سرمربی آبی ها عصر پنجشنبه در میان هلهله و غریو شادی هواداران سرمست تیمش، در کمپ زنده یاد حجازی وعده بزرگی داد. وعده ای مبنی بر جذب دو بازیکن به زعم او تاپ. او چنان به صراحت در این باره سخن گفت که ظاهرا از اتفاقی اطمینان دارد.

 

اما پشت صحنه ماجرا چیست که مرد اول نیمکت داغ آبی ها اینچنین با حرارت و اطمینان از دو سورپرایز سخن می گوید؟ برای یافتن پاسخ این پرسش لازم نیست زیاد دور برویم؛ کمتر از 48 ساعت پیش اتفاق بزرگی در منزل یک چهره بانفوذ استقلال رخ داد.

 

 کمی دقیق تر ماجرا را باز کنیم؛ اینجا خانه مجلل یک استقلالی؛ در شمال تهران. در واپسین ساعات چهارشنبه شب پایانی بهار 95، جوانی که این روزها بمب نقل و انتقالات لقب گرفته پله ساختمان سنگی را بالا و بالا می رود و وارد منزل می شود.

 

همان دقایقی که خبرنگاران حوزه پرسپولیس در شیخ بهایی انتظار آمدن کاوه را می کشیدند، او چند کیلومتر آن سوتر با دوست قدیمی اش شام می خورد. دوستی که پیشنهاد استقلالی شدن را رک و رو راست برای او روی میز گذاشت و پس از چند ساعت وقتی کاوه، ماشین گرانقیمتش را روشن می کرد و می خواست با میزبانش خداحافظی کند، قرار شنبه را گذاشت تا همه چیز را تمام کند.

 

اینچنین بود که پنجشنبه تا غروب آفتاب هم خبری از انفجار بمب در باشگاه پرسپولیس نشد و دست آخر ترکاشوند مغز متفکر نقل و انتقالات پرسپولیس وقتی از درب باشگاه خارج می شد رو به هواداران نگران کرد و گفت؛ کاوه یا علی گفته و ما منتظر او هستیم.

هر چند کمپینی میان برخی پرسپولیسی ها همزمان راه افتاده که قید کاوه را بزنند، اما باشگاه قرمز پایتخت همچنان برای جذب او اصرار دارد.

 

رقابت نقل و انتقالاتی آبی و قرمز پس از سال ها به اوج رسیده،  بازیکن قلبا و قبلا استقلالی پرسپولیسی می شود و بالعکس.

 

بمب آبی ها در اردوی قرمزها منفجر می شود و بالعکس. چرا در این شرایط کاوه رضایی نتواند پاتک منصوریان به قرمزها باشد؟