این مربی کروات که سابقه کار در تیم های مختلف و رده های سنی گوناگون را در کارنامه دارد، درباره مدتی که در ایران حضور داشت و همچنین برنامه ای که در آینده دارد، مطالب مختلفی را بیان کرد.

چه اتفاقی افتاده که در حال ترک ایران هستی؟

ممنونم که مرا به مصاحبه دعوت کردید. دلیل این تصمیم ساده است. قبل از اینکه به ایران بیایم به مدت 15 سال کارمند تمام وقت فدراسیون کرواسی بودم. ما در فدراسیون 5 بخش برای توسعه فوتبال داریم. کرواسی به رغم اینکه چهار میلیون جمعیت دارد و کشور کوچکی است اما همیشه نتایج خوبی در عرصه بین المللی داشته و بازیکنان مهمی در تیم های بزرگ فوتبال اروپا دارد. با این حال به دلیل اینکه در دوره اخیر برای صعود به جام جهانی 2018 مشکلاتی داشتیم، آقای شوکر، رئیس فدراسیون و همکارانش در هیئت رئیسه به این نتیجه رسیدند که روند توسعه و پرورش بازیکنان را بازنگری کنند به خصوص اینکه ستاره هایی چون مودریچ در مرز 30 سالگی هستند. رئیس من (برانکو) در ماه اکتبر ارتباطاتی با فدراسیون کرواسی داشت، اعلام کرد که آینده اش در تیم پرسپولیس خواهد بود. اما در ماه دسامبر انتخابات فدراسیون در کرواسی برگزار می شود البته شوکر تنها کاندید خواهد بود اما در این دوره چهار ساله می خواهد تغییرات اساسی در فدراسیون انجام دهد و از من می خواهد که بخش توسعه را در اختیار بگیرم. من می دانم که در این مسئولیت تازه شرایط سختی خواهم داشت اما به شخصه فکر می کنم یک قدم رو به جلو در زندگی حرفه ای من به حساب می آید. ما همین شرایط را در پرسپولیس داریم اما برانکو و بقیه اعضای کادر فنی تضمین داده اند که به خوبی راه را ادامه دهند.

پیشنهاد برانکو از کرواسی چقدر جدی بود؟

من در آن مقطع مسئول اصلی مذاکرات نبودم اما اتفاقی که افتاد این بود که برانکو در پرسپولیس ماند و دالیچ سرمربی کرواسی شد و تیم را به جام جهانی برد. امیدوارم در چند روز آینده برانکو حداقل برای 2 سال قراردادش در پرسپولیس را تمدید کند.

تو در زمینه توسعه فوتبال صاحب نظر هستی. این کار در ایران چقدر قابل اجراست؟

ما در کرواسی دو نگرش کلی برای توسعه فوتبال داریم. نمونه ای را از ایران بگویم. اگر یک بازیکن حرفه ای مشهور مثل علی کریمی و دایی بخواهند مربی شوند، مثل زیدان و فان باستن یک راه طی می شود. راه دیگر آهسته تر و طولانی تر است اما در مسیر توسعه گام به گام پیش می روید. مزیت این راه این است اگر در یکی از مراحل ناکام شوید خیلی آسیب نمی بینید. برای نمونه راهی که برانکو طی کرد، با باشگاه وارتکس شروع شد و مراحل توسعه اینطور بود که آنها رابه یوروکاپ برد، بعد دستیار بلاژوویچ در تیم ملی شد و در همان زمان در یکی از باشگاه ها (ریکا) مشغول بود و در پایان سرمربی دیناموزاگرب شد. من با جوانان کارم را آغاز کردم. تنها مربی کرواسی بودم که در تمامی مقاطع سنی از زیر 9 تا زیر 19 سال کار کردم. به همین دلیل است که من و برانکو هر دو پروسه توسعه را درک می کنیم. در تیم ملی فعلی  کرواسی من با 30 تا 50 درصد بازیکنان کار کرده ام.ما در این پروسه ها می گوییم که چه کارهایی باید از قبل انجام شود تا بعدا نتیجه لازم به دست آید. شما بستنی را فقط وقتی آماده خوردن است می بینید اما فرآیند تولید آن را هم باید بدانید. در پروسه افراد زیادی مسئول هستند. من به عنوان مربی وهمینطور افرادی در فدراسیون  و دیگران هم به نوبه خود مسئولیت دارند.

