پايگاه خبري تحليلي «پارس»- هومن افاضلی: سبک‌های روز فوتبال در دنیا متفاوت نیست حشمت مهاجرانی : مربیان شرق اروپا به سبک فوتبال ایران می‌خورند

فوتبال ایران در گذر از آماتوریسم و در تلاش برای حرفه‌ای‌ شدن، دست نیاز به سوی مربیان خارجی دراز کرد و در هر دوره مطابق میل و سلیقه زعمای خود به یک سبک روی آورد. اگر امروز بیشتر از مربیان پرتغالی و اروپای لاتین بهره می‌بریم، زمانی سبک بالکانی و مربیان کروات، غایت هدفمان بودند و در سال‌های بسیار دورتر، مجارهای جادویی!

شروع با مجارها
نزدیک شدن به مراکز قدرت از خصوصیات روسای فدراسیون وابسته به دربار در دوران پهلوی دوم بود. در روزهای درخشش و یکه‌تازی مجارستان در دهه ٥٠، فوتبال ما با کمی تأخیر در دهه ٦٠ میلادی، اولین مربیان خارجی خود را از بین آنها انتخاب کرد. فردی به نام ژوزس و سپس مربی نامدارتری به نام مساروش، سکان مربیگری تیم‌ملی را به‌دست گرفتند. در این دوران چه در رده ملی و چه در سطح باشگاهی، تحت‌تأثیر مجارها و به‌طورکلی فوتبال شرق اروپا، شیوه فوتبال ما کاملا قدرتی بود و تکنیک چندان مورد توجه قرار نداشت تا این رایکوف با خود رهاورد جدیدی آورد.

روزهای  تاکتیکی
سبک پایه‌ریزی شده توسط او درواقع اولین ٢-٤-٤ واقعی در ایران بود. در این دوره گوش‌های کلاسیک نقش خود را پیدا کردند و فوتبال برای ما تلفیقی از قدرت و سرعت شد، نه فقط سرزنی و قدرت بدنی. در طلایی‌ترین روزهای تاریخ فوتبال به لطف سرمایه‌ای که از طریق فروش بی‌رویه نفت به‌دست می‌آمد، مربیان گران اما موفقی به نام فرانک اوفارل(سرمربی منچستر‌یونایتد) و راجرز هم به ایران و پرسپولیس آمدند اما تیم‌های شهرستانی هم به همان نسبت از این خوان بهره‌مند بودند. سبک غرب اروپا و به‌طور خاص انگلیسی(بازی مبتنی بر سانتر از جناحین و سرزنی) فوتبال ایران را به سمتی برد که سال‌های بعد واژه فوتبال «علی‌اصغری» را به طعنه مد کرد. این نوع فوتبال، یک مدل انگلیسی کامل بود. در ذوب‌آهن، شخصی به نام لیادین بیشترین تأثیر را داشت. این مربی از شرق اروپا با ایده‌های نوین آمد و به اعتقاد بازیکنان آن دوره ذوب‌آهن، تاثیری ماندگار از خود به جا گذاشت.

بعد از انقلاب
پس از انقلاب و وقوع جنگ تا مدتی خبری از مربیان خارجی نبود تا این‌که باز هم کروات‌ها و مربیان کشورهای شرق اروپا، نیمکت‌های ما را قبضه کردند. از یورگن گده آلمانی که بگذریم، حاجی انور(یکی از ٣ سرمربی تیم امید در راه المپیک ١٩٩٦) و استانکو، یکی از اولین شرقی‌های ساکن نیمکت‌های فوتبال ما بودند. اولی خیلی زود رفت اما دومی پس از ناکامی در تیم ملی، سر فرصت نمونه تهاجمی خیلی خوبی از پرسپولیس ساخت و با تیم قرمزپوش ٢‌سال متوالی قهرمان ایران شد. مربیان کروات و حوزه بالکان با رفتار احساسی که از خود نشان می‌دادند (مثلا بلاژویچ با نام بردن از ایران به‌عنوان وطنش و مشکی پوشیدن در برنامه نود به مناسبت ایام شهادت امام حسین(ع)، کلی هوادار پیدا کرد) در قلب مردم جا داشتند. در این بین ایویچ فقید با مد کردن موضوعی به نام تمرین با «مدیسین بال» قدرت بدنی و تکنیک بازیکنان را بالا برد و نتیجه آن شد که در جام‌جهانی ١٩٩٨ دیدیم. فوتبال ما چه به لحاظ تاکتیکی و چه از نظر سبک بازی با کروات‌ها سازگار بود، مثل همه تاریخ خود در هر برهه به سمت سازگاری‌هایش می‌چرخید و بر این اساس مربی خارجی استخدام می‌کرد.

