پایان عصر ونگر در آرسنال، مهمترین رویداد فوتبالی سال
خداحافظی آرسن ونگر بعد از 22 سال حضور مداوم در آرسنال را می توان مهمترین اتفاق فوتبالی سال دانست.
در فیلم شوالیه تاریک ، یک دیالوگ جذاب و جالب وجود دارد:«تو یا به عنوان یک قهرمان می میری یا اینقدر زنده می مونی تا خودت را به صورت ضد قهرمان می بینی» این جمله بدجوری خداحافظی آرسن ونگر از آرسنال را تداعی می کند. ونگر یک زمانی به خاطر سبک بازی و تیمی از بازیکنان سرسخت و تماشایی مثل آنری ، پاتریک ویرا ، دنیس برکمپ و... قهرمان آرسنال بود ولی کم کم حالت قهرمانیش را از دست داد. دیگر تیمش مثل سابق جذاب نبود به حدی که هواداران هم دیگر مثل سابق دوستش ندارند و یکجورهایی آدم بد داستان شد .
از نفرین هایسل
دهه نود با نفرین هایسل برای انگلیسی ها آغاز شد. آنها حق ورود به لیگ قهرمانان را نداشتند و دوری چند ساله آنها پس از پایان محرومیت روی روحیه و عملکردشان بشدت تأثیر منفی گذاشته بود. بعد از فاجعه هایسل راه برای قدرت نمایی ایتالیایی ها باز شد. وقتی که باشگاه های انگلیسی به خودشان آمدند در اروپا به سد میلان و یوونتوس و تیم های دیگر برخوردند و پی به عقب ماندن از قافله بردند. این گونه بود که داستان رمانتیک این مرد فرانسوی و آرسنال در رمانتیکترین فصل سال آغاز شد، آرسنال در پائیز ۱۹۹۶ روزهای بسیار تلخی را سپری میکرد و بروس ریوک زیر فشار انتقادات خرد کننده مطبوعات انگلیس، به بن بست رسیده بود. قبل از آن آرسنال با تیم رویایی جورج گراهام در مقاطعی توانست قدرت را از منچستر فرگوسن بگیرد ولی رسوایی مالی گراهام به اخراجش منجر شد . پس از گراهام در طی دو سال تا زمان ونگر آرسنال چندین مربی به خود دید . توپچیها پس از اخراج بروس ریوک به دنبال مربی میگشتند که دوباره دوران شکوهمند و پُر افتخار تیم محبوبشان را احیاء کند، مردی که وارث جورج گراهام باشد. خبر جدایی ریوک بسیاری از هواداران را خوشحال کرد و بلافاصله جانشین او معرفی شد. مربی بعدی آرسنال از ژاپن میآمد!
آغاز عصر ونگر
آرسن ونگر پس از دریافت پیشنهاد وسوسه کننده آرسنال، تصمیم به جدایی از ناگویا گرامپوس ایت پس از ۱۹ ماه گرفت و چمدانهای خود را بست و بلیط خود را به لندن تهیه کرد . وقتی ونگر پا به انگلیس گذاشت، تقریباً هیچ کس وی را نمیشناخت و یک چهره کاملا ناشناخته بود. در روزهایی که به ندرت یک مربی غیر بریتانیایی در فوتبال جزیره پیدا میشد، یک فرانسوی فرصت حضور روی نیمکت یکی از بزرگ ترین تیمهای تاریخ فوتبال بریتانیا را پیدا کرد. خبر به قدری مهم و دور از انتظار بود که حس ناسیونالیستی پنهان را آشکار و حس نژاد پرستی خفته را چه در بین هواداران آرسنال و چه در میان فوتبال دوستان انگلیسی بیدار میکرد! ونگر اما 22 سال در آرسنال ماند و در این سال ها چالش های زیادی داشت.