وضعیت زمین های فوتبال ایران چطور است؟

متاسفانه باید بگویم شما در ایران استادیوم های خوبی دارید که ظرفیت آنها بعضا در حد جام جهانی است مثل تبریز، آزادی، تختی تهران، اصفهان و مشهد اما کیفیت زمین ها به جز ورزشگاه آزادی فاجعه است و بستگی به شانس شما دارد که در چه مقطعی از سال در آنها بازی می کنید. برای توسعه فوتبال باشگاهی به خصوص آکادمی ها ضرورت دارد که شما کمپ های تمرینی داشته باشید. ما دو فصل پیاپی اردوی پیش فصل را در اوکراین برگزار کردیم. در این مقطع هر روز دو نوبت تمرین داشتیم و همه تمریناتمان را فقط در یک زمین انجام می دادیم اما هر بار که وارد زمین شدیم دیدیم که مثل زمین بیلیارد صاف و عالی بود. برای رسیدگی به این 8 زمین، 6 نفر کار می کردند. شما بدون زمین خوب چطور می توانید بازیکنانتان را پرورش دهید؟

در پرسپولیس چه اتفاقاتی افتاده که انقدر پیشرفت داشتید؟

من خیلی سفر کردم به نقاط مختلف اما این شیفتگی که به نوعی سبک زندگی هواداران فوتبال شده، تا حد کمتری از این چیزی که اینجا دیدم را در ترکیه و انگلیس دیده بودم. در ایران بیشتر از جاهای دیگر دیده می شود. واقعیت دیگر اینکه استعدادهای ویژه ای در فوتبال دارید البته مشکلات اقتصادی بر سر راه این نیروهای انسانی است که اجتناب ناپذیر است اما اینها استعدادهای خوبی هستند. با عملکردی که در بازی ها و تمریناتشان در طول فصل دیده ام، می توانم بگویم که چه میلی به پیشرفت دارند. بخشی از این موفقیت ها هم به دلیل اتمسفری است که توسط کادر فنی در تمرینات پرسپولیس ایجاد شده است. نکته اخر، مردمی بودن و محبوب بودن فوتبال در کشور ایران است. وقتی به دیدار سفیر ایران در کیف رفتیم، شاید سوالات رسمی و اولیه نمی پرسیدند اما در مورد تیم سوال می کردند. همچنین در خرید و بازار و همینطور تاکسی سوالات بسیار مهمی درباره تیم می پرسند. تفاوت مردم و روزنامه نگارها در هوش آنهاست. روزنامه نگارها آرام آرام درباره ترکیب می پرسند اما راننده های تاکسی و بازاری ها چون وقت ندارند، سریع سراغ ترکیب و بازیکنان می روند.

در پرسپولیس، پلیس خوب و بد داریم ؟

این در جهان رایج است و اینجا نیروهای زیادی داریم که البته ما پلیس خوب به حساب می آییم.

علت اصلی پیشرفت پرسپولیس دقیقا چیست؟

برانکو بیش از یک فصل اینجا بود که من آمدم. بنابراین روز به روز با بازیکنان کار کرد. من در شرایطی آمدم که فضای خوش بینانه ای درباره آینده پرسپولیس ایجاد شده بود و شرایط کمی آسان تر بود. وقتی کارمان را شروع کردیم سعی کردیم فضای پذیرش برای بازیکنان و بقیه ایجاد شود. با برنامه های برانکو درباره مسائل مختلف، رفته رفته تیم شدیم و اتحاد خوبی ایجاد شد. مهم ترین نکته این بود که در 6 ماه اخیر ما برخی نکات را هر هفته برای بازیکنان تکرار کردیم و در این دوره که من بودم در برخی شرایط بحرانی خیلی مهم بود که حمایت کامل باشگاه و هواداران را کنار خود احساس کردیم. نتیجه نهایی این است که تیم و باشگاه همیشه مهم ترین مسئله است نه اشخاص. از بازیکن خاص اسم نمی برم اما هر کس که نقش مهمی در تیم داشته، عضوی از تیم بوده و تنها نبوده است. برخی بازیکنان ظرفیت فنی بالایی داشتند اما آمادگی ذهنی نداشتند که در آن قالب قرار بگیرند. پروسه انتخاب کردن و شکل دادن به تیم یک پروسه ادامه دار است. وقتی پرسپولیس برانکو را در آغاز می بینید، شاید فقط گفته باشد سعی کنید در لیگ بمانید. اما وقتی تیم های فصل اول، فصل دوم و فعلی تحت هدایت او را ببینید، پیشرفت مشهود است و خیلی جلوتر رفته ایم. شاید بعضی بازیکنان «من» بزرگی دارند و به خودشان فکر می کنند اما باید بدانیم که تیم مهمتر است. بازی با الاهلی را به خاطر بیاورید. ربیع خواه بهترین بازیکن زمین شد. کارشناسان زیادی از بخش های مختلف آسیا و حتی جهان برای تماشای بازی آمده بودند و بهتر است بپذیریم که آنها هم از فوتبال چیزی می دانند.

