زیدان: من برای قهرمان شدن به دنیا آمدهام
زینالدین زیدان در مصاحبه با فرانس فوتبال از انگیزهاش برای کسب قهرمانیهای تازه گفت.
زینالدین زیدان برای دومین سال پیاپی از سوی مجله فرانس فوتبال به عنوان مربی سال فرانسه انتخاب شده است. زیزو که سال گذشته افتخارات زیادی برای رئالمادرید به دست آورده حالا سومین سال حضورش در این تیم به عنوان سرمربی را سپری میکند. او روز گذشته گفتوگویی با این مجله داشته که بخشهایی از آن را از نظر میگذرانید.
سختترین کار
وقتی شما قهرمان میشوید و جام میبرید دلتان نمیخواهد این روند هرگز قطع شود. این همان سختترین قسمت ماجراست؛ اینکه این قهرمانیها دوام داشته باشد.
قهرمان شدن
من قهرمان شدهام؛ دوست دارم جام ببرم و قهرمان شوم. کلاً به همین خاطر به دنیا آمدهام. اینجا بودن، در بزرگترین باشگاه دنیا، با در اختیار داشتن چنین بازیکنانی که میتوانم با آنها باز هم قهرمان شوم، برایم خیلی جالب است. من به عنوان سرمربی باید کاری کنم که دوباره روی دور قهرمانی بیفتیم و جام بیاوریم. البته همه آنهایی که فکر میکنند ما بدون زحمت و تلاش و خیلی راحت 8 جام به دست آوردهایم کاملاً اشتباه میکنند. 8 قهرمانی را با زحمت و صرف انرژی بسیار زیاد به دست آوردهایم.
زیدان به عنوان بازیکن
زینالدین زیدان دیگر بازیکن رئال نیست. آن زیدان دیگر وجود ندارد. حالا زینالدین زیدان یک سرمربی است که باید حرفهاش را از نو بسازد. اینطور نیست که فکر کنم چون به عنوان یک بازیکن بزرگ در این باشگاه بازی کردهام پس از من حمایت میشود و جایم محافظت شده است. اینکه قبلاً بازیکن بوده باشی به تو اجازه میدهد حرفه مربیگری را خوب شروع کنی ولی همه این موارد در عرض سه هفته از بین میرود. نامها دیگر به حساب نمیآیند. بازیکنان میخواهند مسابقهها را ببرند و برای این کار به ایده و کار تو به عنوان یک سرمربی نگاه میکنند.
دو سال بینقص
از خودم سؤالات زیادی میپرسم؛ آیا کارهایم را خوب انجام دادهام؟ آیا میتوانم پیشرفت کنم و بهتر شوم؟ آیا برای بهتر شدن باید در یکسری موارد تغییرات به وجود بیاورم؟ مدام در این حالت روحی هستم. هیچ وقت به خودم نمیگویم کارها را بدون نقص و عالی انجام دادهام. همیشه برای خودم سقف بلندتری در نظر میگیرم؛ مرزی بالاتر که باید تلاش کنم به آنجا برسم.
مربیگری در رئالمادرید
این را خیلی خوب میدانم که یک روز کارم در مادرید متوقف میشود. خب حالا از این همین موضوع نهایت استفاده را میبرم و همه امکانات لازم برای رسیدن به موفقیت را فراهم میکنم. به خودم میگویم اگر قرار است 10 روز دیگر اینجا باشم، خب، 10 روز را با نهایت تلاش کار میکنم. اگر قرار است 6 ماه دیگر باشم، این 6 ماه را با نهایت تلاشم کار میکنم. به چیز دیگری فکر نمیکنم. میدانم در رئال 10 سال نمیمانم. همین میل لذت بردن از فرصتی که در اختیارم گذاشته شده به من انرژی میدهد و من هم سعی میکنم این انرژی را به بازیکنانم منتقل کنم. میدانم که بیرون از مجموعه کسی به ما کمک نخواهد کرد. زندگی سخت است و نمیشود کنترلش کرد.
