روتیتر
کارت زرد مجلس به وزیر ورزش
نمایندگان مجلس که در جلسه امروز خود از وزیر ورزش دعوت کرده بودند از پاسخهای او قانع نشدند و به گودرزی کارت زرد دادند.
به گزارش پارس ، به نقل از خبرگزاری ایسنا وزیر ورزش برای پاسخ به پرسش احمد شوهانی نماینده ایلام درباره وضعیت فساد در ورزش و رسیدگی به امور جوانان در مجلس حاضر شده بود که با رأی نمایندگان کارت زرد گرفت.
نمایندگان از مجموع 194 رأی با 94 رأی موافق و 76 رأی مخالف و 12 رأی ممتنع به محمود گودرزی کارت زرد دادند و از پاسخهای او قانع نشدند.
جناب آقای دکتر گودرزی شخص بسیار فرهیخته، اندیشمند و بزرگی است اما این دلیلی موجه بر وجود توانمندی در مدیریت اداره امور ورزش و جوانان با گستره ای به اندازه وزارتخانه نیست. ایشان گرچه دارای تفکرات و ایده های خوب در بخشهای پژوهشی جامعه و بویژه در امر تئوریک تربیت بدنی هستند اما اداره وزارتخانه ای که مستقیما با اقشار جوان جامعه سروکار دارد امری خطیر و بسیارپیچیده است و دارای ظرافتهای خاص مدیریتی است که نیازمند اتخاذ سیاستهای شناور و اقتضائی در اداره امور ورزش و جوانان میباشد که ایشان ظاهرا کمتر به این امر توجه نموده¬اند بنابراین درکنار بهره گیری از توانمندیهای مدیریتی ذاتی، میبایست با بهره¬مندی از مشاوره معاونین خود در حوزه های مختلف وزارتخانه در انجام امور و تصمیم گیریها توفیق داشته باشد. گرچه بنظر میرسد معاونین و مشاورین محترم وزارتخانه در این امر کوشا هستند اما آنطور که ظواهر نشان میدهد درواقع سیاستگذاران وزارتخانه (مشاورین،معاونین و سایر ذی نفوذ¬ها) گرای غلط به وزیر میدهند که این موضوع از دو جهت قابل بررسی است؛ یا اطلاع و اشرافی بر حوزه کاری خود ندارند و خروجی آن که در اختیار وزیر قرار میگیرد بکلی غلط و غیر قابل استناد است یا اینکه خدای ناکرده از روی غرض ورزی و نگاه جناحی تصمیم سازیهائی را در قالب مشاوره در اختیار وزیر قرار میدهند که در آن صورت هم خروجی آن برای تصمیم گیری وزیر واقعی نیست. نمونه آن ارائه گزارش براساس اطلاعات ناقص و نادرستی بوده که جناب آقای وزیر در جلسه توضیح در مجلس عنوان نمودند. بنابراین وزیرمحترم برای اینکه بتواند کرسی وزارت را تا پایان دولت حفظ نماید و منشاء اثر خیر در این وزارتخانه باشد میبایست یک خانه تکانی اساسی در این وزارتخانه انجام دهد وبجای استفاده از اشخاصی (هرچند دارای توانمندی مدیریتی بالا ولی ناآگاه به امور ورزشی و دغدغه جوانان) از دستگاهها و سازمانهای دیگر(که تعداد قابل توجهی از آنها در وزارتخانه و ادارات تابعه در حال فعالیت هستند)، از نیروهای کارآمد و متخصصی که در وزارتخانه وجود دارند (واکنون کنارگذاشته شده اند) استفاده نماید و برای جایگاه مدیران کل استانها نیز به عوض انتصاب افراد نالایق و بی کفایتی که صرفا در برخی از رویدادهای ورزشی (کم اهمیت یا با اهمیت فرقی ندارد) بطور اتفاقی دارای مقام قهرمانی شده اند (و از الفبای مدیریت هم چیزی نمیدانند چه برسد به اینکه بخواهند مدیریت سطح بالا داشته باشند) از مدیران کارکشته وزارتخانه و سطح استانها استفاده نماید تا این وزارتخانه مفلوک که نام ورزش