وزیر ورزش و جوانان روز گذشته استعفا کرد (شاید هم استعفایش دادند) و رفت. 3 سال محمود گودرزی بر صندلی ریاست ورزش کشور نشست و فراز و نشیب‌های بسیاری را هم تجربه کرد. خوشی و ناخوشی‌های ورزش را دید، گاهی در همین خوشی‌ها ایام به کامش شد و گاهاً در فرودهای ورزش که ناخوشی به همراه داشت صندلی ریاستش لرزان شد.

در 3 سالی که گذشت فراز و فرودها برای محمود گودرزی کم نبودند اما در میان این امواج یک پایگاه اصلا برای وزیر ورزش لرزان به نظر نمی‌رسید، مشاوران، معاونان و همراهان آقای رئیس.

رئیس در این پستی و بلندی‌ها دلخوش به همین مدیران و همراهانش بود، آنهایی که تحت هر شرایطی مُهر تائیدی در دست گرفته بودند و رفتار و گفتار و تصمیمات آقای رئیس را به دیده منت پذیرا بودند.

و اینک در حالی که کم‌تر از 24 از استعفای وزیر ورزش گذشته داستان ما با این مُهر به دستان دیروز وارد فصل جدیدی شده است. 

گودرزی شاید در 3 سالی که از عمر مدیریتش گذشت متوجه نقش‌های منفی داستان نشد اما در همین چند ساعت گذشته خیلی زود فهمید که چقدر تنها بوده است.چقدر سیاهی‌لشگر کنارش بودند که ادای نقش اصلی را درمی‌آوردند.

رونمایی از سیاهی‌لشگر و تنهایی محمود

* نان به نرخ روز خورها

امروزه ارزش اجناس را به قیمت روزشان تعیین می‌کنند؛ " نفت به قیمت روز"، "طلا به قیمت روز" اما ارزش واقعی "نان به نرخ روز" چطور؟

"نان به نرخ روز خور"، ضرب المثلی که در فرهنگ کشورمان جای ثابتی باز کرده آدم‌هایی که باب میل زمانه یا باب میل یک وزیر، مدیر و ... رفتار می‌کنند تا به هر قیمتی باشند.

نان به نرخ روز خورها به هیچ شخص یا عقیده‌ای پایبند نیستند، آنهایی که کمتر انتقاد می‌کنند تا مبادا آقابالاسرهایشان ناراحت شوند!

باند بازی را دوست دارند چون محتویات سفره پر زرق و برق‌شان آنجا بساط می‌شود، مخلص کلام اینکه باد می‌تواند در گرایش و انتخاب شان نقش بسزایی را ایفا کند.

بله، با استعفای روز گذشته دیگر محمود گودرزی وزیر ورزش نیست، اما دلشوره اصلی از اتاق‌هایی به گوش می‌رسد که در 3 سال گذشته گوش و چشم وزیر بودند، مدیرانی که با گرفتن حکم از آقای رئیس سر همین سفره نشسته بودند.

اعتراف کننده دهنده این است که چانه زنی‌ها و لابی گری‌ها از اتاق‌های تحت ریاست گودرزی چنان وانمود می‌کند که گویی 27مهرماه سال 95 عامل دیگری بوده و 28 مهر سال 95 یک عالم دیگر.

آنهایی که با حکم وزیر تا دیروز تائیدش می‌کردند در کمتر از چند ساعت و به سرعت برق و باد رنگ عوض کرده‌اند و اکنون در حال رایزنی با مدیران جدیدی هستند تا برای وزیر شدنش لابی کنند.

آنهایی که در عملکرد گودرزی تا دیروز تملق را سرلوحه کار خود قرار داده بودند اکنون برحسب سوءاستفاده از شرایط در جبهه مخالفش قرار گرفته و می‌خواهند در کنار وزیر بعدی هم باشند.

ورزش ما در 3 سال اخیر هم روزهای خوش به خودش دید و هم در گرداب‌های بزرگی گرفتار شد.

مخالفان و موافقان زیادی اظهارنظر کردند که بنابر آرشیو رسانه‌ها نقدها و تمجیدها به مثابه یک شاهد زنده‌اند، اما اکنون که گودرزی رفته چه خوب است اگر نقدی بیان می‌شود، از زبان آنهایی باشد که دیروز هم با همین زبان انتقاد می‌کردند.

بهتر است همراهان دیروزی وزیر ورزش امروز هم با وفای به  عهد همچنان همراهی‌اش کنند و برای یک بار هم که شده به جای نان به روز خوردن این بار نان به شب خوردن را پیشه

کنند.

نان به شب خوردن یعنی قانع شدن به آنچه که هست، یعنی رفتار عادلانه داشتن، هر چند برخی از یاران دوستان وزیر در چند ساعت اخیر نشان داده‌اند که اصلا علاقه‌ای به تمرین نان به شب خوردن ندارند.