مسئولیتهای مربی
مسابقه بدترین چیز ممکن برای من است چون انرژی باورنکردنیای میطلبد؛ ولی این موارد را دوست دارم. دوست دارم ترشح آدرنالین در بدنم بیشتر شود. به این هیجانات قوی نیاز دارم حتی اگر نتیجه بازی چیزی که میخواستم نباشد. این رفتار مازوخیستی (آسیب زدن به خود) نیست چون میدانم وقتی لباس مربیگری به تن میکنی چه معنیای دارد. میدانم همیشه هر وقت تیم میبازد، سرمربی مقصر است. خودم را به این چرخه وارد کردهام و چنین تقصیری را پذیرفتهام. حالا همان کاری را میکنم که زمانهای بازی کردنم انجام میدادم؛ مسئولیت کارهایم را میپذیرم.
شروع خوب، روند بد
به محض شروع اردوی آمادهسازی پیشفصل، ما جوری برنامههایمان را میچینیم که قهرمانی لیگ در آن گنجانده شود. 8 قهرمانی به دست آوردیم ولی در طول این دو سال ضربات سخت هم به ما وارد شد؛ در خانه شکست خوردیم، 4 تساوی پیدرپی داشتیم... این موارد آدم را تکان میدهد. نمیتوانی فصل را شروع کنی و به خودت بگویی همه مسابقات را میبری. امکان ندارد؛ چنین چیزی وجود ندارد.
کار مهم مربی
من درگیر اتفاقاتی میشوم که در زمینهای تمرینی و ورزشگاهها رخ میدهد و بازیکن یک ساعت و نیم تمرین میکند و بعد به سراغ زندگیاش خارج از زمین فوتبال میرود؛ آن هم با تمام دلمشغولیهای جدیای که دارد. مورد مهم و بهتر است بگویم تنها چیزی که برایم مهم است این است که حواسم به بازیکنان زمانی که کنار من هستند باشند. با آنها تمرین کنم، حرف بزنم، ریکاوریشان کنم...
انتقادات بابت نتایج
فشار و انتقادات بیرونی روی من اثری ندارد. یک بنبست ایجاد کردهام و چیزی نمیتواند حواسم را پرت کند. حواسم به خیلی چیزهاست. با این حال وقتی به خانه برمیگردم، دیگر ارتباط را قطع میکنم و خودم را از پریز میکشم. میدانم بسیاری از مربیان هرگز نمیتوانند بیخیال کارشان شوند ولی من، ظرفیت چنین کاری را دارم. وقتی به خانه برمیگردم، همسر و فرزندانم هستند. با همسرم میرویم نمایش میبینیم یا بیرون شام میخوریم. این تجدید قوا نیاز است. من این تیم را دو سال است که هدایت میکنم و بلدم از خودم محافظت کنم. وقتی میبریم سرخوش نمیشوم و وقتی هم میبازیم خودم را در غار زندانی نمیکنم. انتظاری که از بازیکنانم دارم این است که این موارد را درک کنند.
پیغام به بازیکنان
پیامم به بازیکنان خیلی ساده است: میتوانیم لحظات سختی داشته باشیم و این لحظاتی است که این اواخر تجربهاش کردهایم ولی هیچ مشکلی وجود ندارد. روی این «وجود نداشتن» تأکید میکنم. ما همان تیم میمانیم و دوباره به همان قدرت قبلی برمیگردیم. مطمئناً وقتی میبازیم، ناراحت میشوم. برای بازیکنانم ناراحت میشوم چون میدانم تقلب نمیکنند. میدانم یک بازیکن نمیتواند همیشه در طول یک فصل در اوج باشد.
خواسته زیدان در لحظات سخت
دوست دارم نشان دهم در سختیها هم مربی خوبی هستم. از شرایط سخت نمیترسم. برای مقابله با این سختیها سلاح لازم را دارم. مردم میتوانند فکر کنند برای من همیشه این کار ساده است یا اینکه اصلاً در ذاتم است ولی همهاش اشتباه است! چه زمانی که بازیکن بودم و چه الان که مربی هستم، همیشه زحمت کشیدهام. مثلاً برای اینکه مدرک مربیگری بگیرم به همه جا رفتم.
روزهای دشوار رئال
خودم را برای شرایط بسیار سخت آماده کردهام. خب وقتهایی که شرایط خوب پیش نمیرود شوکه نمیشوم. بلدم در چنین مواردی واکنش نشان دهم. این روزها بله، خطر ما را تهدید میکند ولی من تغییر نمیکنم. میدانم مقابلم قهرمانان بزرگی ایستادهاند که به حرف من گوش میکنند.
ارسال نظر