و جوانان را یدک میکشد و کارمندانش نیز از حداقل معیشت نیز برخوردار نیستند، به جایگاه مناسب خود دست یابد. نمونه این بزرگوارانی که نام مدیرکلی را در استانها یدک میکشند در استانهای جنوبی، مرکزی و شمالی ایران بیشمارند. مثلاً در یکی از استانهای شمالی مدیرکل هیچ اختیاری را برای خود متصور نیست و در واقع مجمع نمایندگان استان است که تصمیم میگیرد ورزش و امور جوانان استان چگونه اداره شود، چه کسی برای جایگاه روسای ستادی و شهرستانها عزل و چه کسی نصب شود، و... همچنین دخالت در امر انتخاب روسای هیاتهای ورزشی و نحوه تخصیص اعتبارات برای هیاتها از جمله اختیاراتی است که دربست در زمره وظایف مجمع نمایندگان است! بنابراین مدیرکل محترم هیچ اراده ای در این زمینه ندارد ضمن اینکه جایگاه ورزش استان مذکور در زمان مدیریت ایشان کاملا به کما رفته و جز چند مورد کسب مقام قهرمانی بطور اتفاقی، دیگر این استان را نمیتوان قهرمان پرور نامید. در امور جوانان نیز فقط به برگزاری همایشهای بی محتوا و بدون اثربرای جوانان که توسط بعضی سمن ها اشاره میشود که با دریافت پولهای هنگفت انجام میشود (البته مدیرکل محترم استان مزبور از طریق اقوام سمن هائی را تاسیس نموده و حسابهای آن سمن های خاص را از طریق اعتبارات بی زبان دولتی چاق و چله مینماید) و در واقع هیچ تاثیری در فرهنگ سازی جامعه که بدرد جوانان بخورد، ندارد و در عوض کارکنان اداره کل استان مزبور با حداقل دریافتی، حقوق بخور و نمیری دارند و در فلاکت بسر میبرند.
البته این موضوع بشدت فراگیر است و متاسفانه در بسیاری از ادارات کل ورزش و جوانان کشور با نسبتهای کمتر یا بیشتر وجود دارد و هیچ گوش شنوائی نیست که اینگونه موارد را بشنود و در صدد اصلاح امور برآید و نمایندگان محترم دلسوزمجلس که خواستار پاسخگوئی وزیر محترم هستند هم متاسفانه فقط برخی ظواهر امر را می بینند و در جزئیات آگاهی کمی دارند و به سئوالات کلی بسنده میکنند درحالی که عمق فاجعه ی عدم درایت، بی برنامگی، تبعیض، خودکامگی و بی مسئولیتی در وزارت ورزش و جوانان خیلی بیش از این حرفهاست که درواقع دود این بی کفایتی ها و تصمیم گیریهای ناصحیح به چشم قشر جوان جامعه و در نهایت ورزش کشور میرود و ادامه این روند موجب افول تتمه توانمندیها و افزون تر شدن مشکلات ورزش و جوانان کشور میشود.
همه می خواهند از محیط ورزش بروند
طی چند سال کذشته بیش از ده ها نفر از کارکنان اداره کل ورزش و جوانان استان گیلان و شاید صدها نفر در سراسر کشور با هر ترفند و ابزاری برای انتقال به ارگان و سازمانی دیگراقدام کرده تا از بحران مالی و روحی موجود در این ساختار رهایی یایند .
شواهد گواهی می دهد همه ی آنهایی که تاکنون رفته اند از اینکه سالها قبل به فکر عبور از بحران محیط ورزش نشده اند تاسف خورده وحالا که به ارگانی دیگر منتقل شده اند آنجا را دنیایی دیگر با خدمات و مناسباتی متفاوت یافته اند .
این در حالی است که در این سال ها حتی یک نفر از دیگر سازمان ها و ادارات به اداره کل ورزش نیامده مگر برای تصدی ریاست شهرستان آنهم به سفارش و حمایت نمایندگان مجلس که آنهم پس از مدت کوتاهی پشیمان شده اند .
