آیا جدایی رونالدو به نفع رئال مادرید شده است؟
رئال مادرید پس از سه قهرمانی پیاپی در لیگ قهرمانان اروپا، وارد دوران تازه ای شده است.
سفیدهای مادرید که تابستان پُر ماجرا و عجیبی را پشت سر گذاشتند، برای اولین بار در فصل جدید لیگ قهرمانان اروپا و البته با رویکردی متفاوت به میدان رفتند. حالا دیگر خبری از زین الدین زیدان روی نیمکت و کریستیانو رونالدو در خط آتش «لوس بلانکوس» نیست و هر دو اسطوره به طور غیر منتظره ای سانتیاگو برنابئو را ترک کرده اند.
بر خلاف سال های گذشته، فلورنتینو پرز ترجیح داده که بریز و بپاش را کنار گذاشته و با حداقل هزینه ممکن در بازار نقل و انتقالات تابستانی، قدم به فصل 19-2018 بگذارد. جولن لوپتگی از هول هلیم در دیگ افتاد و حضور در جام جهانی را فدای مربیگری در رئال مادرید کرد تا جانشین زیدان شود. حدود سه سال پیش، وقتی زیدان جانشین رافا بنیتز شد، تردیدهای بسیاری در مورد توانایی های وی برای مربیگری در تیم بزرگی همچون رئال مادرید وجود داشت و بسیاری از کارشناس های فوتبال، اسطوره فرانسوی را فاقد تجربه لازم برای هدایت کهکشانی ها و کنترل رختکن این تیم می دانستند اما «زیزو» بسیار زودتر از حد تصور و با تکیه بر پیشینه دوران بازی و هوش سرشار خود، بر این تحلیل ها و انتقادات خط بطلان کشید. اگر چه عملکرد رئال مادرید تحت هدایت زیدان در لالیگا چندان دل نشین نبود و فقط یک قهرمانی را به همراه داشت، اما سه فتح پیاپی لیگ قهرمانان، پایه های قدرت زیدان در برنابئو را تثبیت کرد. نتایج مفتضحانه رئال مادرید در فصل گذشته لالیگا با یک قهرمانی مقتدرانه اروپایی، عملا شسته شده و از یاد رفت اما زیدان به طرز غیر قابل باوری تصمیم به جدایی گرفت. هنوز هم دلیل اصلی این تصمیم برای افکار عمومی روشن نیست.
برخی از کارشناس ها معتقدند که زیدان بابت اولتیماتوم های رئیس باشگاه در میانه های فصل گذشته دلخور بود و برخی دیگر نیز وجود اختلافات درونی را موجب این جدایی نا به هنگام می دانند. به هرحال، لوپتگی نیز پس از جلوس روی نیمکت رئال مادرید، وضعیتی کم و بیش مشابه زیدان داشت. اگر چه لوپتگی نتایج نسبتا خوبی را به عنوان سرمربی تیم های ملی جوانان و بزرگسال های اسپانیا کسب کرده بود اما از دیدگاه برخی منتقدان اسپانیایی، چند نکته منفی در کارنامه وی مشاهده می شد. لوپتگی هرگز بازیکن بزرگی نبود و طی 6 سال بازی برای رئال مادرید و بارسلونا، مجموعاً 6 بار به میدان رفت! جالب این که وی ابتدا در رئال مادرید بازی می کرد و 6 سال پس از جدایی از این تیم، به بارسلونا پیوست. به عبارت دیگر، لوپتگی در دوران بازی به پیراهن باشگاه رئال مادرید وفادار نمانده و به جمع دشمن های قدیمی ملحق شد. یکی دیگر از انتقادات به سرمربی جدید، به اصالت وی مربوط می شود زیرا لوپتگی اهل ایالت باسک بوده و حتی سابقه بازی برای تیم منتخب این ایالت جدایی طلب را هم دارد. شاید زادگاه لوپتگی برای هواداران عادی فوتبال اهمیت چندانی نداشته باشد اما برای آن دسته از هواداران متعصب و تیفوسی اهل مادرید بسیار مهم است. جان کلام این که از دیدگاه منتقدان، لوپتگی در تاریخ باشگاه رئال مادرید از پایگاه محکمی برخوردار نیست و حتی تجربه چند ساله مربیگری وی در تیم های ملی رده سنی اسپانیا و لیگ پرتغال نیز برای حضور روی نیمکت پُر افتخار ترین باشگاه تاریخ فوتبال، کافی به نظر نمی رسد.
