واقعیت برای من دستمایه تخیل میشود
علی موذنی از روند نگارش کتاب احضاریه و رابطه تخیل و واقعیت در نویسندگی گفت.
علی موذنی فارغ التحصیل ادبیات نمایشى و از جمله نویسندگانی است که کار نوشتن را به شکل حرفهاى دنبال مىکند. او از جمله هنرمندانی است که در چند عرصه داستان کوتاه، رمان، داستان بلند، نمایشنامه و فیلمنامه قلم میزند و در حوزه ساخت فیلم و حوزه ادبیات دفاع مقدس نیز فعالیت دارد.
نویسنده کتاب هایی چون ارتباط ایرانی، ظهور، سفر ششم و... که به تازگی کتاب «احضاریه» را هم نوشته است، در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان به علت نگارش این کتاب و موضوع آن پرداخت.
آقای موذنی چه باعث شد تا به فکر نوشتن رمانی درباره بانو زینب (س) بیفتید؟
فیلمنامهای درباره بانو زینب (س) نوشتم که تاریخی بود. در طول نوشتن فیلمنامه، این فکر ذهنم را مشغول کرده بود که چطور میشود واقعۀ تاریخی عاشورا را معاصر کرد. برای همین بعد از پایان فیلمنامه به فکر نوشتن رمان افتادم و البته پس از شروع متوجه شدم که نوشتن این رمان بسیار سختتر از آن چیزی بود که در ابتدای کار فکر میکردم.
آیا موضوع رمان احضاریه واقعیت دارد؟
نخیر؛ تخیل است. واقعیت برای من جز این که دستمایه تخیل شود، هیچ جذابیتی ندارد.
علت خاصی وجود داشت که این فرم را برای روایت داستان انتخاب کردید؟ ما در کتاب یک رفت و برگشت زمانی داریم.
هیچ فرمی بی علت انتخاب نمیشود. توجه داشته باشیم که صدها سال است ذهن شیعه درگیر وقایع عاشوراست و ما هر سال تبلور آن را در روح جمعی شیعه شاهد هستیم. جمع کثیری از شیعیان، از پیر و جوان در ایام محرم و صفر وقایع تاریخی عاشورا را در حافظه جمعی خود مرور میکنند و برای آن اشک میریزند و به مناسبت آن مراسم مختلف برپا میکنند. نذرها میدهند و حاجتها میطلبند. پس وقایع ِمنجر به عاشورا در تاریخ متوقف نمانده و علاوه بر این که وارد حافظه تاریخی شیعه شده، هر سال خود را از حافظه جمع بیرون میکشد و نمایشی مقتدرانه از عملکرد امام حسین (ع) و خواهرش حضرت زینب (س) پیش چشم شیعیان میگشاید و آنها را منقلب میکند. من وقتی در خصوص این موضوع کار پژوهشی انجام میدادم، از موضع یک فیلمنامه نویس و یک داستان نویس بود نه یک مورخ. مورخ دنبال چیستی حقیقت وقایع است، اما من دنبال آن بخشهایی بودم که به قالب داستان پاسخ مناسب تری بدهند؛ چون در داستان اصل بر تخیل است، البته با حفظ اصالت وقایع.
من دلم میخواست به خودم پاسخ بدهم که وقایع تاریخی هزار و چهار صد سال پیش، بر اکنون ِما چه تاثیری میتوانند داشته باشند؟ برای من زمان حال و مخاطب امروز مهم است که چگونه با گذشته برخورد کند و حقیقت آن وقایع را از واقعیتهای روزمرۀ زندگی خود جدا نداند. وقایع عاشورا به خاطر قابلیتهای غیر قابل انکارش درسهای زیادی برای امروز دارد. بانو زینب (س) زنی است پرورده در محتوای اسلام. اگر ایشان یا مادرشان نتوانند الگوی مورد نظر زن مسلمان باشند، پس چه کسی میتواند؟ برای همین است که عارفه در همذات پنداری با بانو زینب بخشهای مربوط به او را مینویسد. مسعود هم که ستون نویس روزنامه است، وقایع مستند را روایت میکند. پس این فرم برای این است که گذشته دوباره در معاصر تجلی پیدا کند.
چقدر نوشتن کتاب زمان برد؟
نوشتن رمان، صرف نظر از شش ماهی که به پژوهش اختصاص داده شده، از اسفند 94 تا فروردین 97 به طول انجامید. همان تاریخی که در انتهای رمان ذکر شده است.
تا امروز واکنش خوانندگان و استقبال از کتاب چطور بوده است؟
این رمان را هم مثل همه رمانهای دیگر عدهای میخوانند، خوششان میآید و از آن به عنوان اثری به کام رسیده یاد میکنند. عدهای هم میخوانند، خوششان نمیآید و آن را ناکام میدانند. طبیعی است؛ همیشه همین طور بوده است. ظرف مدت دو ماه بیست و یک هزار نسخه چاپ شده، شانزده هزار نسخه اش فروش رفته، پنج هزار نسخه هم یا وارد بازار کتاب شده یا در حال ورود است.
آثار دیگری آماده چاپ دارید؟
تقریبا همزمان با چاپ رمان احضاریه، کتابی دیگر از من توسط انتشارات علمی فرهنگی به نام «دانشکدۀ خصوصی» چاپ شد. در این کتاب من به چند مبحث داستانی پرداخته ام که فکر میکنم برای علاقهمندان به مباحثی از این دست جذاب باشد. دو مجموعه داستان کوتاه آماده چاپ دارم؛ یکی «تختخواب عریض» که مراحل اولیه چاپ را در نشر گستره طی میکند و دیگری «تکنولوژی» که به زودی آماده چاپ میشود. در حال حاضر هم مشغول نوشتن رمانی به نام «خوبیهای خوبان» هستم که امیدوارم از پس آن بربیایم.
ارسال نظر