او از فوتبال نفرت دارد؟
روایت پیام صادقیان از تکلی که جان پدرش را گرفت
این اولین بار بود که از پدرش سخن می گفت. از ماجرای تکلی که فوتبال را برای یک مادر به کابوس و برای یک پدر به مرگ بدل کرد. او پیام صادقیان بود که به لنز دوربین تلویزیون خیره شده بود و از یک روز تلخ می گفت.
پیام صادقیان ستاره این روزهای پرسپولیس در برنامه ورزش آیتم خط قرمز برنامه ورزش از نگاه دو، روبروی میثم زمان آبادی نشست و از همه حاشیه های زندگی اش گفت.
به گزارش پارس؛ پیام از رازی که در این چند سال که او دوباره نام صادقیان ها را در فوتبال ایران شهره کرده بود، شاید خیلی ها می خواستند از او بپرسند و سئوال در گلوی شان مانده بود. شاید فقط این ابراهیم افشار بود که از پسر شر پدری می نوشت که با توپ جادو می کرد و تکنیک انگار برای پسر ارثمانده بود. پدری که در زمین فوتبال، عمرش را باخت و پسر هرچه هم که استعداد داشته باشد، فوتبال را انگار به چشم قاتل پدر می بیند که اینچنین قصد انتقام گرفتن از آن را دارد. اما روایت پسر از حادثه تلخ برای زندگی پدر: « پدرم در یک بازی در آذربایجان به شدت مصدوم شد. تکل بدی روی پایش زدند و با همان تکل قطع نخاع شد. او با همان حادثه جان باخت درحالی که در ۱۰ سالگی من ۸۰ درصد از قابلیت های حرکتی اش را از دست داده بود.»
این یعنی یک حسرت. توپ و زمین چمن و تکل، این ها دست به دست هم دادند و یک حادثه پدر را از پسر گرفت. مادر را که سال ها باید برای پسر هم پدری می کرد، با پسری تنها گذاشت که توپ مثل موم به پایش می چسبید. که انگار او خود پدر بود در مقیاسی حتی بزرگتر. اما آن همه بی مهری به حسن، این اتفاق ی بود که ابد در یاد خانواده صادقیان می ماند. پدری که روی ویلچر ماند و آن اواخر حتی تامین هزینه های داروهایش برای خانواده غیر ممکن شده بود. ابراهیم افشار تاریخ نگار ورزشی چندی قبل در روزنامه هفت صبح در یادداشتی از پسر شری نوشته بود که تصویر روزهای سخت پدر را جلوی چشم دارد. روزهای نداری، روزهای سختی و روزهایکم پولی روزهایی که بی مهری فوتبالی ها، پدرش را از او گرفته بود و او نوشته بود پسرک با این استعداد ناب شاید بیشتر از لذت، با فوتبال می جنگد. می جنگد تا انتقام بگیرد. می خواهد حسی را سرکوب کند که سرنوشت و کودکی اش را شکلی دیگر رقم زده. حالا پیام در تلویزیون داشت از آن بی مهری ها می گفت: «من بچه تبریزم. دوست دارم برای تیم شهرم بازی کنم اما به چه امید؟ با پدرم حسن صادقیان چه کردند >؟ در آن زمان چه کمکی به پدرم کردند؟ فردا پیام صادقیان هم اتفاقی برایش بیفتد همان خواهد شد!»
او از یک درد می گوید. درد بی معرفتی فوتبال. اتفاقی که شاید اگر غفاری و پارسا فرزندی داشتند و فرزندان شان فوتبالیست می شدند هم حسی شبیه پیام صادقیان را داشتند. شاید تنها راه عبور از این بحران پیشنهادی باشد که چند بار از عادل فردوسی پور تا امیر قلعه نویی پیشنهادش کردند و کسی پی آن را نگرفته است. صندوقی برای حمایت از آسیب های فوتبال حرفه ای. صندوقی که تنها اگر فوتبالیست های میلیاردی یک درصد از درآمدهای شان را آنجا پس انداز کنند، رقمی هنگفت را شامل می شود که بیمه ای آتیه برای روزگار پیری یا بیماری همین ابرستاره های امروز است.
داداش پیام من یه استقلالی ام ولی واقعا متاسفم موفق باشی داداش.