مثل مارکوپولو در کل کشور سفر کردم/ لک به شوخی پایش را روی سرم گذاشت
محمد غلامی که به گفته خودش دوست داشت بازی در یک تیم اهوازی را در لیگ پانزدهم تجربه کند، از عملکرد تیم خودش در بازی اول راضی است.
به گزارش پارس به نقل از ورزش سهغلامی در مورد شرایط خودش و استقلال اهواز گفت: باورتان نمیشود اگر بگویم در یک هفته تیم را جمع کردیم، خدا را شکر در روزهای پایانی نقل و انتقالات خریدهای خوبی انجام دادیم. خوشحالم به تیم آمده ام، من تجربه بازی در تیم های اصفهانی، همدانی و مشهدی مثل سپاهان، پاس و پدیده را داشته ام و در کل کشور مثل مارکوپولو سفر کردم گرچه صبا و شخص علی دایی من را میخواستند همچین گسترش فولاد و راهآهن اما دوست داشتم به استقلال اهواز بیایم. اولش قرار نبود در این تیم بازی کنم اما بعد که نشستیم و صحبت هایی انجام دادیم، تصمیم گرفتم بمانم. یکی از چیزهایی که من را به طرف این تیم می کشاند طرفدار بود، دوست داشتم در تیمی بازی کنم که هوادار داشته باشد زیرا واقعا وجود هوادار به بازیکن انگیزه می دهد. با وجود اینکه دیروز بازی اولمان بود و یک هفته هم تمرین نکرده بودیم ولی با این حال عملکردمان خوب بود.
او در مورد دلیل سرد بودن بازی از سوی هر دو تیم یعنی استقلال اهواز و صبا نظرش را اینگونه بیان کرد: من فکر می کنم که دلیلش این بود که هر دو تیم کارشان را دیر شروع کردند هم آقای بختیاری زاده و هم آقای دایی. هر دو تیم دوست داشتند که ببرند اما نشد. ما هم در خط دفاع و هم در خط جلو خوب کار کردیم و میتوانستیم امتیاز بگیریم، تیم صبا هم دو، سه موقعیت ایجاد کرد و شاگردان دایی خوب کار کردند. قبل از بازی به سمت آقای دایی رفتم و از او رخصت گرفتم و بعد از بازی هم نزد آقای دایی رفتم و به او گفتم شما بهترین فوروارد ایران بودی و هستی و الگوی من هستی و واقعا دوستت دارم.
مهاجم آبی های اهواز در مورد اعتراضش به داور در دقایق پایانی و دریافت کارت زد افزود: من در آن صحنه مرتکب خطا نشدم، معمولا دیر عصبانی می شوم. در آن صحنه هم چیز خاصی نگفتم فقط گفتم به خدا خطا نکردم. آقای داور هم به من کارت ولی من هم بعدش بابت حرفم عذرخواهی کردم چون آن لحظه ناراحت بودم که اعتراض کردم. در ضمن داور بازی یعنی آقای حیدری از دوستان من است.
غلامی در پایان در مورد صحنه ای که حامد لک پایش را روی سر این بازیکن گذاشت گفت: در صحنه ای از بازی دچار گرفتگی عضله شدم و حامد فکر کرد من الکی خودم را به مصدومیت زدم، استوکش را به شوخی روی سرم گذاشت و به من گفت بلند شد. من هم از آن جایی که یک ماه و نیم است از فوتبال دور بودم، عضله ام ناگهان گرفت. با هم شوخی کردیم آخرش هم لبخند زدیم و بلند شدم.
ارسال نظر