسین قرار بگیرند. این حق را داشته باشند که بقیه به چشم انسان‌های عادی بهشون نگاه کنن. هنوز روزی که با تیم ملی وارد برزیل شدیم و روزی که برزیل را ترک کردیم به خاطر دارم. یادم میاد چه نظراتی درکورینتیانس و در هتل بهم گفته شد. بقیه مربیان و بازیکنان می‌امدند پیش من و میگفتند «اوه چه بازیکنای محترمی دارید. بازیکنای تحصیلکرده و متشخصی دارید. ایرانیا خیلی محترمند». من میگفتم پس انتظارتون چیه؟ اینام مثل همه بازیکنای دنیا اند. در روسیه و استرالیا هم تجربیات مشابهی داشتم. شاید بهتر بود که درباره نتایج، دستاوردها، پیروزیها، عملکرد‌ها و حضور در جام‌های جهانی صحبت میکردم. اما ترجیح میدم درباره فرصت آزادی و تحسین از فوتبال ایران صحبت کنم که به لطف بازیکنان بود و همچنین کل کشور. آوردن افتخار، احترام و اعتبار به کشور. من راستش به این قضیه افتخار میکنم و سفر و ماجراجویی فوق العاد‌های داشتم. اکثر مردم خودشون رو در این اعتبار و احترامی که بازیکنان در هشت سال اخیر به دست آوردند سهیم میدونند.

*کارلوس کی‌ر وش خیلی ممنونم بخاطر خاطرات بسیار خوبی که در فوتبال ایران رقم زدی. بخاطر این هشت سال فوق‌العاده. قدردان تمام زحماتت هستیم و امیدواریم دوباره ملاقاتت کنیم.

خیلی ممنونم. میخوام از این فرصت استفاده کنم که اول از همه، دوباره از بازیکنام تشکر کنم که در خط مقدم بودن. اونا فوق العاده و درخشان بودن و ازخودگذشتگی‌های زیادی داشتند. همچنین از کادرم که بدون آن‌ها امکان نداشت اینجا باشم و بتونیم به این موفقیت‌ها برسیم. طرفدارای ایرانی که به شکل ویژه‌ای بهشون عشق میورزم. بخاطر آن‌ها هشت سال اینجا موندم. بخاطر اوناست که بخشی از وجود من در این کشور خواهد موند. آرزو میکنم و امیدوارم که علیرغم چالش‌هایی که همیشه جلوی روی ماست، آینده این فرصت رو در اختیارمان بذاره تا موفق و خوشحال باشند. عمیقا معتقدم که آینده میتونه صلح رو به مردم و کشور ایران هدیه بده. آینده میتونه برای کشور ایران و برای همه درخشان باشه. خیلی متشکرم و از ته دل و وجودم ازتون سپاسگزارم.