به گزارش پارس به نقل از افکارنیوز، آن روزها که « جواد کاظمیان» در فوتبال ایران گل کرد و شد محبوب پرسپولیسی ها، جوانی بود در رویاهای طلایی. کاظمیان زود به تیم ملی رسید و جایگاه مناسبی هم برای خودش دست و پا کرد. هنوز هم که هنوز است هم قسم شدن او با « علی کریمی» برای مقابله با « علی دایی» و حاشیه های مفصل بعد از آن در ذهن ها مانده است.


لژیونر شدن یعنی تجربه حضور در فوتبال باشگاهی خارج از ایران برای هر بازیکنی بیشتر از لحاظ مالی یک اتفاق خوب محسوب می شود و در مواردی که بازیکن مذکور راهی فوتبال اروپا شود، روی رشد فنی اش هم تاثیر بسزایی دارد. این اتفاق برای کاظمیان صرفاً فواید مالی داشت و گرنه حضور بلند مدت او در فوتبال امارات نه تنها موجب رشد این بازیکن نشد، بلکه در نهایت سبب افت وی و دور شدنش از تیم ملی گردید. فوتبال امارات با توجه به اینکه از نظر فنی در سطح پایین تری نسبت به فوتبال ما قرار دارد، موجب تنبل شدن بازیکنان ایرانی می شود. بازگشت به پرسپولیس و ترک فوتبال امارات برای هواداران این بازیکن خبر خوشی محسوب می شد اما خب این کاظمیان، آن فوتبالیست سرحال و مستعدی که ما تحویل لیگ امارات دادیم نبود. عملکرد بسیار ضعیف وی در پرسپولیس نهایتاً منجر به جدایی از جمع سرخپوشان پایتخت و پیوستن به تیم سرخپوش و پرطرفدار دیگر یعنی تراکتورسازی شد. او در نیم فصل به تبریز رفت و در مجموع بهتر از زمانی که در پرسپولیس بود ظاهر شد.

کاظمیان از آن دست فوتبالیست هایی بود که اگر بیشتر قدر خودش را می دانست، می توانست مدارج ترقی را طی کند و سر از فوتبال امارات در آورد اما وی نتوانست در فوتبال امارات حرفه ای زندگی کند، در نتیجه درهای آینده را به روی خودش بست. هنوز به خاطر دارم روزی را که پس از بازی دوستانه پرسپولیس و بایرن مونیخ در تهران، « فلیکس ماگات» سرمربی وقت مونیخی ها از عملکرد کاظمیان تمجید کرد و او را جوانی خوش آتیه خواند.
جواد برای فصل آینده، قراردادش را با تراکتورسازان تمدید کرده است و دلیل اصلی این کار را جو مناسب این تیم و شور هوادارانش می داند. کاظمیان از تراکتورسازی به عنوان خانواده ای بزرگ و دوست داشتنی یاد می کند. گفتگو با وی را بخوانید.

جایی از تو شنیدم که خانواده ات برایت از همه چیز مهمتر است. این همه علاقه و وابستگی را باید با همان محبت بین فرزند و والدین توجیه کنیم یا دلیل خاصی هم دارد؟

خانواده و خصوصاض پدر و مادرم، همه چیز من هستند. آنها همیشه مرا حمایت کرده اند و از هیچ چیز مضایقه نکرده اند. من خودم را همیشه مدیون آنها می دانم و همان طور که گفتی برایم مهمترین ها هستند.

این علاقه را خیلی هم زود بروز می دهی. مثلاً قبل از بازی برگشت مقابل استقلال واکنش تند و عصبی تو به کسانی که ناسزا می گفتند عجیب بود. کمتر از این کارها می کنی.

از استقلالی ها چنین انتظاری نداشتم. من حتی زمانی که در پرسپولیس بازی می کردم هم از این دست توهین ها از استقلالی ها نشنیده بودم اما این بار خودم همه شوکه شدم. نمی توانستم وقتی به خانواده ام توهین می کنند، بی تفاوت باشم. به خاطر آن حرف ها هیچ وقت هواداران استقلال را نمی بخشم.

بعد از آن عارضه قلبی، حال پدرت خوب است؟

شکر خدا رد حال حاضر شرایط پایداری دارد. باید بیشتر مواظبش باشیم. خودش هم باید بیشتر حواسش به خودش باشد. پدرم عزیز همه ماست.

