استعدادیابی ناقص در فوتبال ایران با تداوم سیستم گلخانهای
در حالی که استعدادیابی و ایجاد آکادمی یکی از وظایف ذاتی باشگاههاست اما عملاً در بسیاری از مواقع شاهد چنین موضوعی نیستیم و فدراسیون فوتبال مجبور است «جور کش» باشگاهها شود.
به گزارش پارس نیوز، فدراسیون فوتبال در هفتهای که گذشت، اقدام به برگزاری فستیوال فوتبال پایه دختران و پسران کرد. اقدامی که برای استعدادیابی در فوتبال اتفاقی مثبت به شمار میرود، اما موضوعی که باید مورد بحث قرار بگیرد، برگزاری این کار از سوی فدراسیون فوتبال است. فدراسیون که وظایفی سنگینتر را باید در فوتبال کشور دنبال کند، بنا به دلایلی از جمله ضعف باشگاهها و گاهی ضعف قانون، مجبور است بخشی از زمان و بودجه خود را صرف فعالیتی چون برگزاری فستیوال فوتبال پایه کند.
در فوتبال دنیا استعدادیابی و ایجاد و توسعه آکادمی کار مرسوم باشگاههاست. باشگاههایی که به طور مثال بازیکنان را از مدارس استعدادیابی و آنها را از سنین زیر 10 سال وارد آکادمیهای خود میکنند تا فوتبال را به طور دقیق بیاموزند. با این حال در ایران نه تنها ورزش مدارس ضعیف و استعدادیابی در مدارس کمرنگ شده، بلکه بسیاری از باشگاهها نیز کاری به استعدادیابی ندارند. باشگاههایی که در تأمین هزینههای تیم اصلی خود ماندهاند و بعضاً با بدهیهای زیاد دچار مشکلات متعددی میشوند. در این بین کار آکادمیهای باشگاهها را، مدارس فوتبالی انجام میدهند که حضور در این مدارس فوتبال نیز نیازمند پرداخت شهریههای سنگین است و به همین دلیل معمولاً بازیکنانی به این مدارس فوتبال راه پیدا میکنند که توانایی پرداخت شهریه را داشته باشند. در عین حال بسیاری از این مدارس فوتبال به دلیل عدم نظارت تبدیل به دکانی شده و فقط بحث مسائل مالی در آن مهم است نه کشف استعدادها.
در شرایطی که برخی باشگاهها یا آکادمی ندارند یا آکادمیشان را تعطیل یا تضعیف کردهاند و ورود به مدارس فوتبال هم به شرط پول است، فدراسیون فوتبال برای آیندهسازی مجبور به برگزاری فستیوالهای استعدادیابی میشود. فستیوالهایی که شاید بازهم نیاز جامعه فوتبال را برطرف نکند و مسلماً با خروجی این فستیوالها نیز نمیتوان تمام استعدادها را وارد فوتبال کرد. با این حال هزینههای برگزاری فستیوالها نیز با بودجه محدودی که فدراسیون فوتبال دارد و باید این بودجه را صرف امور جاری خود و پشتیبانی از تیمهای ملی کند، بسیار سنگین است. یعنی شاید فدراسیون هم نتواند به جز برگزاری تعداد محدودی فستیوال، در بخش استعدادیابی هزینه کند. با این حال فدراسیون فوتبال نیز در این شرایط مجبور است برای حفظ استعدادها سیستم گلخانهای داشته باشد و در این چرخه بسیاری از استعدادهای فوتبالی فرصت حضور در فوتبال را پیدا نمیکنند. در واقع فدراسیون به نوعی جور کِش باشگاههایی میشود که آنها نیز مشکلات اساسی خود را دارند. باشگاههایی که بیشتر آنها با هزینه دولت اداره میشوند و بودجه آنها نیز محدود است.
با توجه به تفکر مدیران و جو حاکم بر تیمها که توقعات هواداران نتیجهگیری است، باشگاهها مجبورند بودجه خود را صرفاً صرف تیم بزرگسالان خود کنند. در این شرایط و در جایی که به جز تعدادی محدود، باشگاهها آکادمی قدرتمند و استانداری ندارند فدراسیون مجبور به برگزاری فستیوال و کشف استعدادها میشود که این استعدادها را در سیستم گلخانهای باید تا رسیدن به تیمهای ملی هدایت کند. شاید بخشی از این اتفاق نیز به ضعف قانون بازگردد که به طور مثال باشگاهها مجبور به هزینه کردن در آکادمیهای خود نیستند. در صورتی که در کشورهای معتبر دنیا باشگاهها موظف به هزینه در آکادمیهای خود هستند و حتی مجبور به استفاده از تعدادی از بازیکنان آکادمی خود در تیم اصلیشان میشوند. قانونی که کمک کرده تا آکادمیهای باشگاهها در سراسر دنیا سالانه بازیکنانی را به تیمهای اصلی معرفی کند و فلسفه فوتبالی آنها نیز در یک چارچوب شکل میگیرد. وقتی چنین قوانینی در فوتبال ایران وجود ندارد، باعث میشود که استعدادیابی نیز به صورت ناقص شکل بگیرد.
ارسال نظر