چرا "مدیران فرهنگی" هالیوودیتر میشوند؟
مدیران بالادستی که نقش پررنگی در تعیین مدیران فرهنگی دارند، یکبار به خود آمدهاند و با خود این جمله را تکرار کردهاند که چرا دستگاه فرهنگی جمهوری اسلامی شرمنده انقلاب اسلامی است؟
یومالله سیزده آبان با شکوه دیگری را انقلاب اسلامی پشت سر گذاشت، آن هم در آستانه چهل سالگیاش. چهل سال از عمر سینما و تلویزیون ملی انقلاب اسلامی گذشت، آیا در سینمای ایران ساختن فیلم ضد آمریکایی از عدد سه به عدد چهار رسید؟ سه فیلم ضد آمریکایی تاریخ سینمای ایران پس از انقلاب فیلم توفان شن، دست شیطان و انیمیشن خلیج فارس است.
صداوسیما با 40 سال مداومت ممتد در امر ساخت آثار نمایشی هیچ سریال ضد آمریکایی معاصری را در کارنامهاش ندارد. اشتباه نکنیم، برخی تصور میکنند مثلا فیلمی در مورد کاپیتولاسیون و رویدادهای قبل از انقلاب ساختهاند و آن را باید در دستهبندی ضد آمریکایی قرار دهیم. اساسا چنین فیلمهایی را باید در گروه آثار تاریخی انقلابی قرار دهیم اما مسئله مهم این است که سینمای انقلاب به رویدادهای معاصر پس از انقلاب هیچ واکنش ضد آمریکایی نشان نداده است و تنها سه فیلم ساخته شده که دو مورد از آنها واکنشی به تسخیر لانه جاسوسی است.
یعنی سهم سینمای ایران که عملا با پول مستقیم نفت اداره میشود تنها سه فیلم ضد آمریکایی است که فیلم دست شیطان حسین زندباف نیمی از هزینههایش را بخش خصوصی تامین کرده است و حیات سینمایی زندباف در حوزه فیلمسازی متوقف و سینمای آمریکایی ایران او را به اتاق تدوین بازگرداند تا دیگر از این اشتباهات مهلک از او و سایرین سر نزند و جالب اینجاست که سینماگران ایرانی سعی دارند به هر ترتیب به خاطر یک فیلم، تنها یک فیلم ضد آمریکایی جواد شمقدری، او را به قعر سینمای ایران بفرستند.
مدیران بالادستی که نقش پررنگی در تعیین مدیران فرهنگی دارند، یکبار به خود آمدهاند و با خود این جمله را تکرار کردهاند که چرا دستگاه فرهنگی جمهوری اسلامی شرمنده انقلاب اسلامی است؟
سینمای ایران و مدیرانش نه تنها ضد آمریکایی نیستند بلکه هدف غایی آنان تمجید آمریکایی درباره سینمای ایران است که مسیرش را با دریافت جایزه اسکار به خوبی یافتهاند.
حتی با تاسیس دستگاههای فرهنگی که قصدشان به اوج بردن سینمای انقلاب است، رویدادی معکوس اتفاق میافتد و تا حدودی سقوط فرهنگی را به شکلی هنری مزه مزه میکنیم.
به این مهم توجه کنیم که در همان سازمانها که هدفشان پر کردن خلاء ضد آمریکایی سینماست، فیلمی درباره وقایع سوریه ساخته میشود و حتی از نمایش یک مدافع حرم پرهیز میکنند، سریالی هم با همین مضمون ساخته میشود و باز هم به جای نمایش مجاهدت مدافعان حرم، در مقابل یک توطئه سعودی - آمریکایی، نقی معمولی توریست را میبینیم که در راه دریافت سرتیفیکیت کشتی، مسئله سوریه را یک تنه حل میکند و این تلقی سادهانگارانه در مردم بوجود میآید که وقتی نقی معمولی حریف داعش است، جمهوری اسلامی کارزار چندان سختی در سوریه را طی نکرده است.
تصور کنید که چقدر ساده و به راحتی هنرمندان عزیز که بالاترین دستمزد را از این نهاد میگیرند میتوانند به اسم ساخت سریال ارزشی و پرطرفدار، ارزشهای جمهوری اسلامی را به چالش بکشند و حتی همین رسانههایی که با پول نفت جمهوری اسلامی منتفع میشوند، یک اعتراض ساده را به این وضعیت نمایشی مندرج نکنند. اصلا در لیست تولیدات نمایشی اعم از فیلم و سریال که سازمانهای محترم تولید کردهاند، کدام اثر ضد آمریکایی را میتوان جستجو کرد؟!
