کالاییسازی تلویزیون و پدیدهای به نام نئولیبرالیسم
یک استاد جامعه شناسی می گوید : تلویزیون از نخستین ابزارهایی است که با هدف کالایی سازی دست به سوژه سازی زده و اجرای برنامه و اهداف نئولیبرالیستی را با تبلیغات بازرگانی در اواخر دهه 60 آغاز کرد در حالی که تا پیش از آن آگهی بازرگانی در تلویزیون نداشتیم.
سید محمد مهدی خویی در نشست ارائه طرح تحقیقاتی «بررسی انتقادی رابطه اقتصاد و فرهنگ در سپهرهای مختلف جامعه ایران» در پژوهشگاه فرهنگ ، هنر و ارتباطات گفت: سیستم اقتصادی دارای دو بخش واقعی و مالی است. بخش واقعی بخشی است که تولید کالا و خدمات در آن شکل می گیرد و بخش مالی رد و بدل و مدیریت پول است.
نئولیبرالیسم لفظی است که کاربرد و تعریف آن در طول زمان تغییر یافته است. در وهلهٔ نخست نظریهای در مورد شیوههایی در اقتصاد سیاسی است که براساس آنها با گشودن راه برای تحقق آزادیهای کارآفرینانه و مهارتهای فردی در چارچوبی نهادی که ویژگی آن حقوق مالکیت خصوصی قدرتمند، بازارهای آزاد و تجارت آزاد است، میتوان رفاه و بهروزی انسان را افزایش داد. از نظر نئولیبرالیسم، نقش دولت، ایجاد و حفظ یک چارچوب نهادی مناسب برای عملکرد این شیوهها است.
خویی در ادامه با اشاره به اینکه سیاست اقتصادی نئولیبراسیم مستلزم کالایی شدن پول، کار و طبیعت است، ادامه داد: ظهور سلطه و برساختن سوژه هایی که مطلوب اقتضاء سیاسی است از طریق ابزارهایی صورت می گیرد. تلویزیون به طور قطع یکی از این ابزاری است که اول خود کالایی شده و سپس در تلاش برای این است که در قبال منطق اقتصاد سیاسی نئولیبرال سوژه سازی کند.
خویی می گوید: تلویزیون کشور به دنبال خلق روابطی در جهت کالاسازی با پول و ارز است. تمام تلاش تلویزیون گسترش و شیوع کالایی سازی به وجوه مختلف زندگی اجتماعی افراد است.
به بیان این استاد دانشگاه، پس از سال 68 که شاهد نوعی روابط اقتصادی و سیاست های اقتصادی جدید بودیم، نوعی از تلاش برای تبلیغ کالاها و خدماتی که در بخش اول اقتصادی قرار می گرفتند، آغاز شد. در این زمان همزمان در تلویزیون نوعی از توسعه اقتصادی دیده شد و روندهای جدیدی در این فضا شکل گرفت تا پس از انقلاب و پیش از آن وجود نداشت. عمده ترین این روندها تبلیغ بود.
وی ادامه داد: همزمان با شروع این نوع تبلیغات در تلویزیون برنامه هایی تولید و پخش شدند که پیش از آن در تلویزیون جایی نداشتند. این برنامه ها بدون ایدئولوژیک بوده و حالت سرگرمی داشتند. کمدی های نوروز 72 و ساعت خوش و ایجاد شبکه سه از نمونه اقدامات در این برهه بودند.
به گفته خویی، برنامه های جدید تلویزیون در دهه هفتاد در تقابل با برنامه های دهه شصت و فاقد مبانی ایدئولوژیک بودند به گونه ای که در سریال ها نیز این اتفاق رخ داد. سریال هایی که تا پیش از آن ایدئولوژیک بودند، به محاق رفتند و پس از آن تولید و پخش سریال هایی با مضامین اجتماعی را شاهد بودیم.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه همزمان با این روند، تغییرات اقتصادی نیز در دولت رخ داد، گفت: هرچه بیشتر به سمت تقویت بخش مالی اقتصادی پیش رفتیم، انواع برنامه ها نیز به سمت تبلیغات و محتوای مالی رفتند و به پول اهمیت بیشتری دادند.
خویی گفت: روندی که از سال 68 پیگیری شد به وضعیت امروز منتج شد. اکنون تلویزیون توسط نهادهایی اشتغال شده است که تنها درصدد تقویت بخش مالی اقتصاد و کالایی سازی از همه چیز هستند. مثال این ادعا، تبلیغات و اسپانسرهای تلویزیونی است؛ نهادهایی که چرخش مالی را دنبال می کنند، دست اول را در برنامه های تلویزیونی دارند. این برنامه ها به شیوه های مختلف، واسط ما و آنچه که می خواهیم خریداری کنیم، می شوند.
این کارشناس فرهنگی و اجتماعی با تاکید بر اینکه منطق نئولیبراسیم، واسط ها خصوصی نیستند، تصریح کرد: این واسط ها خصوصی نبوده و به نهاد و ارگان های دولتی وابسته هستند اما این ادعا وجود دارد که این ها به طور کامل خصوصی هستند؛ آنچه که در افکار عمومی از آن به عنوان خصولتی یاد می کنند.
استاد دانشگاه گفت: یکی از اصلی ترین اشکال اتصال نهادها به دولت اتصال به تلویزیون است. این رسانه به منزله قانونی ترین و اصلی ترین رسانه دولت و نظام است. سلبریتی ها نیز در این منطق تسهیل گر روابط این نوع از اقتصاد سیاسی و همچنین تسهیل گر کالایی شدن عرصه هنر هستند.
وی برنامه های معروف تلویزیون مانند برنده باش، خندوانه، نود، دورهمی و ماه عسل را که دارای اسپانسر هستند جزو این گروه از برنامه ها خواند و گفت: این گروه از برنامه ها که با اسپانسر انجام می شود که در بخش گردش مالی اقتصاد قرار می گیرند و بسیار ساده با پول ما بازی می کنند.
این تحلیلگر اجتماعی در ادامه از شش شاخصهای نام برد که تسهیلگر برنامه نئولیبرالیسم است و آن را نمایندگی می کند؛ نخست اینکه، «رهایی» فردی است و نهادهای نابرابری ساز مسأله نیستند.
وی در بیان دومین شاخصه از شاخصه هایی سخن گفت که با انکار نابرابری، سعی در ایجاد شادی دارند. همچون برنامه تلویزیونی خندوانه.
خویی معقتد است؛ سومین شاخصه، موفقیت تابع استعداد است که می توان مصداق آن را در استندآپ کمدی ها مشاهده کرد.
وی افزود: چهارم، بازخوانی گذشته و بازتولید آن با مرجح ساختن مسائلی که مانع از انتقال تجربه تاریخی شود. پنجم، جایگزین کردن قهرمان به جای نهاد، برای رسیدن به رهایی و ششم، برقراری نسبت مناسکی با ایدئولوژی از جمله شاخصه های تسهیلگر نئو لیبرالیسم محسوب می شوند.
انتهای پیام/
ارسال نظر