برانکو سرمربی دیناموزاگرب در فصل 8-2007 بود. مثل الان، در آن دوره هم با این تیم رکوردهای بسیاری را شکست. در همان دوره من سرمربی لوکوموتیو زاگرب بودم که به نوعی تیم دوم دیناموزاگرب به شمار می رفت. ما از دسته سوم به دسته دوم صعود کردیم. طبیعتا هر مربی سعی می کرد بهترین بازیکنانش را نگه دارد اما شما وقتی خودتان را بخشی از پروسه در نظر بگیرید، باید درست عمل کنید. در آن زمان یک روز با برانکو تصمیم گرفتیم که میلان بادلی، بازیکنی که هم اکنون در فیورنتینا بازی می کند، به تیم اول برود. جالب اینجاست بعد از یک ماه برانکو این بازیکن را در ترکیب اصلی قرار داد و در بازی های بین المللی بازی کرد و سپس بعد از یک سال به تیم ملی دعوت شد و به تیم های بزرگ تر رسید. این معنی همکاری و یک پروسه برنامه ریزی شده است.

کدام بازیکن ها در پرسپولیس می توانند به جاهای بهتری برسند؟

بسیاری از آنها. قابل تقسیم به گروه های مختلف هستند. برای نمونه یک گروه بازیکنان ملی پوش پرسپولیس هستند که حتی آینده خوبی در مربیگری خواهند داشت. هیچ رازی پشت آماده تر شدن بازیکنان وجود ندارد. هیچ جادوگری نمی تواند برای پیروز شدن در فوتبال کمکی بکند اگر شما بازیکنان خوبی نداشته باشید. اگر اینطور باشد باید بگوییم رئال جادوگری خوب و بازیکنانی ضعیف دارد در حالی که برعکس است.

مثلا بیرانوند و ماهینی و محرمی را قبل از آمدن به پرسپولیس و الان ببینید. یا حتی جلال حسینی که با محرم نویدکیا قابل مقایسه است و تنها بازیکنانی هستند که 5 بار قهرمان لیگ ایران شده اند. باید ببینید که در این سن چه انگیزه ای برای یادگیری از برانکو دارد چون فهمیده که پشت تلاشی که ما برای یاد دادن به بازیکنان داریم این است که آماده تر بشوند و من مطمئن هستم در پایان این فصل تنها بازیکنی خواهد بود که 6 بار قهرمان لیگ برتر شده است. بازیکنان باید باور کنند که مربی می خواهد به آنها کمک کند. بعضی بازیکنان به این کادر فنی اعتقاد نداشتند اما نتیجه چه شد؟  آیا کسی هست که از تیم ما رفته باشد والان وضعیت خوبی داشته باشد؟

در این دوره که در ایران بودید کدام بازیکن عصبی تان کرد؟

بین حریفانمان می توانم بگویم که خیلی از انها می خواستند وقت بازی ها را تلف کنند و 20 ثانیه بعد از یک برخورد روی زمین می افتادند و وقت تلف می کردند. شما باید این را در فوتبال ایران تغییر دهید. دزدیدن از زمان مفید بازی فرهنگ مناسبی نیست. اما در تیم خودمان یکی از بازیکنانی که برای من عزیز است محمد انصاری است که همیشه با تاخیر به تمرین می آید. برانکو همیشه وقتی سوت آغاز تمرین را می زند سوال می کند که انصاری کجاست؟ و بعد می بینیم که از یک نقطه ای اثری از او پیدا می شود.

