قربانی فوتسال به پای خسوس!

چه میشود که مسئولان تراز اول کمیته فوتسال چشم بر این مهم میبندند و پتانسیلهای داخلی را به راحتی نادیده میگیرند و بار دیگر دست روی خسوس میگذارند، مسئله مبهمی است که ذهنیت خوبی ایجاد نمیکند.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- دنیا حیدری- انتخاب خسوس از ابتدا هم یک اشتباه بزرگ بود. میدان دادن به مردی که شش سال از فوتسال دور بود و در دو سالی هم که سمت مشاور را در تیمملی به عهده داشت، کاری از پیش نبرده بود. اما روزی که شمس و شمسایی، به عنوان برترین مربی و بازیکن به حضور این مربی و نشستن او روی نیمکت تیمملی فوتسال ایران اعتراض کردند، اعتراض آنها مغرضانه خوانده شد. بارها گفته شد فوتسال ایران از هر لحاظی بالاتر از خسوس است و این مربی گنجایش فوتسال ایران را ندارد. اما فوتسالی که با شمس سال 2007 قهرمانی آسیا را از ژاپن پس گرفته بود و سال 2010 نیز قهرمانی دیگری در کارنامه خود به ثبت رسانده بود بنا به لجبازی و اتفاقاتی پشت پرده به دست مرد اسپانیایی سپرده شد که ثمرهاش برای فوتسال ایران یک مقام دومی جام ملتهای فوتسال آسیا در سال 2014، دو مقام سومی جام جهانی کوچک در سالهای 2014 و 2013 و یک قهرمانی بازیهای آسیایی داخل سالن بود. عنوانهایی که در مقایسه با آنچه از قبل هدایت تیمملی فوتسال ایران به جیب زده بود و عنوانهایی که این تیم قبل از او کسب کرده بود، هیچ بود.
فوتسال ایران در واقع به پای خسوس قربانی شد بیآنکه کسی بازخواستی شود. شاید چون همانطور که گفته میشد قرارداد کاندلاس، قرارداد ترکمنچای بود. اما بعد از گذشت چند سال و ثابت شدن ناتوانی خسوس، بار دیگر آقایان سراغ این مربی رفته و میخواهند او را بازگردانند. هر چند در این میان عدهای در تلاش هستند که خسوس در کمیته فنی پاسخگوی ناکامیهای خود باشد اما افتخاری، دبیر کمیته فوتسال لزومی نمیبیند که مرد اسپانیایی توضیحی بابت عدم موفقیتهای خود در تیمملی فوتسال بدهد و میخواهد بار دیگر سکان هدایت تیمملی فوتسال را به دست او بدهد. تصمیمی که میتواند تیمملی فوتسال را به نابودی محض بکشاند.
آقایان در حالی بار دیگر به دنبال جذب مربی خارجی و امتحان پس دادهای هستند که فوتسال ایران از او بارها متضرر شده که در این حوزه مربیان کاربلد زیادی حضور دارند که عملکرد آنها به مراتب بهتر از خسوس کاندلاسی است که جز به جیب زدن دلارهای ایران کاری از پیش نبرده است. چشم بستن بر شمس، یکی از برترین مربیان دنیا به بهانههای واهی گامی در راه نابودی فوتسال بود. راهی که حالا با همکاری دوباره با خسوس ادامه پیدا خواهد کرد. آن هم در حالی که در صورت نادیده گرفتن شمس، فوتسال ایران باز هم مردان باتجربه و کاربلدی دارد که میتوانند به مراتب بهتر از این گزینه اسپانیایی باشند.
شمسایی و حیدریان و امثال آنها در فوتسال ایران کم نیست. نفراتی که نتیجه رشد و شکوفایی همین فوتسال هستند و باید از تواناییهای آنها برای آقایی دوباره فوتسال در آسیا و باز پس گرفتن عنوانهای قهرمانی که خسوس آنها را از دست داده جنگید. اما چه میشود که مسئولان تراز اول کمیته فوتسال چشم بر این مهم میبندند و پتانسیلهای داخلی را به راحتی نادیده میگیرند و بار دیگر دست روی خسوس میگذارند، مسئله مبهمی است که ذهنیت خوبی ایجاد نمیکند.
آقایان در حالی از خسوس دفاع میکنند که عملکرد و نتیجهگیریهای او در مقابل قهرمانیهایی که تیمملی فوتسال پیش از او کسب کرده بود قابل قیاس نیست. خصوصاً حالا که مربیان داخلی تواناییهای خود را با کسب عنوانهای آسیایی بیش از پیش به اثبات رساندهاند و شایسته نشستن بر نیمکت تیمملی کشورشان هستند، فرصت دادن دوباره به خسوس که مهره سوخته و امتحان پس دادهای بیش نیست، اشتباه محض است که میتواند فوتسال ایران را قربانی کند. اما گویا برای آنهایی که تصمیمگیرنده هستند قربانی کردن فوتسال ایران به پای این مربی اسپانیایی کمترین اهمیتی ندارد که در این صورت باید دید چه مسئلهای مهمتر از این وجود دارد که باعث میشود آنها به سادگی رأی به نابودی تیمملی فوتسال به دست مردی بدهند که طی سالهای اخیر هیچ داشته مثبتی نداشته است. حال آنکه قهرمانی تیم تأسیسات در ششمین دوره فوتسال جام باشگاههای آسیا با مربی ایرانی نشانگر پتانسیل بالای مربیان داخلی است. مربیانی که به راحتی نادیده گرفته میشوند.
ارسال نظر