هواداران، پرسپولیسِ کهکشانی نمیخواهند
این هواداران پرسپولیس کهکشانی نمیخواهند. همین پرسپولیس را میخواهند که با تمام جانش دنبال رویاهای آنها میدود و خستگی و مصدومیت هم مانعش نیست.
روز را با خبر بازگشت طارمی آغاز میکنیم و خبر آخرِ شبهایمان شده بازگشت احمدزاده. درست مثل همان موقع که رامین رضاییان بدون تیم مانده بود و همین حرفهای بی سر و ته را دربارهاش میشنیدیم.
اینکه چه کسی یا کسانی شایعه بازگشت این ستارههای بیفروغ را بر سر زبانها انداخته و یک پرسپولیس رویایی را با حضور دوباره آنها تصویر کردهاند، بماند اما شاید نمیدانند که هواداران در این مورد خاص حتی از هشتگ «هر چی برانکو بگه» هم گذشتهاند، چه برسد به امثال طارمی و احمدزاده که اگر برگردند، دری به رویشان باز نخواهد شد.
توجیهی هم ندارد این بازگشت و چه بهتر که به حرمت مصدومیتها و رباطهای از دست رفته و اشکهای بازیکنان و هواداران پرسپولیس موقع تماشای جشن نخستین قهرمانی آسیایی کاشیما، فراموشش کنیم.
این ماییم که بعد از هر قدم رو به جلو، فوتبالمان را به عقب میرانیم. مایی که وقت و بیوقت فریادِ عدالتخواهی سر میدهیم و در هنگامه صحبت، برای مبارزه با بازیکنسالاری دنبال پرچمدار میگردیم اما وقتی او را یافتیم، میخواهیم گردنش را بزنیم. مقصر پیشرفت نکردن و حرفهای نشدن این فوتبال خودِ ماییم که جز در جهت منافعمان قدم برنمیداریم و به لگدمال کردن حرمتها خو گرفتهایم.
تقصیر ماست که امثال طاهری و طارمی رویای میلیونها نفر را به بازی میگیرند و یکی مثل احمدزاده، به شوق لژیونر شدن قدم به سرزمینی ناشناخته میگذارد و دست از پا درازتر برمیگردد. یا رامین رضاییان و حتی صادق محرمی که به خیال خودش بهترین انتخاب را داشت اما مثل بقیه ستارههایی که پرسپولیس را ترک کردند، حال و روز خوشی ندارد. همینطور وحید امیری که در پرسپولیس ستارهای بیمثال بود اما حالا روزهایش را روی نیمکت ترابزوناسپور میگذراند.
از این همه بازیکنی که با کلی ادعا و به قول خودشان برای پیشرفت به پرسپولیس پشت کردند، یکی عاقبت به خیر نشد. حتی طارمی که قطریها برایش سر و دست میشکستند، حالا مازاد به حساب میآورندش و هر روز اخراج او را از باشگاه الغرافه طلب میکنند. جالبتر اما جوگیری ماست که فکر میکنیم پرسپولیس با بازگشت این ستارههای خاموش که ذره ذره جانش را گرفتند، دوباره جان مییابد.
جالب است که برای بازگشتشان توجیه هم داریم. از علاقه برانکو به احمدزاده وام میگیریم بیآنکه دیده باشیم بشار رسن و سیامک نعمتی و حتی امید عالیشاه چقدر موثرتر و کماشتباهتر از او بازی میکنند. آدمهای عجیبی هستیم که گل نزدنهای مهدی طارمی را از یاد بردهایم و او را در حد سوپرمن بالا میبریم تا شاید راهی باز شود برای حضور دوبارهاش در پرسپولیس اما عین خیالمان نیست که بعد از او چه بر سر این تیم آمد.
همین طارمی بود که رفت و پنجره را هم پشت سرش بست و حالا که در اروپای خیالیاش جایگاهی ندارد، دوباره پیغام و پسغام میفرستد برای بازگشت. غافل از اینکه هیچ هواداری پذیرای او نخواهد بود. همینطور مشتاقِ دیگر ستارههایی که در سیاهی روزهای محرومیت، پرسپولیس را تنها گذاشتند.
پرسپولیس کهکشانی؟ ادعاهایمان بیشتر به یک واسطهگری شبیه است برای بازگرداندن عدهای پشیمان که همزمان با پیراهن پرسپولیس، خیلی چیزها را از دست دادند. راستی چه شد که به این نتیجه رسیدید که پرسپولیس با این ستارههای خاموش، تیمی ترسناک و کهکشانی خواهد شد؟ اصلا چه کسی قرارِ بازگشت آنها را گذاشته که حالا به تفسیر روزهای بعد از آمدنشان وقت بگذرانیم؟
مهمتر از همه، کدام هوادار میپذیردشان؟ حق هم دارند البته. آنها بودند که با هر مصدومیت، دست و دلشان لرزید اما برای یک لحظه هم پرسپولیس را تنها نگذاشتند. این هواداران پرسپولیس کهکشانی نمیخواهند.
همین پرسپولیس را میخواهند که با تمام جانش دنبال رویاهای آنها میدود و خستگی و مصدومیت هم مانعش نیست. به حرمت همین مصدومیتها و رباطهای از دست رفته و اشکهای بازیکنان و هواداران موقع تماشای جشن قهرمانی کاشیما، درهای پرسپولیس به روی این ستارههای خاموش باز نخواهد شد. آنها اگر برگردند، وفاداری بیمعنا میشود و پرسپولیس و پرسپولیسیها بیحرمت.
انتهای پیام/
ارسال نظر