روزی که دایی به منصوریان گفت خداحافظی کن
به گزارش پارس به نقل از خبرورزشی در روزهایی که فیروز کریمی سرمربی استقلال بود، علیرضا منصوریان کاپیتان آن روزهای آبیپوشان به یکی از برنامههای تلویزیونی میرود. او درباره همه چیز حرف میزند و وقتی صحبت به امیر قلعهنویی میرسد این جملات را بر زبان میآورد: با تمام احترامی که برای ایشان قائل هستم و او همبازی و دوست صمیمی من بوده است در صورتی که روزی به استقلال برگردد از فوتبال خداحافظی میکنم!
استقلال به ذوبآهن ميبازد، نتايج اين تيم در ليگ ششم فاجعهبار است. اگرچه يك هفته به پايان مسابقات مانده است اما پرونده فيروز كريمي در اين تيم بسته ميشود و آبيپوشان هفته آخر ليگ را بدون سرمربيشان راهي آبادان ميشوند. آقافيروز كه به خوبي ميداند اخراج ميشود، به دفتر فتحا...زاده رفته و استعفا ميدهد.
پنجشنبه بود، پنجشنبه يكي از روزهاي بهاري سال 87، چند ساعت به نشست هيأت مديره استقلال وقت باقي مانده است. آبيپوشان چند روز ديگر بايد در مرحله نيمه نهايي جام حذفي به مصاف فولاد خوزستان بروند. در اين جلسه قرار است سرمربي جديد آبيها انتخاب شود. عليرضا منصوريان به دفتر فتحا...زاده ميرود. او وقتي از پلهها پايين ميآيد نميتواند جلوي اشكهايش را بگيرد. بغض سنگيني ميكند و ميزند زير گريه. او ميگويد تمام شد؛ تمام. وقت خداحافظي فرا رسيد. هيچ وقت نميتوانستم روز خداحافظي از فوتبال و استقلال را تجسم كنم اما اين روز فرا رسيد! منصوريان پس از نشست با فتحا...زاده متوجه ميشود قرار است قلعهنويي حكم بگيرد و او بابت حرفهايي كه در تلويزيون زده است بايد كفشها را آويزان كند.
منصوريان در جلسه معارفه سرمربي جديد استقلال حاضر نميشود. البته اين غيبت با مديرعامل استقلال هماهنگ شده بود. وقتي فتحا...زاده به استاديوم آزادي ميرود، سرمربياش را گوشهاي فرا ميخواند و از او ميخواهد به منصوريان زنگ زده و بخواهد در تمرينات حاضر شود. اين اتفاق ميافتد و قرار ميشود منصوريان بعد از جام حذفي خداحافظي كند. او در آن ايام فقط يك آرزو دارد؛ فقط از خدا ميخواهم قهرمان جام حذفي شويم و بعد بروم.
يكي از نزديكان فتحا...زاده از مديرعامل استقلال ميخواهد در روز فينال جام حذفي بازيكنان اين تيم تيشرتهايي بپوشند كه عكس منصوريان در آن حك شود. اين پيشنهاد مورد موافقت قرار ميگيرد و خداحافظي منصوريان باشكوهتر ميشود. منصوريان در وقتهاي اضافي به ميدان فرا خوانده شده و آخرين دقايق فوتبالش را در مستطيل سبز پشت سر ميگذارد. او به آرزويش ميرسد و بعد از بالا بردن كاپ قهرماني به خاطرات ميپيوندد. منصوريان از آن روز برايمان تعريف كرد: علي دايي را ديدم. او به من گفت خداحافظي كن. تو عليرضا منصوريان هستي. باشخصيت خودت بازي نكن، تو بزرگ بودي پس بزرگ بمان...
حسن روشن رياست آكادمي استقلال را برعهده داشت. او از اين سمت استعفا ميدهد. استقلال براي برپايي اردوي تداركاتي به تركيه سفر كرده و طبق توافقات قبلي قرار است در بازگشت تيم به ايران زنده ياد غلامحسين مظلومي جاي روشن را بگيرد اما اين اتفاق شكل نميگيرد چرا كه نزديكان فتحا...زاده از او ميخواهند رياست آكادمي به منصوريان واگذار شود كه تازه از فوتبال خداحافظي كرده است و ميتواند تجربيات گرانبهايش را در اختيار نسل جوان قرار دهد. فتحا...زاده با اين كه مردد است اما در نهايت با اين پيشنهاد موافقت كرده و حكم منصوريان را صادر ميكند. خدا بيامرز مظلومي در آن روزها مصاحبه ميكند و ميگويد: قرار بر اين بود من مسئوليت تيمهاي پايهاي استقلال را برعهده بگيرم. با نزديكان باشگاه و مديرعامل به توافق رسيده بودم اما همه چيز روي هوا رفت!
در تمام سالهاي اخير كه منصوريان در استقلال نبود تجربيات ريز و درشتي را پشت سر گذاشت، تجربياتي كه امروز او را به يك سرمربي موفق تبديل كرده است. شايد در همدان و با پاس ناكام بود اما حضور در كنار كروش درسهاي بزرگي را برايش به همراه داشت.
فرداي روزي كه واعظيآشتياني جانشين فتحا...زاده ميشود منصوريان به دفتر شخصي حاجي رفته و ميگويد با رفتن شما ميخواهم استعفا بدهم. فتحا...زاده با اين موضوع مخالفت ميكند و ميگويد تو بايد بماني. من رفتم اما استقلال و پايهها به تو و تجربهات نياز دارند. در پايان اين نشست منصوريان متقاعد ميشود بماند. او در آكادمي استقلال روزهاي پرفراز و نشيبي را پشتسر گذاشت. هيچ وقت نتوانست با مديرعامل جديد رابطه صميمانهاي برقرار كند و در طول ماههاي همكاري طرفين چالشهاي زيادي به وجود آمد. در نهايت بازي دوستانه نوجوانان استقلال با بانوان اين باشگاه كه سر و صداي زيادي به وجود آورد و تبعات فراواني را داشت با محروميت طولاني مدت محمد خرمگاه «مديرفني آكادمي استقلال» و مصطفي كوهستاني «سرمربي نوجوانان» همراه شد. منصوريان نيز جريمه و توبيخ كتبي شد تا چند هفته بعد پرونده حضورش در استقلال بسته شود!
ارسال نظر