صفایی فراهانی و خاطره تهدید دلواپسان برای سفرشان به لس آنجلس و البته شنود آمریکایی تلفن های شان!
به گزارش پارس به نقل از خبرآنلاین این بخشی از روایت خواندنی و عجیب غریب محسن صفایی فراهانی است در مورد سفر تیم ملی فوتبال ایران به آمریکا در سال هفتادونه برای بازی دوستانه با آمریکا که در آخرین شماره اندیشه پویا منتشر شده: «کمتر از یک هفته به تاریخ انجام سفر تیم ملی فوتبال ایران به آمریکا مانده بود. از دفتر رییسجمهور با من تماس گرفتند. آن سوی خط آقای رییسجمهور بود. او با اشاره به سفر قریبالوقوع تیم ملی ایران به آمریکا گفت: بهتر است این سفر لغو شود. من هم گفتم: این سفر قابل لغو شدن از سوی ما نیست. یادآور شدم که برای انجام این سفر قرارداد بستهایم و این قرارداد روند خود را زیر نظر شما و مقامات ارشد دولتی در وزارت خارجه و وزارت اطلاعات طی کرده است. رئیسجمهور گفت: اما الان نظر بر این است که این بازی انجام نشود بخصوص به این دلیل که ممکن است شما در این بازی ببازید و به اعتقاد برخی، این باخت میتواند حلاوت برد ایران در جام جهانی برابر آمریکا را از بین ببرد. آقای خاتمی گفت که منتقدان میگویند چهبسا آمریکاییها برای باخت ما زمینهچینی کنند. من هم پاسخ دادم: برد و باخت در فوتبال طبیعی است اما هیچ تیمی برای باخت به میدان نمیرود و تیم ملی بازی خودش را خواهد کرد و تمام تلاش کادر فنی تیم ملی و بازیکنان برای تکرار برد در برابر آمریکا است. آقای رییسجمهور از من پرسید: آیا شما مطمئنید که تیم ملی در این بازی برنده خواهد شد؟ گفتم: نه تنها من بلکه هیچکس در فوتبال نمیتواند چنین تضمینی را بدهد اما من مطمئنم که بچهها تمام تلاش خود را خواهند کرد؛ در نهایت هم گفتم: اگر میخواهید این سفر را لغو کنیم لغو قرارداد را از طریق وزارت خارجه اعلام کنید و من زیر بار اعلام لغو سفر نخواهم رفت.......کاروان تیم ملی ایران به شهر لسآنجلس وارد شد. قرار بود در ورزشگاه معروف رزبال که فینال جام جهانی 1994 در آن برگزار شده بود به مصاف آمریکا برویم. چیزی از استقرار تیم در هتل نگذشته بود که با مسئله غریبی مواجه شدم. اطلاع دادند که فردی که خود را یکی از ایرانیان مقیم آمریکا معرفی میکند، با اتاق بازیکنان تیم ملی، منصور پورحیدری سرمربی تیم ملی و جلال طالبی سرپرست تیم تماس گرفته و از آنها خواسته با تیم آمریکا بازی نکنند. آن فرد به اعضای تیم ملی گفته بود که من حاضرم چندبرابر مبلغی که شما قرار است از آمریکاییها برای این دیدار بگیرید به شما بدهم تا شما وارد این بازی نشوید. منصور پورحیدری سرمربی تیم ملی این مسئله را به من اطلاع داد. او به آن فرد گفته بود که این مسایل به بازیکنان و کادر فنی تیم ربطی ندارد و رییس فدراسیون فوتبال در این سفر تیم را همراهی میکند و مسوولیت تیم با اوست. به دنبال این اتفاق دستور دادم هیچ تلفنی به اتاق بچههای تیم وصل نشود. گفتم که اگر خانواده بچهها از ایران تماس گرفتند هم این موضوع با من هماهنگ شود. ساعتی بعد آن آقا که خودش را موسوی معرفی میکرد به اتاق من تلفن کرد. خود را یکی از علاقهمندان ایران و جمهوری اسلامی معرفی میکرد. میگفت اطلاع دارد که اتفاقات بدی در انتظار تیم ملی ایران در این بازی است. اعلام آمادگی میکرد مبلغ یک تا دومیلیون دلار به ما بپردازد تا به مصاف آمریکا نرویم. به او هم گفتم این کار ممکن نیست و این تصمیم در ردههای بالای مدیریتی در ایران گرفته شده و لغو دیدار، دلبخواهی نیست و بهتر است مزاحم تیم ملی نشود. اما آقای موسوی دستبردار نبود. مرتب تاکید میکرد که وضعیت بدی در انتظار شماست. میگفت که من هم خسارت آمریکاییها را میدهم و هم به شما پول پرداخت میکنم. این تماسها باز هم تکرار شد. هرچه به روز بازی نزدیک میشدیم مزاحمتها شدت هم پیدا میکرد. فرد مزاحم در ساعتهای مختلف شب، حتی دیروقت مثلا ساعت سه نیمه شب با من تماس میگرفت. کارمان به ناسزاگویی کشید. او میگفت شما بیغیرتید و حمیت ملی ندارید. میگفت که آمدهاید اینجا تا به آمریکاییها ببازید! ادعای مذهبی بودن میکرد و معتقد بود انجام این بازی به جهان اسلام ضرر میزند. میگفت که انجام این بازی یعنی مراوده کردن با شیطان بزرگ. در ادامه کار به تهدید جانی کشید و گفت: آقای صفایی شما یا به تهران نمیرسی یا اگر برسی پای پلکان هواپیما بازداشت خواهی شد. من هم به او گفتم: این تصمیم در سطوح بالای کشور گرفته شده و بهتر است شما به مزاحمتهایتان خاتمه دهید.»
او در ادامه نوشته است:«همان شب که تهدیدها آغاز شد، آقای نژادحسینیان هم با من تماس گرفت. گفت که قرار است در تبلیغات کنار زمین بازی، مشروبات الکلی تبلیغ شود و به همین دلیل باید بازی لغو شود. من آقای نژادحسینیان گفتم که از این موضوع بیاطلاعم اما فکر نمیکنم در این مورد بتوانیم برای آنها تعیین تکلیف کنیم زیرا وقتی تیم کشتی آنها به ایران میآید ما برای تبلیغات دور زمین با آنها مشورت نمیکنیم. بعد هم اضافه کردم که در جام جهانی هم بازی کردیم و در کنار زمین چنین تبلیغاتی وجود داشت اما این موضوع ربطی به ما نداشت. آقای نژادحسینیان خواست که به طرف آمریکایی در این مورد تذکر دهم. به ایشان گفتم که ما در لسآنجلس مشکلات مهمتری داریم. گفتم که فردی مزاحم اعضای تیم و من شده و میخواهد در قبال پرداخت پول ما را از بازی منصرف کند و بهتر است فکری برای این موضوع بکنید و نگران تبلیغات کنار زمین نباشید. در همینحال بهیک باره آمریکاییها اقدامات امنیتی برای تیم ملی را افزایش دادند. طبقه بالا و پایین محل استقرار تیم ملی را تخلیه کرده بودند و تعداد گارد حفاظتی و ماشینهای اسکورت افزایش یافته بود. حدس زدم تلفنهای ما را شنود کرده و متوجه تهدیدها شدهاند. »
ارسال نظر