آیت الله مفتح و نقش آفرینی حوزه و دانشگاه
«نقش آفرینی حوزه و دانشگاه در گسترش علوم اسلامی(فرصت ها و چالش ها)» عنوان نشستی بود که به میزبانی دانشکده الهیات دانشگاه تهران محل تدریس و شهادت آیت الله محمد مفتح برگزار شد .
در ابتدای مراسم پس از گرامیداشت و خیر مقدم ریاست دانشکده الهیات دانشگاه تهران، علی مطهری نایب رییس مجلس شورای اسلامی و نماینده مردم تهران، به عنوان اولین سخنران نشست برای حضار به ایراد سخن پرداخت.
در این مراسم که با حضور حوزویان و دانشگاهیان برگزارشد ، مطهری گفت: «بهتراست در روز وحدت حوزه دانشگاه از پیشگامان برقراری ارتباط میان حوزه و دانشگاه یعنی آیت الله طالقانی و مهندس مهدی بازرگان در این زمینه یاد کنم. پس از آنها از شخصیت های نظیر شهید مطهری، شهید مفتح، آیت الله دکتر بهشی و شهید باهنر می توان نام برد.
مرحوم دکتر علی شریعتی نیز در این زمینه تاثیر و نقش مهمی، البته به صورت مثبت و منفی داشت. مرحوم شهید مفتح و آیت الله مطهری با همدیگر روابط متقابل و بسیار نزدیک و گرمی داشتند. پس از انقلاب بعد از آنکه ریاست دانشکده الهیات دانشگاه تهران به مرحوم مطهری پیشنهاد شد، او به علت مشغله های زیاد شهید مفتح را برای تصاحب این عنوان پیشنهاد داد.
پیشنهاد امام جماعت مسجد قبا نیز ابتدا به مرحوم آیت الله مطهری پیشنهاد شد و او ضمن عذرخواهی مفتح را برای این منصب معرفی نمود. در همین دانشکده پس از آنکه شهید مطهری با دکتر آریان پور به خاطر اینکه او در دانشگاه تبلیغات مارکسیستی انجام می داد، درگیر شد شهید مفتح از آیت الله مطهری حمایت کرد. پس از تعطیلی و کناره گیری آیت الله مطهری از حسینیه ارشاد و مسجد الجواد، بسیاری از سخنرانی های مرحوم مطهری در مسجد جاوید ایراد شد که به پیشنهاد و تحت اداره و مدیریت آیت الله مفتح بود. همانطور که اشاره شد پیشنهاد و ایده برگزاری نماز عید فطر در تپه های قیطریه از سوی شهید مفتح که منجر به راهیپمایی بزرگی تا پیچ شمیران شد از مقاطع تاثیرگذار در تاریخ انقلاب بود که باعث حرکت های جدی ای پس از خود شد. من خودم در آن راهپیمایی بودم که در همان جا شرکت کنندگان اعلام کردند که فردای آن روز ساعت 8 صبح در میدان شهدا گرد بیایند که گرامیداشتی بر اتفاق تلخ هفده شهریور در همان میدان باشد.»
نایب رییس مجلس در بخش دوم سخنان خود پیرامون موضوع وحدت حوزه و دانشگاه اشاره کرد: « منظور از وحدت حوزه و دانشگاه وحدت فلسفی نیست. بلکه مقصود وحدت در هدف است. شأن اصلی دانشگاه علوم تجربی و شأن اصلی حوزه علوم دینی و اخلاق و ایدئولوژی است. دانشگاه ابزار ساز است و برای حوزه ایجاد موضوعات جدید تحقیقی می کند. این البته به معنی بی ربطی دانشگاه به علوم اخلاقی و دینی و انسانی نیست، چرا که در دانشکده های خصوصا علوم انسانی از نظر موضوعی حوزه و دانشگاه به هم می رسند.»
مطهری اضافه کرد: «آیت الله شهید مرتضی مطهری در سخنرانی ای در همین دانشکده به عنوان دفاع از آزادی، رسالت دانشگاه را در دفاع از ایدئولوژی و معارف اسلامی معرفی می کند. در رابطه با موضوع وحدت باید اضافه کنم که سرآغاز تحولات یک جامعه همین بحث پیوند حوزه و دانشگاه است.
نمونه این موضوع انقلاب سال 1357 است که پس از هم افزایی و پیوند این دو نهاد، انقلاب سرعت عجیب و فراگیری گرفت و در کمترین زمانی پیروز شد، به نحوی که خود رهبران انقلاب نیزاز آن شگفت زده شدند. شهید مطهری نیز در دهه چهل و در خلال دست نوشته های خود پیرامون ماجرای انجمن های ایالتی و ولایتی خطاب به روحانیون اشاره می کند که نباید به طور کل نگاه علمای حوزوی به بازار و عوام باشد. بلکه باید نزدیک 20 هزار تحصیلکرده در دانشگاه و مدرسه(در آن زمان) را هم در نظر داشته باشند که دشمنی آنها با دین می تواند برای جامعه و دیانت مهلک باشد.