روزهای  پرتغالی
پس از حضور نه چندان تاثیرگذار(البته به لحاظ تاکتیکی) امثال برانکو و موفقیت‌های اسکوچیچ، لوکا و کرانچار، سران فوتبال ما نقشه راه را عوض کردند و برخلاف عرب‌ها که به دنبال مربیان فرانسوی و اسپانیایی رفتند، روی گزینه مربی پرتغالی دست گذاشتند. کی‌روش، مانوئل ژوزه و تونی اولیویرا، فوتبال ما را پرتغالی کردند. سبک کاملا مقتصدانه آنها برای نتیجه‌گیری کاملا مناسب است و علاوه بر این شخصیت بزن بهادر و علاقه مند به بازی روانی آنها باعث شده فوتبال ما پس از هر باخت بر ارکان کنفدراسیون آسیا فشار بیاورد! به‌طورکلی شلوغ‌بازی خاص مربیان پرتغالی، فوتبال دفاعی و علاقه مند به پرس آن‌ها، همان چیزی که به شکل تکامل یافته‌تری در فوتبال روز اروپا نتیجه‌بخش است و فوتبال ایران پس از یک دوره کوتاه و ناموفق برزیلی شدن با استخدام امثال ویرا، انگار فعلا قصد ادامه روزهای پرتغالی را دارد! در هر دوره‌ای، مربیان خارجی براساس نیاز روز فوتبال ما استخدام شده‌اند و حالا گردونه به کام این مردان دفاعی دارای تبحر در بازی‌های کلامی و شلوغ‌کاری می‌چرخد!

افاضلی:  
فوتبال در همه دنیا یکسان شده است
هومن افاضلی، کارشناس فوتبال درباره سیر حضور مربیان خارجی در ایران و استقبال از پرتغالی‌ها در سال‌های اخیر می‌گوید: ‌« سال‌ها قبل اینطور بود که سبک تمام کشورها از هم جدا بود و فوتبال هر کشوری سبک خاص خودش را داشت اما دانش فوتبال الان در تمام دنیا پخش شده و همه کشورها می‌توانند در فیلدهای متفاوت پیشرفت کنند. اگر توجه کنید الان دیگر بازی بارسلونا و بایرن تفاوت چندانی با هم ندارد چون اصول فوتبال در تمام دنیا تقریبا یکسان شده است. مثلا رایکوف که یک مربی کاملا معمولی بود و حتی مربیان داخلی یوگسلاوی نیز بعضا او را نمی‌شناختند،‌ توانست روی فوتبال ما تأثیر بسزایی بگذارد چون ما از دانش روز دنیا محروم بودیم.» وی همچنین می‌افزاید: ‌«پس انتخاب سبک بازی به ایده نفرات برمی‌گردد که چطور فکر و عمل می‌کنند. کشورها و حتی باشگاه‌ها می‌گویند ما می‌خواهیم با این سبک فوتبال بازی کنیم،‌ پس این مربی را استخدام می‌کنیم. فوتبال ما نیز نسبت به گذشته که متعلق به تمام ایران بود، تغییر کرده چون فوتبال خیابانی از خیلی از مناطق به‌ویژه شهرهای بزرگ خارج شده است. به همین دلیل بیشتر بازیکنان فوتبال ایران بیشتر مربوط به شمال کشور هستند که فوتبال را فیزیکی و قدرتی دنبال می‌کنند. به همین خاطر ما دیگر شاهد امثال علی کریمی نخواهیم بود.»

مهاجرانی و تأکید بر مربیان شرق اروپا
حشمت مهاجرانی،‌ سرمربی اسبق تیم‌ملی حضور مربیان خارجی در فوتبال ایران می‌گوید: ‌«در فوتبال جهان به‌طورکلی چند استایل وجود دارد. از شرق اروپا بگیر تا آمریکای‌جنوبی و فوتبال انگلیسی. در این میان مربیانی از شرق اروپا زیاد به ایران آمدند و شرایط زندگی‌شان نیز مثل شرایط زندگی ایرانیان است. در ضمن فوتبال شرق اروپا میکسی از سایر سبک‌هاست که هم تکنیک درون آن نهفته است و هم تاکتیک. مثلا فوتبال انگلیس همواره قدرتی و فیزیکی بوده اما فوتبال شرق اروپا همه چیزهایی که لازم است را در خود جای داده است.» او در پایان این جملات را به صحبت‌هایش اضافه می‌کند: «سوابق این مربیان هم نشان می‌دهد که در ایران تاثیرگذار بوده‌اند. مثلا رایکوف توانست فوتبال ایران را تغییر دهد. البته این را هم بگویم که امکانات و بازیکنان به مربی نشان می‌دهد که با چه سیستمی بازی کند. نباید بگوییم که صد‌درصد حمله‌کننده باشیم یا دفاع مطلق کنیم. علایق مردم به فوتبال هجومی کمی احساسی است،‌ اگرچه الان در تیم‌ملی فقط دفاع‌کننده هستیم.»