رفیق بازی در اعزام ورزشکاران و بده بستان مدیریتی در ورزش به سر آمده است
آقایان محترم رفیق بازی در اعزام ورزشکاران و بده بستان مدیریتی در ورزش به سر آمده است و امروز ورزش ایران نیاز دارد تا در اعزامها و آماده سازی کاروانها پختهتر و علمی تر عمل کند، مدلی که کشورهای درحال توسعه از آن استفاده میکنند
قطار هجدهمین دوره بازیهای آسیایی به ایستگاه پایانی رسید. مسابقاتی که در تمام روزهای برگزار شده آبستن حواشی ریز و درشتی برای کاروان ایران بود که بیشتر این اتفاقات به نوعی به مدیریت در تیم های اعزامی و در نهایت سرپرستی کاروان ایران در بازی های آسیایی جاکارتا بر می گردد، از ماجرای عجیب و غریب زهرا نعمتی و گاف تاریخی مسئولان فدراسیون گرفته تا نمایش صوری ازدواج 2 ورزشکار و اخراج یک رییس فدراسیون از کمپ مسابقات!
اما موضوعی که در اکثر روزهای برگزار شده مسابقات به طرز پررنگی شاهد آن بودیم، اعتراضهای گسترده مربیان، ورزشکاران، مسئولان کاروان و ... به داوریها، شیوه میزبانی و عواملی مرتبط در بحث فنی این رقابتها بود.
اگر منصفانه به ماجرای عملکرد قضاوت داوران مسابقات ایران در این دوره از بازیها نگاه کنیم، قطعا با ناداوری ها و اشتباهاتی مواجه خواهیم شد، اما پررنگ شدن این موضوع به شکل و شمایلی که این روزها شاهد آن هستیم، این شائبه را ایجاد میکند که مسئولان تیمها این بهانه ها را به عنوان دستاویز و حربهای برای فرار از ناکامی ها استفاده میکنند، این طور که به نظر میرسد مسئولان تیمها و فدراسیونها و حتی خود ورزشکاران پشت دیواری کوتاه به نام داوری خود را پنهان کردند تا نه تنها کسی حق اعتراض و انتقاد به عملکردشان را نداشته باشد، بلکه موجی از دلسوزی نیز به راه بیفتد که حق فلان ورزشکار با ناداوری خورده شد و وای بر ما!
اینکه ناکامی و شکست یک روی سکه ورزش است و البته روی بد و منزجرکننده آن به شمار میرود بر کسی پوشیده نیست، اما چه بهتر بود که در این وانفسای نتایج تلخ رشتههایی مانند دوچرخه سواری، تیراندازی، هندبال، تیر و کمان فوتبال، دوومیدانی ،بوکس و ... بیشتر از آنکه به دنبال مقصر جلوه دادن عوامل غیرفنی باشیم، کمی منصفانهتر و منطقیتر نگاه کرده و بپذیریم که ورزش ایران هنوز به درستی قوائد بازی ورزش در سطح بینالمللی را فرانگرفته است.
کمتر کسی انتظار درخشش اینچنینی در رشتههایی مانند کبدی یا صخره نوردی داشت و از آن طرف ماجرا نیز تصور میرفت رشتههایی مانند وزنهبرداری، تکواندو و ... عملکرد طلاییتری در این نبرد معتبر آسیایی داشته باشد. اما بررسی اجمالی نتایجی که تا امروز در این بازیها در کارنامه کاروان ایران به ثبت رسیده است، نشان دهنده این است که ورزش هرگز با آنچه روی کاغذ از آن توقع داریم همخوانی ندارد و به هیچ وجه، درهیچ مقطعی قابل پیش بینی نیست. عاملی که بی شک در طول تاریخ، در جذابیت این پدیده نقش اول را بر عهده داشته است.
مسئولان ورزش ایران بیش از اینکه این روزها با پررنگ نشان دادن ماجراهایی مانند پنجاک سیلاک و کشاندن نگاه رسانهای به سمت و سوی شکایت از کمیته بین المللی المپیک ، موج منفی به راه بیندازند، باید به فکر راه چاره برای فرار از تکرار مکررات چنین ناکامیهایی باشند، میزبان در تمام ادوار مسابقات معتبر بین المللی از مزایایی برخوردار است که یکی از آنها انتخاب رشته های خاص به عنوان ورزش اول و یا بومی محلی آنها برای استفاده از علاقمندی کشور میزبان و رونق بیشتر بازی هاست و این بر کسی پوشیده نیست به عنوان مثال سال گذشته و در جریان بازی های داخل سالن ترکمنستان،کشور میزبان از رسته هایی استفاده کرد که به عنوان ورزش سنتی و کشور خودشان بوده است و همین موضوع نیز باعث شد در طول مسابقات خود را صدر جدول رده بندی نگه دارد و اگر چه این عرف از دیدگاه ما نقصان و ایراد است اما ربطی به این دوره خاص ندارد.