سه چالش ونگر
1-درخشش اولیه
ونگر در سپتامبر 1996 پا به شمال لندن گذاشت و افق فوتبال انگلیس را عوض و انحصار الکس فرگوسن و منچستر را شکست. او استانداردهای لیگ برتر را بالا برده و سیستم بازیکنیابی را متحول ساخت. علم نوین را با فوتبال گره زد. نظام تغذیه بازیکنان را به کلی تغییر داد. بریتانیاییها که خود را صاحب فوتبال میدانستند تا پیش از ورود ونگر نگاهی متکبرانه به مربیان خارجی میانداختند. ورود بازیکنان خارجی به لیگ برتر از اوایل دهه 1990 افزایش یافته بود، ولی نشانی از مربیان خارجی در جزیره به چشم نمیخورد. ونگر وقتی به هایبوری آمد با خودش متدهایی از تمرین دهی و رژیم های غذایی سوغات آورد. به نظر او بازیکنان تنبل و پرخور بودند و خیلی شکلات و نوشابه می خوردند. به سرعت وارد عمل شد و شیرینی را بکلی از رژیم غذایی روزانه حذف کرد. خوردن روی نیمکت ذخیره ممنوع شد و به جای غذاهای چرب از سبزیجات و ماهی استفاده شد. وقتی ونگر پا به هایبری گذاشت با بازیکنانی روبرو شد که با گذشته زندگی میکردند. انگارههای نو ونگر درباره تمرین بازیکنان، تغذیه و مراقبت از جسمشان کیفیت مسابقات را تغییر داد. او به همراه خود چند پزشک، بدنساز و ماساژور آورد. بازیکنان مصدوم را راهی فرانسه کرد تا در مراکز ویژه دوره نقاهتشان را سپری کنند. تمریناتش معمولا 45 دقیقه طول میکشید. بر افزایش تکنیک و مهارتهای فردی بیش از دویدن تاکید کرد. دویدن بازیکنان معمولا با توپ انجام میشد . آرسنال درآن مقطع در رده چهارم جدول قرار داشت و پنج سال بود نه جامی برده و نه به جامی نزدیک شده بود.
روند تغییرات ونگر در آرسنال بسیار چشمگیر بود . آرسنال از یک تیم بحران زده و از هم پاشیده به سرعت تغییر چهره داد و تبدیل به یک قدرت مخوف در فوتبال جزیره گردید. توپچیها به سرعت پیشرفت و خود را به عنوان جدیترین قدرت فوتبال انگلیس در آن روزها یعنی منچستر یونایتد معرفی کردند . آنها توانستند منچستریونایتد را -که در اوج بود- طی سال بعد بارها مغلوب کنند. نسلی طلایی جذب شده توسط جورج گراهام با خریدهای عمدتا فرانسوی ونگر به سرعت مچ شدند . اضافه شدن دنیس برگ کمپ در خط حمله به همراه آنری باعث شد که هیچ تیمی از گزندشان محفوظ نباشد. دیگر آرسنال تیمی شکست خورده نبود و به قطب قدرتمندی در لیگ جزیره تبدیل شد و توانستند درفصل 1998/1997 و 2001-2002 دبل کنند
2-شکست ناپذیر
اوج هنر ونگر در فصل ۰۴-۲۰۰۳ بود که آرسنال را بدون شکست به قهرمانی لیگ برتر رساند . به قول پپ گواردیولا، افسانه «شکست ناپذیرها»، حقیقتی است که فقط و فقط به ونگر تعلق دارد و دیگر هیچ تیمی در لیگ برتر، قادر به تکرار آن نخواهد بود.آرسنال در آن فصل تیمی را در اختیار داشت که یک فصل کامل را بدون شکست سپری کرد. تیمی رویایی که با سبک متفاوت و جذاب ونگر بزرگ در آن روزها نهایت حس فوتبال زیبا را به تماشاچی منتقل می کرد. آرسنال در این فصل توانست یکی از به یاد ماندتی ترین قهرمانی های تاریخ لیگ جزیره را به نام خود ثبت کند. تیمی که در ۳۸ هفته، ۲۶ بازی را برد و ۱۲ بازی را مساوی کرد و با ۹۰ امتیاز بالاتر از چلسی قاطعانه قهرمان لیگ شد. تیمی با ستاره های بزرگ و دوست داشتنی با دروازه بانی به نام ینس لمان؛ چهار مدافع به نام های اشلی کول، سول کمپل، حبیب کولو توره و لورن؛ سه هافبک به نام های پاتریک ویرا، رابرت پیرس و گیلبرتو سیلوا؛ و سه مهاجم به نام های فردی لیونبرگ، تیری هانری و دنیس برگ کمپ، هر تیمی را محو و از راه بر می داشت. بزرگترین نقش را تیری آنری کاپیتان سابق و یکی از بزرگترین بازیکنان تاریخ آرسنال در این تیم داشت که موفق شد در این فصل ۳۰ گل برای آرسنال به ثمر برساند. اما قضیه وقت