تشابه اوک نیو با «بانوی عمارت»؟!
پخش همزمان یک سریال کره ای و سریال ایرانی بانوی عمارت (در یک شب و پشت سر هم) از یک شبکه (شبکه سه) طی شبهای گذشته، مقایسه هایی را به صورت ناخودآگاه بین این دو سریال در ذهن ها پدید می آورد. هر دو سریال فرهنگ خود را معرفی می کنند و یا برای کشور خود فرهنگ سازی می کنند.
به گزارش پارس نیوز، پخش همزمان یک سریال کره ای و سریال ایرانی بانوی عمارت (در یک شب و پشت سر هم) از یک شبکه (شبکه سه) طی شبهای گذشته، مقایسه هایی را به صورت ناخودآگاه بین این دو سریال در ذهن ها پدید می آورد. هر دو سریال فرهنگ خود را معرفی می کنند و یا برای کشور خود فرهنگ سازی می کنند.
افسانه اوک نیو، مثل افسانه دونگ یی، جریان های قدرت درون حکومت را نشان می دهد. به خوبی و مسائل دیگری را هم مطرح می کند.
و بانوی عمارت، در ردیف ده سریال برتر تلویزیون، از نظر من، تا امروز است.
من در اینجا می خواهم، یک واژه را در ذهنم برجسته کنم، و اینجا هم آن را بنویسم و با نگاه به آن، وارد دو سریال شوم، و از دو سریال قسمت هایی را استخراج کنم، تحلیل کنم، مقایسه کنم، و همزمان یا با فاصله زمانی، اینجا بنویسم.
«ظلم»
به اوک نیو ظلم شده. پدرش امپراطور، و مادرش ندیمه قصر است. همسر امپراطور(ملکه) از طریق برادرش، همه ندیمه های قسمتی از قصر (در فیلم با عنوان «قصر شرقی») را می کشد. مادر اوک نیو فرار می کند و اوک نیو را به دنیا می آورد. این ظلم به اوک نیو است. ظلم به مادرش. از سوی ملکه. و به وسیله برادر ملکه و همسرش. دو شخصیتی که بیننده از آن ها متنفر است.
جهان بخش میرزا، پدرش فوت می کند، اما عمویش (بهادرمیرزا) که پدر ارسلان میرزاست، شرط حفاظت و حمایت از همسر برادرش را ازدواج با او قرار می دهد. مادر جهانبخش نمی پذیرد، و در وضعیت بدی در حالی که به گدایی افتاده، می میرد. این ظلم به جهان بخش است. ظلم به مادرش. ارسلان میرزایی که بیننده او را دوست دارد. و بهادر میرزایی که بیننده ندیده او را دوست دارد. به دلیل مردانگی که کرده و بدکاره ای به نام تیغ طلا را از کارش بر می گرداند و با او ازدواج می کند و دختری به نام طلا را هم از هم دیگر دارند. طلا، خواهر ناتنی ارسلان میرزا.
اما وضعیت این دو چیست؟!
مادر اوک نیو که توسط یکی از کارکنان زندان پناه داده شده، اوک نیو را به دنیا می آورد و می میرد. نام اوک نیو هم به همین معنی است. زیبای زندان. زینت زندان. متولد زندان. همچین معنی ای.
در اینجا مظلوم در زندان است، و ظالم که ملکه، و برادر ملکه و همسرش، باشند در قصر. پدرش مُرده، و برادر ناتنی اش امپراطور است.
اما جهانبخش، مثل رفیق و برادر ارسلان میرزا ست. ارسلان میرزای پسر ظالم. در کنار پسر عمو و دختر عمو زندگی و رفت و آمد و خوش و خرم.
یعنی عموزاده ها را بخشیده؟! نه! آقای حضرت والا، پدر عموزاده ها، از پسر و دختر! همسر عموزاده، خادمان و نوکران عموزاده، فرزندان عمو زاده را می خواهد درآورد. می خواهد خانه اش را هم از او بگیرد. نسلش را هم می خواهد قطع کند. ((کأن لم یکن شئً مذکورا!))
اوک نیو، هم قصد انتقام دارد. اما فقط از برادر ملکه و همسرش. و نه از کسی دیگر.
این دو برخورد، دو حرف از دو فرهنگ دارند.
کره ای می گوید: ظلم ممکن است رخ دهد، تو خودت را کنترل کن، و به اندازه ای که به تو ستم شده کیفر کن!
ایرانی می گوید: ظلم نکن! اگر ظلم شود، انسان خودش را می سازد. اژدهایی مثل جهانبخش که شاه هم نمی تواند کنترلش کند.
آقای الف ظلم کرده، تمام حروف الفبا در معرض ستم مظلوم قرار می گیرند. حضرت والا! همه دست بوس اویند. غیر از شاه. شاه بی شاهی.
کره ای با مظلوم صحبت می کند (البته که ظالم هم می شنود). اما توده مردم را درگیر نمی کند. به مردمی که دارند در بازار خرید می کنند و می فروشند، به خانم های خانه دار، به معلم، به کارگر، به دانشگاهی، کاری ندارد. آن ها را صدا نمی کند. حواسشان را به حرفی که بهشان ربط ندارد پرت نمی کند. فقط برایشان قصه می گوید قصه شیرین.
می گوید به توظلم شد، خودت را کنترل کن، قوی شو و به مقداری که به تو تعدی شده کیفر کن. کسی یا کسانی را که به تو ظلم کرده اند، مجازات کن، بانوی من!
ایرانی باتوده مردم صحبت می کند. ای مردم! به کسی ظلم نکنید. اگر ظلم کردید از ستم چند برابری ظالم بترسید. از جهانبخش، پسرعمویتان، از جهانبخش، پسرعمو و برادر شوهرتان؛ از جهانبخش ارباب رجوعتان؛ از جهانبخش، آشنایتان؛ از همه بترسید. از حضرت والا بترسید! اگر ظلم شد، و جهانبخش شد حضرت والا؛ آن وقت دیگر شاه هم کاری نمی تواند بکند. بمانید تا زمانه دادتان را بگیرد.
هیچکدام از آن ها دروغ نمی گوید. فرهنگ ملت خود را می گوید. یا شاید هم فرهنگ ملت خود را می سازد.
تازه انتقام کره ای رو در روست! من، اوک نیو، فرزند آن ندیمه ی قصر فراری، فرزند امپراطور هستم و تو را مجازات می کنم. این برخوردِ انسانی است. شاید فرهنگی کره ای هم اینگونه است.
و انتقام ایرانی، نامردانه و گرگ در لباس گوسفند و دشمن خونی در قالب برادر تنی است. این دیگر فرهنگ ایرانی نیست. مطمئنم.
اما فخرالزمان، افسانه است. شاید حقیقتی بر گونه افسانه ها. و اوک نیو، بانوی عمارت است.
ارسال نظر