اینکه در تراکتورسازی ماندی یک تصمیم مستقل بوده یا با توجه به حضور دایی در پرسپولیس و ناامیدی از بازگشت به این تیم در تبریز ماندگار شدی؟

نه، ربطی به پرسپولیس نداشت. اگر دایی هم سرمربی این تیم نمی شد معلوم نبود برگردم ضمن اینکه با خود ایشان هم مشکلی ندارم. تراکتور را دوست دارم.

چرا؟

چرا دوست دارم؟

بله. این همه علاقه به تیم تبریزی چه دلیلی دارد؟

راستش اینجا خیلی آرامش دارد. اذیت نمی شوم و مهمتر از همه این که کل شهر مثل خانواده من است. تبریزی ها خیلی به من محبت دارند. اینجا تراکتور، شهر را تبدیل کرده به یک خانواده بزرگ. حمایت هواداران را چه داخل زمین و چه بیرون از آن به راحتی می توان حس کرد.

بین دو نیم فصل که تراکتوری شدی امیدواری زیاد به کسب یک جام وجود داشت اما نشد.

شرایط خوب پیش نرفت. تیم بعد از باخت به استقلال دچار بحران شد و آن اواخر هواداران هم قهر کرده بودند. شانس قهرمانی در لیگ برتر را داشتیم اما نشد.

حالا که گل محمدی از پرسپولیس رفته هنوز هم از او بابت نحوه کنار گذاشته شدنت دلخوری؟

ببین، فقط بحث من نیست. یحیی با هیچ کدام از همبازیان سابقش خوب تا نکرد. شان مهدوی کیا آن طور خداحافظی کردن بود؟ خدا به دل آدم ها نگاه می کند. من بازیکن کم سابقه ای نبودم در پرسپولیس نباید آن طور مرا کنار می گذاشت. شکل قضیه آرام دهنده است. اگر می آمد خودم را کنار می کشید و می گفت جواد تو را نمی خواهم راحت تر می پذیرفتم چون سرمربی بود و حق داشت اما او هر جا نشست گفت فلانی را نمی خواهم و شخصیت مرا تخریب کرد.

البته حضور در تراکتور برای تو بد نشد.

خدا جای حق نشسته. من در تراکتورسازی توانستم دوباره خودم را پیدا کنم و در نهایت هم نایب قهرمان شدیم. شاید اگر در پرسپولیس می ماندم فوتبالم آسیب می دید اما خب در تبریز به آرامشی رسیدم که موجب تثبیت بازی ام شد.

تو که با تونی (آنتونیو اولویویرا، سرمربی پرتغالی و پیشین تراکتورسازی) مشکلی نداشتی؟

اصلاً. همدیگر را خوب درک می کردیم. آن اوایل کمی با هم چالش داشتیم اما در نهایت با هم کنار آمدیم.

به عنوان فوتبالیستی که بازی در تیم های اماراتی را هم تجربه کرده، احساساتی بودن تونی را به سود تراکتور می دانی یا به ضررش؟

واقعاً آدم جالبی بود. خیلی احساساتی بود. یک وقت می آمد جوری مرا در آغوش می گرفت که احساس می کردم سال هاست می شناسمش. این اخلاقش خیلی در روحیه بازیکنان تاثیر داشت اما خب بیش از حد احساساتی بودن ضررهایی هم دارد که گاهی ممکن است دامن تیم را بگیرد اما در مجموع من او را یک مربی موفق در تراکتورسازی می دانم.

و آیا تراکتورسازی با مجید جلالی، فصل موفقی خواهد داشت؟

چرا که نه. آقا مجید مربی کاربلدیست و ما در فصل پیش رو علاوه بر لیگ برتر و جام حذفی دومین حضورمان در لیگ قهرمانان آسیا را هم تجربه می کنیم که امیدوارم این بار بهتر نتیجه بگیریم.

مخاطبان این گفتگو کسانی هستند که مجله ای با فضای خانوادگی و محتوای روانشناختی با محوریت بهبود سبک زندگی را برای خواندن انتخاب کرده اند. خود تو در زندگی چه اسلوبی را دنبال می کنی؟

همه چیز من خانواده ام است. من فوتبالیست هستم و همیشه تلاش می کنم موفق باشم. اما آنچه در نهایت برایم مهم است اعضای خانواده ام هستند.

موفق باشی.

ممنون از شما.