پیش از شروع فصل، یک ابهام بزرگ وجود داشت که آیا رئال مادرید بدون زیدان، رونالدو و کوواچیچ می تواند در قامت یک مدعی بزرگ در لالیگا و لیگ قهرمانان ظاهر شود یا خیر؟ خروج این نام های بزرگ و عدم جذب ستاره های مطرح، حتی لقب همیشگی «کهکشانی ها» را هم تا حدودی تحت تأثیر قرار داده است. جدایی این نام های بزرگ و عدم خرید یک جانشین در حد و اندازه رونالدو (مثلاً نیمار یا کیلیان امباپه) در تابستان جاری، حس بدبینی را نسبت به فلورنتینو پرز و رئال مادرید تقویت کرد و بدتر این که سپردن پیراهن شماره 7 کریستیانو رونالدو به بازیکن نه چندان مطرحی مثل ماریانو دیاز، مورد انتقاد و حتی تمسخر برخی مخاطبین در فضای مجازی واقع شد. آیا می توان رئال مادرید کنونی را یک تیم کهکشانی (به معنای واقعی کلمه) دانست؟ و شاید بزرگ ترین پرسش را بتوان پیرامون جدایی رونالدو از مادرید مطرح کرد. آیا رئال مادرید می تواند جای خالی ابر ستاره پرتغالی را پُر و به بازی بدون او عادت کند؟
رئال مادرید فصل جدید لالیگا را با 3 برد پیاپی آغاز کرد اما تساوی مقابل اتلتیک بیلبائو در هفته چهارم، بهترین بهانه برای آغاز جنب و جوش منتقدان لوپتگی بود. البته برخی کارشناس ها معتقدند که رئال مادرید با تمام قوا در ورزشگاه سن مامس به میدان نرفت تا انرژی خود را برای بازی حساس و دشوار مقابل رم حفظ کند. کمتر کسی می توانست چنین برد قاطعی را برای یاران لوپتگی پیش بینی کند اما مهم تر از نتیجه، باید به نحوه بازی شناور و کوبنده کهکشانی ها توجه شود. همان طور که رئال مادرید مشغول بازی با رم بود، کریستیانو رونالدو نیز در فاصله 400 کیلومتری از پایتخت اسپانیا و با پیراهن یوونتوس مقابل والنسیا به میدان رفت و با دریافت یک کارت قرمز عجیب، جنجال آفرید.
درخشش خط حمله رئال مادرید طی 3 بازی نخست لالیگا و به ویژه گرت بیل باعث شد تا بسیاری از هواداران مادریدی جای خالی رونالدو را احساس نکنند اما این قدرت نمایی هنوز هم بسیاری از هواداران و کارشناس های فوتبال اسپانیا را راضی نکرد زیرا حریفانی همچون ختافه، خیرونا و لگانس معیار مناسبی برای سنجش قدرت تهاجمی رئال مادرید تلقی نمی شوند. پس از جدایی کریستیانو رونالدو، فرصت بزرگی نصیب گرت بیل شد تا سرانجام پس از چند سال حضور در برنابئو، از زیر سایه CR7 بیرون بیاید. جدایی رونالدو باعث شد تا فضای بیشتری در فاز هجومی رئال مادرید به بیل تعلق گیرد و از لحاظ روحی نیز به افزایش اعتماد به نفس ستاره ولزی انجامید. می توان همین مطلب را در مورد ایسکو، کریم بنزما و مارکو آسنسیو نیز صادق دانست. لوکا مودریچ هم پس از دریافت جایزه بهترین بازیکن اروپا در فصل 18-2017 و حضور در فینال جام جهانی 2018، به شدت از لحاظ روحی و روانی تقویت شد. ستاره کروات رئال مادرید نخستین بازیکن دنیای فوتبال طی دهه جاری است که دو گانه مسی-رونالدو را شکست و یک جایزه انفرادی در بالاترین سطح را تصاحب کرد. به این مسئله نمی پردازیم که آیا مودریچ برای کسب این جایزه شایسته تر بود یا رونالدو و البته درباره این موضوع که آیا جدایی رونالدو باعث ناکامی او در کسب این جایزه بوده یا خیر نیز بحث نمی کنیم. می توان مدعی شد که یکی از دلایل عمده عملکرد درخشان بیل، آسنسیو و مودریچ در شروع این فصل، متأثر از جدایی رونالدو است.
جدایی رونالدو می تواند فضای یک پارچه تری را در رختکن پدید آورده و کاریزمای رهبری میانه میدان را در شخصیت مودریچ تقویت کند زیرا رونالدو به دلیل غرور ذاتی، تا حدودی محبوبیت خویش را در رختکن رئال مادرید از دست داده بود. هم چنین رونالدو علاقه زیادی به پاس کاری و مشارکت در کارهای تیمی نداشت و همواره این تصور را در ذهن مخاطب ایجاد می کرد که همه بازیکن های رئال مادرید باید در خدمت او باشند. میزان وابستگی بیش از حد رئال مادرید به رونالدو نیز تبدیل به یک معضل شده بود و در بسیاری از مسابقات که وی مصدوم یا محروم بود، کهکشانی ها به بن بست می رسیدند. پس از جدایی رونالدو، حتی کریم بنزما نیز پس از چند فصل کابوس وار، به یک باره متحول شده و فعلاً بهترین گلزن تیمش در فصل جاری است. شاید عدم مقایسه او با نحوه بازی و آمار خارق العاده رونالدو باعث شده تا بنزما نیز از فشار روحی و روانی رها شود. یکی از وظایف غیر رسمی بیل و بنزما در فصول گذشته، ایجاد موقعیت گلزنی و ارسال پاس های طلایی برای رونالدو بود اما در فصل جدید، هم بیل و هم بنزما بیش از این که برای رونالدو بازی کنند، برای خود بازی می کنند.
