به گزارش پارس به نقل از خبرگزاری خبرآنلاین،فوتبال ایران شده «کارلوس کی روش». خیلی ها در این فوتبال کار خود را ول کرده اند و فقط درباره کی روش حرف می زنند. گویا مثل تحریم ها که شده «نون دونی» بعضی ها حالا اسم بعضی ها را باید گذاشت کاسبان انتقاد از کی روش! آنها هیچ کاری در فوتبال ندارند جز اینکه از کی روش انتقاد کنند و علیه او حرف بزنند. پارادوکس عجیبی هم در حرف هایشان وجود دارد. معلوم نیست دقیقا دنبال چه چیز هستند؟ مدام حرف عوض می کنند و ناگفته پیداست، دنبال اهداف «شخصی» هستند تا اهداف «ملی». به عنوان مثال دیروز کریم باوی پیشکوست پرسپولیس برای انتقاد از مهدی طارمی گفت: «کی روش که مربی اوست باید قدرت سرزنی مهدی را بالا ببرد!» کیست که نداند این وظیفه برانکوست نه کارلوس کی روش؟

 

یا توجه کنید به همین موضوع جوانگرایی تیم ملی. تا قبل از جام جهانی 2014 و در همان جام ملت های استرالیا، خیلی از منتقدان می گفتند: «تیم ملی پیر است.» می گفتند امثال نکونام و تیموریان و سید جلال و بیک زاده، صادقی و .... باید بروند و جوان ها بیایند. کروش بعد از جام ملت ها آرام آرام پروسه جوان کردن تیم ملی را خداحافظی کرد و بعد از فروردین امسال، جوانگرایی در تیم ملی به اوج خود رسید؛ به شکلی که در بازی گوام جوانترین تیم تاریخ فوتبال ایران به میدان رفت. اما همان منتقدانی که انتقاد می کردند تیم پیر است، حالا می گویند جوانگرایی کروش منطقی نبوده است!

یک مثال دیگر. بعد از بازی کره جنوبی در مقدماتی جام جهانی و صعود ایران به برزیل، خیلی از منتقدان کروش از حرکت او مقابل سرمربی کره جنوبی تعریف و تمجید کردند اما جدیدا در مصاحبه هایشان می گویند: «مشکل ما با کروش احترام نگذاشتن است. او در آن زمان به سرمربی کره جنوبی احترام نگذاشت!»

این پارادوکس های آشکاری است که اگر بخواهیم مثال بزنیم، مورد زیاد است. حداقل بد نیست آنها که کارشان در این فوتبال شده مصاحبه و رسیدن به منافع شخصی شان، حداقل مصاحبه های قبلی خود را فراموش نکنند.