هادی نوروزی رفته است اما این بار نه به نفت که دوباره نیم فصل دوم برگردد. این بار رفته جایی که پسر کوچکش به آن می گوید « بهشت ». آخه هانی کوچک هنوز مردن و از دست دادن پدر را خوب درک نکرده است. او تا همین امروز صبح سر محسن بنگر غر می زد « چرا تو تمرین زدی تو پای بابام که حالا رفته بیمارستان ؟! » هانی شاید تا امروز صبح فکر می کرده بابا با پرسپولیس رفته اردو. اما وقتی دید دوستان پدرش روی چمن آزادی راه می روند و اشک می ریزند، این سوال در ذهنش به وجود آمد که « اگر بابا رفته است اردو پس این ها این جا چه می کنند ؟! » همین جا بود که او حس کرد دستی از روی شانه اش برداشته شده است. همین جا بود که اشک های او مثل عرق غیرت بابا زمانی که برای پرسپولیس می دوید، از روی صورتش پایین می ریخت. دختر کوچک هادی اما هنوز هم سن و سال برادرش نشده است. او کمتر درک می کند چه خبر است. شاید تقریبا یک روز است که بابا دیگر او را در آغوش نگرفته، اما طبق عادت دوری های طولانی مدت، هنوز متوجه نشده است چه رنگ سیاهی در زندگیشان پخش شده است.

هادی این باره رفته است به یک تیم جدید که تا به حال سابقه بازی در آن را نداشته است. تیمی حتی بزرگتر از پرسپولیس که روزی رویا بود. هادی الان در کنار امثال ناصر حجازی و غلامحسین مظلومی آرام گرفته است. مطمئنا ناصر خان و دیگر بزرگتر ها کنار هادی هستند و هوای این پسر نجیب پرسپولیس را دارند. پس خیلی جای نگرانی نیست. کاپیتان با تعصب پرسپولیس از همان روز های اول در پرسپولیس تا همان روزی که سوپر گل این فصل لیگ برتر را زد و قلبی به سوی تماشاگران فرستاد، بدون حاشیه و یک رو بود. قلبی که بعد از گلزنی برای عاشقان پرسپولیس فرستاده می شد حالا از تپش ایستاده است. این ایستادن انقدر تلخ بود که تلخ ترین تراژدی فوتبال ایران را ساخته است. از این دست اتفاقات تلخ در فوتبال ایران بسیار افتاده است. برای مثال درگذشت ناصر حجازی هم خیلی تلخ بود. اما انگار تلخی پر کشیدن هادی نوروزی به آسمان ها بیشتر است. پسر متولد 1 تیر 1364 فقط 30 سال داشت. چقدر بی رحم است این دنیا. همیشه می گویند در هر کاری حکمتی است. اما درک حمکت مرگ هادی نوروزی آن هم در این سن و سال نیازمند ساعت ها فکر کردن است.

هادی نوروزی درگذشت. کاش دروغ بود ... اما این حقیقتی است تلخ تر از زهر. روز جمعه، نهم مهر ماه هادی نوروزی آخرین بازی خود را در ورزشگاه آزادی انجام داد. بازی ای که او یک سویش بود و ده ها هزار هوادار و آدم مختلف سوی دیگر. شاید این اولین بازی او بود که می بایست تنها در مقابل این همه آدم بایستد. این همه آدم که می خواستند او نرود اما ... در این مراسم با شکوه همه آمده اند. از علی کریمی تا مهدی رحمتی و احمد رضا عابدزاده. هیچکس رفتنش را باور نداشت. از برادر ماتم زده اش تا پسرش، هانی کوچک که هنوز در شوک است « بابا کجاست ؟ » خیلی ها انقدر بهت زده هستند که شرایط طبیعی ندارند. از همسر داغدارش تا دوستان و هم تیمی هایش. همه جمع شده اند تا یاد هادی نوروزی را زنده نگه دارند. تا با او وداع کنند. هوادارانی که آمده بودند و شعار می داند « هادی تیمت رو بردار و بیار. » غافل از این که دیگر تیمی با رهبری او وجود ندارد. غافل از این که کاپیتان مرگ را بوسیده است و پرسپولیس 10 نفره شده است. این همه آدم آمده بودند تا به هادی نوروزی بگویند : « همیشه به یادت هستیم. »

این کار روز شنبه هم به بهترین شکل ممکن در روزنامه های کشور خواهد افتاد. همه روزنامه ها یک دل شدند تا برای شادی روح هادی نوروزی و احترام خانواده داغدارش، تیتر یک خود را به تصویری از او اختصاص دهند و اینگونه با او خداحافظی کنند. تیتر هایی غم آلود فردا روی جلد این روزنامه هاست. تیتر هایی مثل : « پرسپولیس 10 نفره شد. » یا « 24 ابدی » چقدر خوب است که هنوز هستند کسانی که اینگونه می خواهند مرحمی باشند برای درد خانواده ای که از این به بعد فقط با یاد هادی نوروزی باید روز ها را به بد ترین حالت شب کنند. چه خوب است در این چند روز همه رنگ ها مشکی شدند. از قرمز پرسپولیس تا آبی استقلال. همه قصد دارند اسم هادی نوروزی در ورزش ایران جاودانه شود و این در بین این همه اتفاق تلخ، بهترین اتفاق ممکن است ... اتفاق تلخ نه از این نظر که هادی رفته است بلکه از نظر سوء استفاده هایی که از مرگ او شد. در بین همه کسانی که روز تشییع هادی نوروزی دنبال عکس سلفی بودند و می خواستند برای اولین بار روی چمن آزادی راه بروند، هنوز هستند کسانی که همه فکر و ذهنشان کوچ ابدی هادی است و نمک روی زخم خانواده و دوستان نیستند.