رئال مادرید طی 1100 روز اخیر، به طور مستمر حائز عنوان قهرمان اروپا بوده و با اعتماد به نفس ویژه ای در لیگ قهرمانان به میدان می رود، گویی که این مسابقات را همواره متعلق به خود می داند. بازی تهاجمی و شناور رئال مادرید مقابل رم با پیروزی 3 بر صفر یاران لوپتگی خاتمه یافت. آمار 28 شوت به سوی دروازه رم (14 شوت داخل و 14 شوت خارج چارچوب)، حاکی از اشتهای وافر رئال مادرید در این بازی بود.
گل اول رئال مادرید با ضربه ایستگاهی فوق العاده ایسکو به ثمر رسید که باز هم به جدایی رونالدو ارتباط داشت زیرا در گذشته، معمولا این نوع ضربات ایستگاهی در اطراف محوطه جریمه در اختیار رونالدو قرار می گرفت. ایسکو در سال جاری میلادی فقط 4 ضربه ایستگاهی برای رئال مادرید زده که در این بازی، برای دومین بار در سال 2018، از این طریق گلزنی کرد. رونالدو متخصص استفاده از توپ های مرده بود ولی در غیاب وی، چنین توپ هایی به بنزما، بیل، آسنسیو یا ایسکو رسیده و به همین دلیل، آمار گلزنی آنها افزایش یافته است. به عنوان مثال، در کارنامه گرت بیل 4 گل زده طی 5 بازی اخیر مشاهده می شود. وارث پیراهن شماره 7 رونالدو در نقش تعویض طلایی لوپتگی ظاهر شد و یک گل زیبا را به ثمر رساند. ماریانو دیاز که محصول آکادمی کاستیا است، در فصل گذشته با پیراهن لیون در لیگ یک درخشید تا فرصت طلایی برای بازگشت به سانتیاگو برنابئو برای وی فراهم شود. ماریانو به رغم جوانی، از شانس خوبی برای حضور در خط آتش مادریدی ها برخوردار است زیرا از شانس خوب او، ترافیک سنگینی در خط حمله این تیم وجود ندارد. هر چند ماریانو از لحاظ فنی فاصله بسیار زیادی با رونالدو داشته اما یک بازیکن سرعتی، تکنیکی و چارچوب شناس بوده و برای سیستم بازی رئال مادرید مفید است.
هیچ کس نمی تواند نقش بارز رونالدو در سه قهرمانی اروپایی پیاپی رئال مادرید را انکار کند اما هنر بزرگ لوپتگی بوده که به سرعت این تیم را با تاکتیک های مورد نظر خویش هماهنگ کرده است. آفت بزرگ رئال مادرید طی چند فصل گذشته که همانا اتکاء بیش از حد به رونالدو بود، عملاً از بین رفته و این تیم هم از لحاظ روحی و هم از لحاظ تاکتیکی به یک پارچگی خاصی دست یافته است. یکی از انتقادات وارده به زیدان به ویژه در فصل گذشته، عدم پایبندی به فوتبال کوبنده و سرتاسر تهاجمی بود. فشار رسانه ای شدید به زیدان در اوایل فصل گذشته و خطر برکناری باعث شد که او تا حدی محتاطانه عمل کند و به همین دلیل، تعداد بردهای رئال مادرید با حداقل گل در فصل 18-2017 افزایش یافت اما لوپتگی تاکنون توانسته آن شرایط را تغییر دهد. حالا کهکشانی ها نه تنها پیروز می شوند بلکه گل های زیادی را درون دروازه حریفان قرار داده و مهم تر از همه، بازی های کوبنده، تماشاگر پسند و شناوری را ارائه می دهند. رئال مادرید به جز مسابقه سوپر کاپ اروپا مقابل اتلتیکو مادرید و بازی مقابل بیلبائو در هفته چهارم لالیگا، عملکرد قابل قبولی داشته است.
می توان مدعی شد که اگر عملکرد رئال مادرید تحت هدایت جولن لوپتگی و در غیاب کریستیانو رونالدو نسبت به فصل گذشته بهبود نیافته باشد، حداقل پسرفت هم نکرده و این مطلب بر خلاف تصور عمومی بسیاری از کارشناس ها در شروع این فصل بود. البته نباید فراموش کرد که هیچ چیز در فوتبال قابل پیش بینی و قضاوت عجولانه نیست و برای قضاوت یا درک بهتر عملکرد لوپتگی و تیمش، باید صبورتر باشیم.
ارسال نظر