جالب تر می شود که بدانیم آرسنال علاوه بر شکست ناپذیری در این فصل، به رکورد ۴۹ بازی بدون شکست هم دست یافت. آرسنال از هفتم ماه می ۲۰۰۳ که در خانه مقابل ساوتهمپتون ۶-۱ پیروز شد، تا اکتبر ۲۰۰۴، در لیگ برتر انگلیس هیچ شکستی نخورد تا رکورد ۴۹ بازی پیاپی بدون شکست را برای خود رقم بزند. آنها هنوز هم رکورددار بازی بدون باخت در لیگ جزیره هستند. آرسنال با پیروزی قاطعانه شش بر یک مقابل ساوتهمپتون در هفت مه 2003، در هایبوری استارت شکست ناپذیری در لیگ برتر را زد. این تیم هفت پیروزی پیاپی با نتیجه های پرگل را به دست آورد و در بازی هشتم در اولدترافورد در برابر منچستر یونایتد قرار گرفت. یک پنالتی دیر هنگام برای منچستر می رفت که به رکورد آرسنال خیلی زود پایان دهد ولی پنالتی رود فاننیستلروی تیرک دروازه را به لرزه درآورد و آرسنال با تساوی صفر بر صفراز شکست گریخت. در طول تمامی این 49 بازی این خطرناکترین لحظه برای شکسته شدن زود هنگام رکورد آرسنال بود. آرسنال تمامی حریفان را یک به یک کنار زد و در طول این راه پیروزی های خاطرهانگیزی از جمله بردقاطعانه ۴ بر ۲ در مقابل لیورپول و پیروزی در دربی لندن در بازی رفت و برگشت در مقابل چلسی را کسب کرد. در نهایت در ۱۶ اکتبر ۲۰۰۴ آرسنال ۳-۱ استون ویلا را شکست داد و به رکورد ۴۹ بازی دست یافت هرچند هفته بعد از آن، توپچی ها مقابل منچستریونایتد ۲-۰ شکست خوردند و نتوانستند به رکورد ۵۰ بازی بدون شکست برسند. آرسنال علاوه بر کسب نتیجه مطلوب، فوتبال بسیار زیبایی هم به نمایش می گذاشت. تیمی که تفکرات ونگر، در آن زمان در آرسنال بسیار کارساز بود و سد های بتنی اش سول کمپل و کولو توره در خط دفاع، نبوغ و خلاقیت پاتریک ویرا و رابرت پیرس در خط هافبک و تمام کنندگی بی نقص آنری و دنیس برکمپ در پیشانی خط حمله، هر خط دفاعی و هر تیمی را به چالش می کشید.
3-از عرش به فرش
در بهار ۲۰۰۶ یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ باشگاه آرسنال رقم خورد و توپچیها به فینال لیگ قهرمانان اروپا راه یافتند اما در آن فینال خاطره انگیز، مغلوب بارسلونا شده و به نایب قهرمانی بسنده کردند. در همان سالها، باشگاه آرسنال به علت ساخت یک ورزشگاه مدرن و کوچ از هایبری خانه قدیمی خود، دچار مشکلات مالی شد و سیاست کاهش هزینه را در پیش گرفت. سیاستی که باشگاه در زمان ساخت استادیوم امارات در نظر گرفت سیاستی بدون کمترین ریسک بود زیرا افراد هیات مدیره سهامداران اصلی بودندو طرحی را اجرا کردند که هزینه ساخت از طریق درامدهای باشگاه تامین شود. پس از ساخت استادیوم مدیران اصلی سهام خود را فروختند و به سود رسیدند وباشگاه ماند بدهی و خزانه خالی که مبلغ آن ۴۲۰ ملیون پوند بود. آن ها ناچار به فروش ستاره ها شدند.کاهش هزینه ها برای توپچیها عامل منفی بود و باعث ورود این تیم به دوره افت شد. تلخ و گزنده بود اما واقعیت داشت و ونگر حد فاصل قهرمانی آخرش با شکست ناپذیران تا 2013 نتوانست حتی یک جام ببردو هرگزنتوانست به افتخارهای مهم دست پیدا کند . ونگر که روزگاری به عنوان خط قرمز هواداران بود، به تدریج تبدیل به کانون انتقادات شد. در داستان تمدیدقرارداد اوزیل و سانچز که رفتار منفعلانه ای داشت کارش به جایی برسد که سانچز او را متهم به عدم عطش برای قهرمانی کند . یا باخت اسفبار به بایرن مونیخ و دو رقمی شدن در دو دیدار و زنگ تفریح شدن مقابل حریفان در لیگ قهرمانان! طی سال های اخیر، روی سکوهای ورزشگاه امارات، هر روز از تعداد مدافعان او کاسته و به تعداد منتقدانش افزوده گردید. حتی کمپین های اعتراضی از جمله «Wenger Out» و یا «آنتی ونگرها» تشکیل شد. اگر چه این کمپینهای اعتراضی روی سکوها در