نگاهی به سینمای کمدی با نقدی بر به لس آنجلس تهران؛
بخت آزمایی با نیاز مخاطبان در سینمای کمدی
این فیلم، افزون بر آزمون طنز و کمدی سازی و کسب تجربه بیشتر در فیلمسازی برای او، حاصل کوشش این کارگردان در همسویی با جامعه و پاسخ به نیاز مخاطب به شادی و سرگرمی و بخت آزمایی خود در کورس فروش فیلمهاست.
فیلم های سینمایی کمدی در مقایسه با سایر فیلم ها، فروش قابل توجهی دارند و این به آن دلیل است که بسیاری از مردم برای پر کردن اوقات فراغت به سینما می روند. آنها ترجیح می دهند که در سینما اوقات مفرحی داشته باشند و معمولاً فیلم های کمدی این توقع را برآورده می کنند.
در شرایطی که اوضاع اقتصادی و تورم بر خانوادههای کم درآمد و آسیب پذیر و حتی خانوادههایی با درآمد متوسط فشار وارد میکند، بهترین گزینه تماشای یک فیلم کمدی برای داشتن ساعاتی مفرح است. اما سوال اینجاست که حالا که سالهاست مخاطب به آثار کمدی اقبال نشان داده و سالنهای سینما را پر کرده و پول را به جیب سازندگان این آثار سرازیر میکند؛ سازندگان هم خود را نسبت به این مهر مخاطبان مسئول و متعهد میدانند یا خیر؟
در این راستا گفتگویی با جبار آذین منتقد سینما در خصوص نیاز مخاطبان به آثاری شاد و سرگرم کننده داشتیم که در ادامه آن را میخوانید؛
امروزه شاهد اکران فیلمهای به ظاهر طنزی هستیم که تنها برای گیشه ساخته شدند و ارزش دیگری ندارند. به نظر شما چرا سینمای ایران به این سمت کشیده شده است؟
در واقع بی توجهی و دوری از باورها، ارزشها و آرمانهای جامعه و اعمال نظر و سلیقه برخی نامدیران بیگانه با فرهنگ و سینما، باعث افزون شدن مشکلات سینما و سینماگران و تولیدات سینمایی شده و زمینه ظهور و قدرت یابی باندهای مختلف را در سینما فراهم آورده است. چراغ سبز بعضی از متولیان رفاقتی سینما درسازمان موسوم به سینمایی، بنیاد فارابی و خانه سینما، میدان را برای تولیدات نازل وسطحی شبه کمدیهای اجتماعی و خانوادگی و بروز وح ضورو یکه تازی مافیا، مساعد کرده است.
کمبود آثار مذهبی سینما را به این ورطه کشانده است
فراموشی و اهمال در تولید آثار انقلابی، دفاع مقدسی ودینی و اجتماعی سلامت، فضا رابرای فیلم فارسی سازان، غربگراها و سودا گران سینما بازگذاشته تا نه براساس نیاز و خواست و سلیقه مخاطب که باهدف دستیابی به فروشهای میلیاردی درگیشه، دست به تولید فیلم های به اصطلاح طنز و کمدی بزنند. آنها به تجربه دریافته اند که نیاز مهم امروز مخاطب سینما، تولید فیلمهای شاد و امیدوار کننده است، ولی به جای کوشش جهت ساخت فیلمهای استاندارد، شایسته و بامحتوا، با سوء استفاده ازنیازمخاطب، چیزهایی به نام فیلم کمدی می سازند.
آثاری نازل، اما گیشههایی پربار
در سالهای اخیر و بویژه سال جاری پرده سینماهای کشور را در اشغال همین نوع فیلم های شبه کمدی میبینیم که متاسفانه به دلیل نیاز مردم به شادمانی و غیبت آثارخوش ساخت و بامحتوا و سرگرم کننده سالم و نبود شرایط جهت انتخاب فیلمهای بهتر از سوی مردم، بااستقبال قشرهای ازمخاطبان روبرو میشوند. این قبیل تولیدات که اکران سینما را از منظر مضمون و محتوا آلوده کرده اند، چون با هدف تسخیر گیشه ساخته شده اند، فاقد واقع گرایی و رعایت فرهنگ و ادبیات مردم هستند. حتی برخی از آنها با استفاده ازدیالوگ ها، شوخیها و تیپها و صحنههای غیراخلاقی، اخلاقیات و احترام خانواده ها و جامعه را خدشه دار کرده اند.