پدیده سیال و غیر قابل پیش بینی ورزش بیش از هر عامل دیگری به برنامه ریزی درست و دور نگه داشته شدن از حاشیه نیاز دارد. همان شیوهای که کشورهایی نظیر چین، کرهجنوبی، ژاپن و حتی کشورهای عربی مانند قطر و بحرین و ... به کار برده و رفته رفته در تلاشند جایگاه درستی در سطح ورزش آسیا و حتی جهان برای خود دست و پا کنند. شیوهای که نسل پا به سن گذاشته و سنتی مدیران ورزشی ایران به آن اعتقادی ندارند و هنوز علاقه مند هستند از سیستمهای نخ نما شده و قدیمی برای پیش بردن ورزش استفاده کنند و در نهایت ناکامیها را به گردن عوامل بیرونی انداخته و باز به خانه اولِ این جدول بی حساب کتاب، بازگردند. مدیران پا به سن گذاشته و سنتی ورزش ایران هنوز هم برای جبران ناکامی های خود آسمان ریسمان به هم میبازند و از ترس از دست دادن صندلیهای خود به هر دستاویزی چنگ میزنند . در این بین نسل ورزشکارانی که با هزار امید زیر دست و پای این قبیل خودخواهیها عمر ورزشیشان میسوزد، بازندههای اول این بازی هستند.
شنیدن خبرهای خوش پیرامون تصویب قانون منع حضور بازنشستهها در عنوانها و سمتهای دولتی اگر به واقعیت تبدیل شده و مشمول انواع و اقسام تبصرهها نشود، شاید این فضای پوسیده در ورزش ایران را به روزهای خوبی پیوند بزند. شاید تزریق نیروهای جوان و مدرن که نگاهی متفاوت به این پدیده فراگیر دارند، بتواند ورزش رو به زوال ایران را زنده کند و خونی تازه در رگهایش به جریان بیندازد.
این دوره از بازیهای آسیایی نیز همین روزها به پایان میرسد و باز باید منتظر انواع و اقسام تحلیلها از سوی مدیران باشیم. مدیرانی که به دو دسته تبدیل خواهند شد. یک دسته پنهان شده پشت پیروزیها و مدالهای ورزشکارانشان و پررنگ جلوه دادن نقش خودشان در این موفقیتها و دسته دیگر مدیرانی که باید خودمان را برای شنیدن بهانههای جوییهای تکراریشان آماده کنیم.
دیگر وقت آن رسیده که جامعه مدیران ورزش ایران نگاه خود را تغییر داده و به جای مقصر نشان دادن میزبان و داوری و ابر و باد و مه و خورشید و فلک، واقعبینانه گناه خود را بپذیرند و در مقابل تغییر برای عدم تکرار این چرخه معیوب، مقامت نکنند.
مدیران فعلی ورزش ایران باید بدانند که در دنیای پر شور آگاهی مردم نسبت به تمامی اتفاقات به مدد جو رسانهای موجود ودسترسی راحت و سریع به اخبار واقعی، دیگر میدان کافی برای فریب افکار عمومی در اختیارشان نیست. دروغ گفتن، فریب کاری و پنهان شدن پشت بهانههای پوسیده قدیمی، تنها جامعه ورزش دوست را نسبت به مدیران ورزش و جوو حاکم بر سازمانهای ورزشی بدبین کرده که رفته رفته عواقب بدتری برای این پدیده فراگیر به همراه خواهد داشت.
سرپرست کاروان ورزش ایران شخصی با سابقه که بیش از دوران بازنشستگی را هم گذرانده است و به نظر می رسد توان کافی و البته انگیزه وافی برای رفع و رجوع کاروان را ندارد و به همین دلیل عنوان هایی به نام معاون کاروان و کارمند کاروان و غیره را در کنار خود دارد،آیا فردی جوان و پر تلاش نمی توانست جای این فرد با تجربه را بگیرد که حداقل برای المپیک می توانست سرمایه مناسبی برای ما باشد.
معاون وزیر ورزش یعنی شخص داور زنی و صالحی امیری ریاست کمیته ملی المپیک در چینش این کاروان به ظاهر کیفی نقش اساسی داشتند اما به نظر می رسد برخی ورزشکاران با تبعیض روسای فدراسیون و برخی روسای فدراسیون ها به عنوان نورچشمی توانستند سهمیه های مد نظر خود را که بعضا کیفی هم نبودند به جاکارتا اعزام کنند.
آقایان محترم رفیق بازی در اعزام ورزشکاران و بده بستان مدیریتی در ورزش به سر آمده است و امروز ورزش ایران نیاز دارد تا در اعزام ها و آماده سازی کاروان ها پخته تر و علمی تر عمل کند، مدلی که کشور های درحال توسعه از آن استفاده می کنند و ما تصویرش را پوشاندیم تا مبادا سفر های توریستی مان خدای ناکرده لغو شود.
یادداشت از پرتو جغتایی
انتهای پیام/
ارسال نظر