بدو تشکیل، هواخواهان چندانی نداشت ولی هر روز به تعداد معترضین به ونگر افزوده شد و کار به جایی رسید که طی دو فصل اخیر، قریب به اتفاق آرسنالیها در صف منتقدان و معترضان به ونگر قرار گرفتند. آرسن ونگر به علت سال ها حضور در باشگاه آرسنال، همواره نقشی فراتر از یک سرمربی را در توپچی ها بر عهده داشت. او در عمل، همه کاره باشگاه بود و به اصطلاح، هیچ کس در باشگاه آرسنال بدون اجازه ونگر، آب نمیخورد. شاید هم این قدرت نامحدود تا حدود زیادی به ضرر ونگر تمام شده باشد زیرا هواداران این طور استدلال میکردند که او تمام سیاستهای فوتبالی و غیر فوتبالی باشگاه را تعیین کرده و در نتیجه، باید مسئولیت تمام ناکامیها را بپذیرد. تغییرات در سطوح بالای مدیریتی باشگاه آرسنال نیز هیچ تغییری در قدرت ونگر ایجاد نکرد و او همچنان مقتدرترین چهره توپچیها شد. همین قدرت بلا منازع باعث شد تا برخی از پیشکسوتان باشگاه از جمله استیوارت رابسون از وی به عنوان «دیکتاور» نام ببرند، ناکامیهای پیاپی آرسنال در فتح جام های بزرگ از جمله لیگ برتر، به حدی ادامه یافت که دیگر کاسه صبر هواداران لبریز شد و دامنه اعتراضات روی سکوها به حدی رسید که مرد فرانسوی را در بن بست قرار داد. او تا جایی که میتوانست مقاومت کرد و به مسیر خویش ادامه داد. حتی یک سال پیش و به رغم فشار فزاینده انتقادات، باز هم قرارداد خود را به مدت ۲ سال تمدید کرد اما نتایج ضعیف آرسنال در فصل جاری لیگ برتر و عدم راهیابی به لیگ قهرمانان برای دومین سال پیاپی همه چیز را برای ونگر خراب کرد. او که وعده قهرمانی آرسنال در لیگ برتر را داده بود، اکنون حتی در جمع ۴ تیم بالای جدول نیز قرار ندارد! اگر توپچیها بتوانند به مقام قهرمانی در لیگ اروپا دست یابند، چه بسا دوران ونگر در آرسنال به دراماتیکترین شکل ممکن پایان یابد. تنها دستاورد ونگر در بخش دوم حضور روی نیمکت آرسنال (از سال ۲۰۰۷ به بعد)، چند عنوان قهرمانی در جام حذفی بود. ونگر در مجموع با ۷ قهرمانی در جام حذفی، پُر افتخار ترین مربی تاریخ این مسابقات محسوب میشود. البته قهرمانی در جام حذفی برای باشگاه بزرگی همچون آرسنال، یک دستاورد راضی کننده نیست و هواداران نیز به رغم قهرمانی چند باره در این رقابت ها، هرگز راضی نشدند.
خاطرات خوش با مرد فرانسوی
بهترین خاطرات فوتبالدوستان از آرسنال به زمانی برمی گردد که ونگر سرمربی این تیم بوده است. ونگر رهبر آن نسل طلایی در دوران اوج منچستر فرگوسن توانست سه قهرمانی در لیگ برتر به دست آورده و تیم شکست ناپذیران لقب بگیرید. نسلی پر از اسطوره ؛ آنری ، برگ کمپ ، پیرس ، لمن ، ...!همه ونگر را فرگوسن آینده آرسنال میدانستند ولی دقیقا آن چیزی نشد که همه انتظارش را داشتند. 14 سال ناکامی و بدون قهرمانی، شکستهای متعدد سنگین و تحقیر در بازی با رقیبان بزرگ و کوچیک و بارها سوژه رسانه ها و مردم شدن، اینها چیزهایی بودن که هر سال اتفاق می افتادند ولی ونگر هر سال میما ند تا اوضاع را برای توپچی ها بهتر کند اما آرسنال هر فصل که جلوتر می رفت از آن آرسنال سابق فاصله می گرفت . شاید چند سال اول ناکامی او را بتوان به خاطر شرایط اقتصادی باشگاه و فروش ستاره ها پذیرفت و به او حق داد ولی در چند سال آخر، نه مشکل بودجه بود و نه فروش آنچنانی ، لجبازی ها و اهمیت ندادن به هواداران باعث شد که تقریبا کسی نباشد که از رفتن ونگر نباشد و همین باعث شد تا #wenger out به یه هشتگ جهانی تبدیل شود. کار تا جایی کشید که ترامپ رییس جمهورایالات متحده هم آرزوی اخراج ونگر را کرد . آرسنال در حال حاضر در بدترین وضع قرار دارد، حضور در رده ششم با دو امتیاز بیشتر نسبت به برنلی و باخت در یک سوم بازیهای فصل!