این تناسب نشان می دهد که حتما در ورزش کشور یک اشکال اساسی و عمده وجود دارد که برغم تلاش در ایجاد شادابی ونشاط در بین مردم ،اما گویا کار در این عرصه به جهت ناامنی شغلی ،دریافتی های کم و نابسامانی در ارائه امکانات نسبت به سایر ادارات به مذاق کمتر کسی خوش میآید .
بدنیست بدانیم که در ساختار ورزش برغم حجم بالای کار، بخصوص برای مدیران شهرستان ها و بخش ها و ضرورت ارتباط مستمر آنها با آحاد جامعه ،و نیز حضور همیشگی در روزهای تعطیل به جهت برگزاری مسابقات مختلف ورزشی ،متاسفانه حقوق ومزایای دریافتی این تلاشگران بی ادعا در اندازه صفر است .
اینکه اغلب مدیران ورزش شهرستانها با خودروهای اسقاطی (پیکان) ،که حتی خدمات ادارات از این خودروها پرهیز دارند تردد می کنند،خود گواه مشت نمونه خروار در کم اهمیت دادن به کارمندان حوزه ورزش است .
اخیرا هم در ماه مبارک رمضان تقربیا همه ی ادارات بن و پاداش و مزایای دیگر پرداخت کردند وکارکنان اداره کل ورزش همچنان هیچ نگرفتند و در همین راستا اضافه کاری کارکنان قراردادی به یک سوم تقلیل پیدا کرد تا گل بود به سبزه نیزآراسته شود.
حالا این سخن ناگفته را پیش خود محرمانه نگه می داریم که بیش از 100 نفر نیروی قراردادی با سابقه 10 الی 24 ساله در اداره کل گیلان وجود دارند که همواره در این سالها با تهدید به اخراج و استرس کار کرده ومی کنند ،اما سال گذشته در حرکتی انتحاری 20نیروی جدید را یک شبه استخدام کردند تا این استرس کماکان برای قراردادی باقی بماند .
عجیب تر آنکه وزیر ورزش که از تحصل کرده های دانشگاهی و آشنا با مشکلات ورزش است نه اینکه در حمایت از کارکنان ورزش کشور و بخصوص قرادادی ها تحرک اثربخشی نداشته ،بیشتر وقت خود را به تقابل با لمپن های وارداتی در فدراسیون ها صرف کرده و انگاری همه ی نابسامانی های ورزش مختص چهار تا فدراسیون ومربیان آنها است .
کارمندان ورزش گیلان می گویند وزیر ورزش اگر چه مدام برمبارزه با فساد در ورزش تاکید دارد ،اما اینکه تاکنون برای مبارزه با فساد در دامنه مدیریت ها و بخصوص کارگزینی ها ی ادارات که در سالهای گذشته هر که را خواستند تعرفه کردند و شرایط استخدام شان را فراهم آورند ،کاری نکرده و این نابسامانی ها بقوت خود باقی است .
بر این باید افزود که اساسا بازرس های اعزامی وزارت ورزش به استانها بیشتر درقواره یک دیپلمات به ادارات استان ها وارد شده و پس ازبازی رفرم و (...) بدون اینکه مشکلی را به صورت بنیادین کنکاش و واکاوی کنند،به مرکز کشور می روند و این ماجرا همچنان ادامه دارد.
اینها حداقل های مشکلات تشکیلات ورزش است که سالها پیش رییس دولت اطلاحات از آن بعنوان بیماری مزمن در ورزش یادکرد و اخیرا خادم مدیر میانی وزرات از ضرورت تخریب بخش های از ساختار ورزش و بازسازی آن در استان البرزسخن گفت .
بالاخره حالا که دم خروس به این وضوحی پیدا شده و آشپزها هم از شوری اش گله مند هستند بهتر است وزیر ورزش به جای پرداختن به کی رش و لمپن های وارداتی ،به مشکلات اداری ورزش کشوربرسد تا مثل مهاجرت فوج فوج ایرانیان به خارج از کشور،همه ی کارکنان ورزش از این تشکیلات به سازمان های دیگرمتواری نشوند.