روایتی جدید از لقب «فرزند هنری»
رضا خرم فرزند زندهیاد همایون خرم همزمان با توزیع و پخش سراسری آلبوم «گلهای خرم ۲» با هنرمندی بابک شهرکی، یادداشتی را منتشر کرد.
همزمان با توزیع و پخش سراسری آلبوم «گلهای خرم ۲» به هنرمندی بابک شهرکی، رضا خرم فرزند زندهیاد همایون خرم نوازنده و آهنگساز فقید موسیقی ایرانی یادداشتی را در اختیار گروه هنر خبرگزاری مهر قرار داد.
در متن نوشته رضا خرم آمده است:
تابستان سال ۱۳۶۶ پدر دستان کوچک پسرش را گرفت و گفت بابک جان بیا برویم کلاس ویولن. بابک ۸ ساله وارد کلاس استاد همایون خرم شد. اولین جلسه استاد کمی برای بابک صحبت کرد و سپس مفصل برایش ویولن نواخت. بابک خردسال مبهوت شده بود. تا رسیدن به منزل نغمههایی که استاد نواخته بود را در ذهن خود تکرار میکرد. هفته بعد اولین کلاس درس شروع شد، تنها کلاس درس نبود، مدرسه عشق بود. بابک اشتیاق عجیبی پیدا کرده بود. هفته ها از کلاس استاد مست و سرگشته بیرون میآمد. گویی ندایی در گوشش میگفت «در دامنش آویز که با وی خبری هست» و بابک سالها «چو نیلوفر چنان عاشقانه به پای استادش پیچید که بندبند وجودش معطر گشت». بابک خردسال معنای عشق را نمیدانست ولی عاشق شده بود، عاشق موسیقی، عاشق ویولن و عاشق استادش.
۱۲ سال تمام با عشق و اشتیاق و به همت و تشویق پدر، آموخت و نواخت. آخرین جلسه فرا رسید و استاد به بابک گفت، پسرم تمام شد. اما بابک عاشقتر از این حرفها بود و گفت «استاد من که هنوز چیزی بلد نیستم، پس بقیهاش چیست، جملهبندیهای موسیقی، ظرایف آهنگسازی، حالات موسیقی ایرانی و خیلی چیزهای دیگر» استاد گفت: باشد بابک جان باز هم بیا ولی دیگر لازم نیست ساز بیاوری. استاد، بابک را از مدرسه عشق به میخانه عشق برد. در مدرسه آموختهای گر چه بسی علم/ در میکده علمیست که آموختنی نیست.
سالها و جلسات متعدد استاد با او صحبت کرد، از ظرایف گفت، از اسرار گفت، همانی که به تعبیر استادِ خودش ابوالحسن خان صبا، معرفت موسیقی ایرانی بود. تشنگی بابک بیشتر شده بود و مهر و عشق استاد نیز رو به افزایش بود. دیگر فقط بابک دنبال استاد خرم نبود بلکه استاد هم جویای بابک بود. تشنگان گر آب جویند از جهان/ آب هم جوید به عالم تشنگان ... تشنه مینالد که ای آب گوار / آب هم گوید که کو آن آب خوار.
دیگر عاشق و معشوق و عشق، یکی شده بود.
در سال ۱۳۸۱ در همین تالار وحدت بابک لقب فرزند هنری استاد همایون خرم را از ایشان دریافت کرد. دیگر بابک خود استاد شده بود اما کماکان محضر استادش را میدید، تا اینکه استاد همایون خرم همه را غافلگیر کرد. استاد عادت داشت به غافلگیر کردن، با آهنگهایش، با کنسرت هایش و با سبک و سیاق زندگیش. اما این بار همه را با رفتنش غافلگیر کرد. ساعت ۱۰ شب پنجشنبه ۲۸ دی ماه ۱۳۹۱، استاد همایون خرم به آسمانها پرکشید.
بابک آشفته بود، پریشان بود، آرام و قرار نداشت، بابک مجنون شده بود. در این شرایط همسر هنرمندش از بابک خواست تا آثار استادش را در این حال بنوازد، بابک اشک میریخت و مینواخت «امشب در سر شوری دارم»، «ای که رفته با خود دلی شکسته بردی»، «ای بیوفا راز دل بشنو»، «ساغرم شکست ای ساقی» که حاصلش شد آلبوم گلهای خرم یک.
آلبوم بسیار مورد توجه و اقبال قرار گرفت و از بابک خواستم که این کار را ادامه دهد و او هم با اشتیاق پذیرفت. بار دیگر بابک آرشه را بر روی سیم گذاشت و نواخت، اما این بار دیگر اشک نمیریخت. داغ فراق همواره بر دلش بود ولی لبخند امید هم روی لبانش آمد که «زندگی جاریست» این بار هوشیاری پس از مستی داشت، گویی «هوشیارترین مست» بود و نواخت.
نیمه شبان تنها در دل این صحرا گمشده خود را میجویم ... نواخت ... «ای کاروان لیلای من کجا میبری» ... نواخت ... «اشک من هویدا شد» ... و به یاد استادش جاودانه نواخت که: «تو ای پری کجایی» ... و حاصلش «گلهای خرم ۲»
آلبوم «گلهای خرم ۲» با تنظیم و بازآفرینی بابک شهرکی مشتمل بر اجرای بازخوانی شده آثار زنده همایون خرم است که اردیبهشت ماه سال جاری در تالار وحدت تهران همزمان با برگزاری کنسرت «گلهای خرم» با هنرمندی بردیا صدرنوری رونمایی شد.
این آلبوم به تازگی در تهران و شهرستان توزیع شده است.
ارسال نظر