استقلال تمام کرد، پرسپولیس شروع میکند
وزن حرکتی فوتبال ما کمی سنگینتر شده است! بر شدت آهنگ بازی تیمهای حاضر در لیگ برتر، به اندازه «یک و نیم» درصد افزوده شده است! نسبت به سال پیش، لیگی داریم پرتحرکتر! نسبت به سال پیش، مسابقههایی داریم سریعتر!
وزن حرکتی فوتبال ما کمی سنگینتر شده است! بر شدت آهنگ بازی تیمهای حاضر در لیگ برتر، به اندازه «یک و نیم» درصد افزوده شده است! نسبت به سال پیش، لیگی داریم پرتحرکتر! نسبت به سال پیش، مسابقههایی داریم سریعتر!
۱-فقط حرکت و تنها سرعت نیست که فزونی گرفتهاند! در همه معیارهای دیگر هم این روند جلورونده و پیشرفتکننده را شاهدیم! در تعداد پاس، در تعداد ارسالها، در تعداد شوتها، در تعداد و نیز شدت حرکات ترکیبی و در همه موارد دیگر، این پیشرفت و این بیشینهخواهی محسوس است و این نتیجهای است از نتایج نگاه متفاوت مربیان لیگ برتری که سرانجام پذیرفتهاند چشمها را باید شست! جور دیگری باید دید!
۲- هنوز هم چشمهایمان را باید بشوییم! هنوز هم جور دیگری باید ببینیم! هنوز هم با این ضرورتها دست به گریبانیم! واقعیت از این قرار است: ...لیگ برتر ایران، در میان لیگهای حرفهای و شبهحرفهای آسیا مقام هفتم ارزشگذاریهای حرکتی را دارد! مقام هفتم!
و این یعنی چه؟ و این تفاوت چرا پدید آمده است؟ دانستگیهای علمی و معلومات دانشی رایج در فوتبال ما، در پیدایی این تفاوت چه نقشی دارد؟ مربیان خارجی، در ارتقای کلاس بازی حریفان ما، در شرق و غرب قاره کهن چه نقش و چه تأثیری گذاردهاند؟ مربیان شاغل در لیگ برتر ایران، در پایدار کردن اوضاعی که مسلط است چقدر مؤثرند و عوامل درجه اولی به حساب میآیند؟!
تفاوتی وجود دارد، میان چرخه علمی فوتبال دنیا و ما! باید این تفاوت را به هم زد! مربی ایرانی- و نه فقط مربی شاغل در فوتبال ایران- باید از مواهب باسوادتر شدن برخوردار شود! مربی ایرانی، در مقایسه با مربیان برزیلی، آلمانی، آرژانتینی، اسپانیایی و هلندی، نباید کم بیاورد! فوتبال ایرانی، به دانش بیشتر، به مربیان بادانشتر، به مربیان امروزی شده و روزآمد گشته نیاز دارد! مقام هفتم برای لیگ برتر که در آخر صف لیگهای آسیا جا خوش کرده، جای بد و مکان کوچکی است! حقیر است و فقیر! این حقارت را نپذیریم! مکان بایسته خود را بجوییم!
۳- استقلال از سایهنشینی خارج میشود! پردههای اختلاف- اختلافهای سلیقگی و اختلافهای ناشی از بدسلیقگی- اندکی عقب میرود! نکات و مسائل چندی، مثل دم خروس بیرون میزند!
آیا این خرابیها، نشانه آبادانی از راه رسندهای است که پشت در «اصلاحات» است؟ اصلاحاتی که وینفرد شفر نماد آن است و مأمور به اجرای آن! آیا به راستی مأموریتی در کار است؟ آیا واقعاً اراده و خواستی برای بیرون آمدن از وضعیت نامطلوب موجود، وجود دارد؟
به نظر میرسد آقای شفر مأمور است و معذور! به نظر میرسد آقای شفر نقش خود را جدی گرفته است! به نظر میرسد مرد آلمانی، اهل سمبلکاری نیست! اهل تنبلکاری هم نیست!
آیا استقلال به خواستهاش- به گوشهای از خواستههایش- میرسد؟ آیا دوستان بدتر از دشمن، اجازه و مجالی میدهند تا آب خوشی از گلوی استقلال پایین برود؟
۴- در پرسپولیس همه در شوکند! در پرسپولیس همه انگار صاعقهزده شدهاند! خشک و منجمد!
آن از حرفهای موسوم به هدایتی! آن از سخنان منسوب به طارمی! آن از صد و یک حرف دیگر! همه غریب! همه بعید! همه باورنکردنی! همه ناباورانه! که یعنی تا این حد؟ که یعنی تا اینجا؟ ماندهایم معطل که آن، چه میگوید و این، چه میجوید؟ حرف حساب دلالهای ترکیه که دست طلب دراز کردهاند، چه هست و چه میتواند باشد؟
در این میان پیشنهاد آقای جعفر کاشانی، معقول به نظر میرسد اما از کجا باید شروع کرد؟ از چه کسی باید شروع کرد؟
یعنی خود جناب کاشانی، شامل راهکار آقای کاشانی نمیشود؟ کاشانی از ضرورت و لزوم رفتن و از فایدهمندی آمدن میگوید! رفتن مدیران فعلی، که دوره کاری و زمان تأثیرگذاری فکریشان تمام شده و آمدن مدیریت جدید که اهداف نو و افکار تازهای را بیاورند! نواندیشی و نواندیشان! هدف کاشانی فقط برانکو نیست! شاید هم اصلاً برانکو نباشد!
دایره خواست آقای کاشانی پروسعت است و خود ایشان را هم شامل میشود!
شاملتر از بقیه! پرسپولیس باید پوست بیندازد. این حرف درست کاشانی است!
ارسال نظر