چه ویژگی ای از برانکو ممکن است تو را عصبی کند؟

همیشه می تواند موقعیتی پیش بیاید که ما همدیگر را اذیت کنیم. روز به روز وقتی خیلی با هم هستیم، ممکن است اتفاقاتی بیفتد که باعث خنده شود. درباره تک تک اعضای کادر فنی یک بخشی از شخصیت آنها است که می تواند خیلی توجه شما را جلب کند یا باعث عصبانیتتان شود. مثلا ایگور، مربی دروازه بان ها، مرا عصبانی می کند چون همیشه در تمرین می خواهد با بازیکنان کشتی بگیرد. مارکو، مربی بدنسازمان، فکر می کند گرم کردن بازیکن ها آنقدر مهم است که اگر نباشد، اصلا نمی شود فوتبال بازی کرد. من همیشه توپ را سمت او می برم و می گویم می دانی این چیست؟  این توپ است و بدون آن نمی توان بازی کرد. کریم باقری، دیگر عضو کادر فنی به عنوان بازیکن بسیار مشهور فوتبال ایران خیلی اوقات ما را عصبی می کند چون وقتی در زمین کوچک بازی می کنیم، تصور می کند در جام جهانی هستیم و طوری به توپ ضربات محکم می زند که نگران سلامتی بازیکنان می شویم. آسکو (اصغر نیک سیرت) مترجم ما بعضی اوقات چنان ژستی می گیرد که انگار مترجم نیست. بعضی اوقات به قاسم، مسئول لباس ها باید بگویم که هر هفته لباس جدید بیاور چون ما همیشه در حال چاق شدن هستیم.

برانکو هم که در استودیو حضور داشت، البته در خلال این صحبت ها گفت که برای بحث با داوران، مارکو، ایگور و چوک را به صورت چرخشی می فرستم تا خودم مقصر به نظر نیایم.

خاطره جالبی که از راننده ات داری را مجدد تعریف می کنی؟

برانکو امروز هم گفت که ما استفاده از کلمه "ببخشید" را ممنوع کردیم. بازیکن در حال بازی است و ممکن است درباره پاس دادن ایده ای درست یا غلط داشته باشد. اما چرا بعد از لو دادن توپ باید بگوید ببخشید؟ اتفاق مشابهی که برای ما می افتد این است که راننده ما دیر می رسد و همیشه عذر و بهانه می آورد مثلا می گوید خانمم بیمارستان بود یا مادرم می خواست پیش برادرش برود. مثلا در روزی که باید به هتل المپیک برویم، جلسه را تمام می کنیم، ناهار را تمام می کنیم و این ها 3 ساعت طول می کشد. در انتها به لابی می آییم و راننده را می بینیم که می گوید "ببخشید". فرض کنید چه بر سر ما می آید! 

چرا کار به جایی می رسد برخی بازیکنان که استعدادهای خوبی دارند، مربی نمی تواند با آنها ادامه دهد؟

برای بار صدم از کلمه پروسه استفاده می کنم. شما برای وبسایت خودتان شاید به الگوهای نگاه کنید. یکی از بخش های مثبتی که درایران می بینیم، این است که جوان ها به صورت سنتی یاد می گیرند و هر کسی سعی می کند از بزرگتر های خودش حرف شنوی داشته باشد البته شاید این روش خوب بعضا نتیجه بدی بدهد. بازیکن باید بداند لحظه ای که وارد زمین می شود، کادر فنی در حکم پدر و مادر و برادر او هستند. و اگر مربی بگوید بدو و پاس بده باید همین کار را انجام بدهد.

در این مواقع اگر مربی ضعیف باشد، مشکل ایجاد می شود. قرارداد بکهام از فرگوسن بیشتر بود اما همه می دانستند که فرگوسن برای منچستر مهمتر است. به همین دلیل است که امثال برانکو باید برای مدتی طولانی در ایران بمانند. چون فشار روی مربیان در ایران بسیار زیاد است.