حوزه هنری یک ویدئو کلیپ میلیارد تومانی را تولید میکند که مورد انتقاد خیلی از اهالی هنر و رسانه قرار میگیرد و مدیرانش نمیتوانند یکی از هنرمندان سینمای ایران را قانع کند که اثری ضد آمریکایی در سینمای ایران تولید کنند. در همین سازمانها و نهادهای مدنظر هر فیلمنامه ضد آمریکایی مهر باطل میخورد و متاسفانه با این وضعیت چهل سال دیگر هم بگذرد، هیچ فیلم ضد آمریکایی دیگری در کشورمان تولید نخواهد شد.
نکته جالب این است که ضد آمریکایهای سینما منفور و مهجورند، نمونهاش فرهاد عظیماست که نبرد خلیج فارس را ساخته اما اجازه ندارد از درب ورودی ساختمانهای حامی فیلمسازان انقلابی وارد شود و مجبور است برای تدوین فیلمش یخچال دست دوم خانه اجارهاش را در مشهد بفروشد تا فیلمش را به اکران برساند و حوزه هنری مدعی ارزشهای انقلاب، اکران استاندارد فیلم جنگ خلیج فارس که به مخاطبان نسل جوان شجاعت و شهامت در مقابل آمریکا ایستادن را آموزش میدهد، از حاضران دیروز در یومالله 13 آبان را دریغ میکند.
در عوض کسانی به ساختمانهای شیک تازه تاسیس رفت و آمد دارند که برند جریان روشنفکری هستند و بودجهسازان نهادهای ارزشی به جای توجه به ساخت اثری ضد آمریکایی، به سلبریتیها و جذب حداکثری غیر عقلایی آنان توجه دارند.
درباره ارزشهای جنگ، ضد جنگترین فیلم ممکن را میسازنند و ارزشهای دفاع، در میان تنگه دیدگاه روشنفکران، قربانی میشود و اهالی جبهه رسانهای انقلاب یک خودمسروری زشت را تبلیغ میکنند که ما توانستیم فیلمی شبیه سینمای آمریکا بسازیم.
مشخص نیست، این پولهای کلان صرف چه آرمانی باید بشود؟ استکبار ستیزی در کجای آرمان مدیران قرار دارد. حداقل محض دلخوشی انقلابیون، یک فیلم داستانی بیکیفیت ضد آمریکایی هم ساخته نمیشود.
آرمان ضد آمریکایی مدیران ساختمانهای شیک و بلند چه زمانی قرار است بروز و ظهور داشته باشد. کافیست یکبار کنار این نهادها و سازمانها بنشینیم تا ببینیم به غیر از فلان آقای بازیگر و بهمان خانم بازیگر که هر زمان علیه نظام در فضای مجازی اظهارنظر میکنند، چه کسانی جرات میکنند از کنار نهادهای ارزشی عبور کنند. مدیران ارزشی، اگر فیلم ضد آمریکایی بسازنند کلاسشان جلوی سلبرتیها پایین میآید؟
نکته مهمتر این است که این مدیران ارزشینما نه تنها ضد آمریکایی نیستند بلکه خیلی آمریکایی فکر میکنند. مثلا یکی از همین مدیران در مقابل دوربین یکی از شبکههای تلویزیون ظاهر شد و با کمی جسارت و شهامت گفت ما اَمریکن نینجا ( American Ninja Warrior ) را با عنوان قهرمان ایرانی در دست ساخت داریم. یک لحظه تامل کنید، مدیران ارزشی که باید مهمترین آرمانش ضد آمریکایی باشد در رسانه ملی این کشور میخواهد اَمریکن نینجا بسازند. امریکن میلیونر شو (who wants to be a millionaire) را با یک سلبریتی سرشناس روی آنتن فرستادند و پس از اَمریکن نینجا قرار است اَمریکن تلنت شوء ( America's Got Talent) را با یکی از مجریهای مطرح تلویزیون روی آنتن بفرستند.
مدیرانی با این طرز تلقی و تفکر، تلاش میکنند از رخدادهای استراتژیک نظام، مشابه هالیوودی بسازنند تا یکی از ژورنالیستهای اصلاح طلب در تمجید نامهاش عنوان «هالیوودیسم اسلامی» را به آنان نسبت دهد و سرور مطبوعاتی مدیران کوک شود.
از رسانهای که تولیداتش تا شش ماه آینده نمونه مشابه تمام «اَمریکن» های ساخته شده خواهد بود، آیا میتوان انتظار ساخت یک سریال ناقابل ضد آمریکایی را درباره رویدادهای بیست سال اخیر داشت؟
مردم ایران با تکثر و پوشش متنوعی روز گذشته در یومالله 13 آبان حضور داشتند. خیل عظیم اقشار مختلف مردم نشان میداد که آرمان ضد استکباری مردم ایران با سلایق، عقاید مختلف و متکثر افزایش پیدا میکند، در عوض مدیران فرهنگی به دنبال هالیوودنمایی در سینما و ساختن نمونههای آمریکایی در تلویزیون هستند.
ارسال نظر