این آشفته بازار نشان میدهد که هنوز و همچنان جای سینمای کمدی به عنوان یک ژانر قوی، جذاب و مخاطب پسند در سینمای ایران خالی است و اگر فیلمهای به ظاهر کمدی این روزها میفروشند، به دلیل"عنبر" بازی و"هشتک" زدن "لازانیا" خورها، همراه "عطار"ها و قصابها در رستوران سرراهی «هزارپا»ست، نه پاسخگویی محترمانه، شایسته و سلامت به نیاز مخاطب.
بخت آزمایی با نیاز مخاطبان
«لس آنجلس تهران» چقدر توانسته نیاز مخاطب را تامین کند؟
ساخته جدید پاکروان، یک فیلم کمدی اجتماعی با اندکی تفاوت در پرداخت اما در ردیف برخی آثاررایج این گونه سینمایی بازارپسند است. این فیلم، افزون بر آزمون طنز و کمدی سازی و کسب تجربه بیشتر در فیلمسازی برای او، حاصل کوشش این کارگردان در همسویی با جامعه و پاسخ به نیاز مخاطب به شادی و سرگرمی و بخت آزمایی خود در کورس فروش فیلمهاست.
قالب این اثر با توجه به فیلمنامه سطحی و البته ضعیفی که دارد، چقدر توانسته موفق عمل کند؟
داستان و قالبی که برای ساخت «لس آنجلس تهران» گزینش شده، با آنکه تازه نیست؛ ولی از تلاش فیلمساز برای متفاوت گویی ومتفاوت سازی مضامین وموقعیتهای تکراری خندهساز حکایت دارد. فیلم پاکروان، با محوریت یک شخصیت اصلی و ماجراهای مرتبط با او و گویا اساساً باتوجه به خصوصیات و ویژگیهای فیزیکی وشخصیتی وتواناییهای پرستویی، برای این بازیگر نوشته و ساخته شده است. ازهمین رو، نقش و بازی او درموفقیت و یا ناموفق بودن فیلم پاکروان، اهمیت دارد.
قلقلک مخاطب با دیالوگهایی پیش پا افتاده
آیا استفاده از پرویز پرستویی و پیشینهای که مخاطبان از این بازیگر دارند، به نوعی گول زدن مخاطبان برای استقبال از این اثر نیست؟
پرویز پرستویی بازیگر توانمندی است و بازیهای خوبی هم از او در فیلمهای کمدی دیدهایم؛ ولی او در «لس آنجلس تهران» به رغم ابعاد مختلف و چندگانگی نقشهایش، به دلیل ضعف در شخصیت پردازی و تیپ نمایی و بازی های متوسط، در استحکام بخشی و جذابیت فیلم توانا ظاهر نشده است. با آنکه موضوعات اجتماعی در لس آنجلس تهران، دارای جایگاه مهم هستند؛ اما نگاه سطحی کارگردان به آنها، سوژههای فیلم را در سطح نگه داشته و ماجراها و رخدادها، کمتر از منطق روایی و سینمایی برخوردارند. نوع طنازیهای فیلم نیز اغلب در محدوده تکرار برخی شوخیها، موقعیتها، دیالوگها، حوادث و بازیها در جا میزند و از نوآوری در این عرصه چندان بهره نبرده است. لس آنجلس تهران، تجربه زیاد موفقی برای این کارگردان و یادآور تواناییهای پرستویی در ایفای نقشهای کمدی نیست. البته این فیلم امتیازهایی نیز در گریم، ویژوآل افکت و تمرکز بر اخلاق گرایی، ارائه برخی لحظههای خنده دار و دوری از قلقک تماشاگر برای خندیدن بی معنا دارد که قابل توجه است.
انتهای پیام/
ارسال نظر