جمعه سیاه
خبری که روز جمعه منتشر شد، دنیای فوتبال را تکان داد و آن روز را به جمعه سیاه برای هواداران آرسنال تبدیل کرد. هوادار ها از ونگر و تیمش در این 22 سال خاطرات زیادی دارند ، روزهای تلخ و شیرین زیادی که پیر مرد یخی در این سال ها به جا گذاشت . ونگر برای آرسنال زندگیش را گذاشت و هیچ گاه بابت این موضوع گله مند نبود. او هیچ گاه نگفت بازیکنانم مقصر باخت بودند و همیشه خودش را مقصر شکست ها عنوان می کرد . ونگر شاید بهترین گزینه هواداران نبود ولی از نظر مدیران بهترین گزینه بود زیرا علاوه بر پرورش استعدادها و فروش انها بودجه باشگاه را تامین و بازیهای زیبایی ارایه داده و همواره جز صدر نشینان بود. او توانست برای توپچی ها ورزشگاه بسازد و اسپانسر های 400 میلیون پوندی را به این باشگاه بیاورد. او آرسنال را از یک باشگاه میانی به یک باشگاه تراز اول تبدیل کند . ونگر با عشق و علاقه برای آرسنال کار و شرایط بد را علنی نمیکرد و با خونسردی سعی در کنترل اوضاع داشت. اودر مارس۲۰۱۷ بیان کرد اگر روزی از باشگاه بروم این باشگاه را تا روز آخر عمرم دوست دارم. این کم نظیر است که یک شخص بتواند این همه سال در یک تیم بزرگ حضور داشته باشد . هویت آرسن و آرسنال در هم گره خورده است . ونگر سبک توتال فوتبال را از استادش رینوس میشل به خوبی یاد گرفت و آن را سالها در آرسنال اجرا کرد و قهرمانی ها و جام های زیادی را کسب کرد . ونگر از نسل دیروز بود، نسلی که وفاداری و تعصب را به معنای واقعی کلمه میفهمید و در تمام عمر مربیگری به آرسنال وفادار بود . او در این اواخرهمه جور بی احترامی را تحمل کرد ولی همواره مغز متفکری بود که خلاف جهت آب شنا میکرد . او فهمید که فوتبال انگلیس میتواند خیلی بهتر از این باشد. حتی اگر در سالیان اخیر بارها مورد سرزنش هواداران قرار گرفته باشد و اصرارش برای ماندن در آرسنال کمی به دوران حرفهای مربیگریاش در این تیم لطمه وارد کرده باشد باز هم نمیتوان منکر تأثیرگذاری او در بیش از ۲ دهه حضور در لیگ برتر انگلیس شد. تصور آرسنال بدون ونگر برای فوتبال دوستان خیلی سخت است زیرا او روح آرسنال بود. بدون آرسن ونگر لیگ برتر از فصل بعد برای همیشه چیزی کم خواهد داشت . ونگرآن قدر بزرگ بود که انواع بی احترامی ها را به خود تحمل کرد ولی بی احترامی به آرسنال را نتوانست تحمل کند، او زمانی که دید هوادارها به ورزشگاه نمی آیند خودش رفت کنار تا ضرری به باشگاه نرساند . اکنون زمان وداع فرا رسیده است. شاید بهترین قدر دانی به پاس زحمات ونگر در این سال ها ساخت مجسمه او در ورزشگاه امارت باشد . این مجسمه می تواند وی را برای همیشه همانند هربرت چمپن در تاریخ جاودان کند .موفق و سربلند باشی ونگر بزرگ، تاریخ تو را از یاد نخواهد برد. بدرود پروفسور ممنون برای تمام دستاوردها و خدماتت به فوتبال. ممنون برای فوتبال زیبا و شناور و تماشاگر پسندی که تیمت ارائه میکرد و ما را بیشتر و بیشتر عاشق فوتبال کرد.
انتهای پیام/
ارسال نظر