بحث پیوند نهاد دین و دانشگاه فقط هم مربوط به جامعه ما نیست و در جوامع غربی نیز این مبحث مطرح است. نمونه سوال هایی در غرب نظیر اینکه در دانشگاه دولتی می توان دپارتمان الهیات داشت یا نه از این نمونه است. در کشورهایی نظیر آلمان این جواز صادر می شود و در کشوری نظیر ایرلند این موضوع ممنوع می گردد. در دهه های 50 و 60 قرن گذشته میلادی نیز اساتید خداپرست دانشگاهی در اظهار اعتقاد خود با موانعی جدی مواجه بودند. اما اکنون این گونه نیست و خداشناسی و الهیات در بین دانشمندان که در حوزه میکروسکوپی و ماکروسکوپی کار می کنند مطرح و آزادانه قابل اعلام و اظهار است.»
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در ادامه خاطرنشان کرد: « در موضوع وحدت حوزه و دانشگاه اولین نکته این است که در این رابطه نباید هیچ کدام از این دو قشر از موضع بالا با دیگری مواجه شوند. شهید مطهری و مفتح نیز در دورانی که ورود به دانشگاه و استاد دانشگاه شدن برای حوزویان وجهه خوبی نداشت به دانشگاه وارد شدند و کسی مثل شهید مطهری از طریق آزمون مدرسی استاد دانشگاه تهران شد. مرحوم پدر ما اشاره می کرد که او به محمدرضا حکیمی برای برقراری ارتباط با روشنفکران دانشگاهی نظیر دکتر عنایت و ... پیشنهاد معرفی و برقراری ارتباطاتی می دهد که این آشنایی به تشکیل جلساتی مشترک در حوزه فلسفه غرب و فلسفه اسلامی منجر می شود.
نکته دوم عدم وجود غلبه رویکردهای امنیتی و سیاسی در این پیوند و ارتباط است. یکی از موضوعات مناقشه برانگیز در این زمینه مقصود از علوم اسلامی و مناقشه بر مصداق آن از بین علومی نظیر فقه، کلام، حدیث و ... است. از نظر ما هر علمی که نیازهایی جامعه اسلامی را برطرف کند به گونه ای که جامعه در تامین آن نیاز به غیر از خود نیاز نداشته باشد، علم اسلامی محسوب می شود. مرحوم شهید مطهری هم در جلد ششم یادداشت های خود اشاره می کنند که علم اسلامی ناظر به همه علومی است که به کشف رموز هستی و پرده برداشتن از چیستی های عالم خلقت می پردازند. در این زمینه وظیفه حوزه ارائه معارف دینی به مقتضای نیازهای زمانه و تولیداتی شایسته و وسیع است. همانطور که در حدیث امام صادق(ع) اشاره می شود که «العالم بزمانه لا تَهجم علیه اللوابس» شبهات به کسی که زمانه خود را بشناسد هجوم نمی آورد. در این زمینه ما در موضوعات و مباحث مطرح در حوزه پیشرفت خوبی را ملاحظه می کنیم که در دوران مثل مشروطه صرفا در حوزه کتبی نظیر حلیه المتقین و معراج السعاده و نظیر آنها محدود می شد.
آیت الله شهید مطهری در سال 1356 ضمن مباحثی به ضرورت تجدید نظر در برنامه های حوزه های علمیه اشاره می کنند. چیزی که می تواند دوباره احیاگر دوران درخشش تمدن و فرهنگ اسلامی در زمانه ای باشد که مسیحیان در عقب ماندگی و توحش قرون وسطی زیست می کردند.»
مطهری در قسمت پایانی سخنان خود افزود: «در آن دوران درخشان تاریخی و در فرهنگ اسلامی سه نکته مهم در معارف اسلامی قابل ذکر است. اول آنکه اسلام برای انسان اهمیت زیادی قائل می شود . دوم آنکه برای عقل در نقطه مقابل فرهنگ مسیحی غربی مقام والایی در نظر گرفته می شد و می شود. سوم آنکه در فرهنگ اسلامی برای کار و تلاش و عمران اهمیت و منزلت ویژه ای در نظر گرفته می شود.
از همین روی است که معارف اسلامی باید برای تکامل مباحث خود به دستاوردهای معاصر انسانی توجه و عنایت کند. به همین خاطر تعامل حوزه با دستاوردها و منابع معرفتی جدید و خروج از انزوای خود از طریق احیای علومی نظیر فقه و کلام و عرفان و اخلاق و منطق را باید محل اعتنای خود قرار دهیم. همچنانکه در ابتدای انقلاب مرحوم شهید آیت الله مطهری معتقد بود که می بایست عالمان مارکسیست و اگزیستانسیالیسم و آتئیسم، عالمان حقوق جدید و فلسفه های تطبیقی و ... در یک فضای آزاد و همراه با فضای نقادی در دانشگاه حضور داشته باشند.»
مطهری افزود: «در رابطه با نسبت بین آیت الله مفتح و آیت الله مطهری بنده بر این اعتقادم که به نوعی می توان گفت که مفتح فدای مطهری شد. چرا که به خاطر اخراج عوامل و هواداران جریان فرقان از مسجد قبا توسط مفتح و به پیشنهاد مطهری، عوامل آن جریان کینه مرحوم شهید مفتح را به دل گرفتند و در نهایت او را هم به شهادت رساندند.»
ع.م **1601**
ارسال نظر