رابطه شعر شاملو با قرآن و نهضت امام حسین(ع)
مرتضی امیری اسفندقه میگوید ادبیات پارسی با شعر عاشقانه مخالفت نیست. او همچنین با اشاره به قسمتهایی از شعر «بامداد» احمد شاملو بیان میکند: این شاعر به عالم معنای قرآنی وارد شده و شعرش وامدار نهضت نورانی حضرت اباعبدالله(ع) است.
این شاعر که در نشستی در محل بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی درباره شعر و شعر آیینی سخن میگفت، اظهار کرد: اینگونه میاندیشم که به طور کلی عرصه ادبیان پارسی، عرصه ادبیات پارسایی است؛ تمام شعرهای ناب پارسی که از دیروز تا امروز باقی مانده است، آیینی بوده که باقی مانده؛ حتی در حوزه ادب عاشقانه. یعنی شاعر پارسی متوجه شده که حتی در حوزه ادبیات عاشقانه، نوعی «عفت ذاتی» حضور دارد و «عشقبازی دگر و نفسپرستی دگر است». پس حتی ادبیات عاشقانه ما نیز ادبیات آیینی است.
او در ادامه بیان کرد: اگر در بقیه هنرها باید جلوه کرد، اتفاقا در شعر نباید جلوه کرد تا شعر رخ بنماید و اگر همه هنرمندان دوست دارند دیده شوند، شاعر دوست دارد دیده نشود و در واقع شعر به او این حکم را میکند، چراکه در واقع قرار است واژه و کلمه دیده شود؛ همانطور که شاعر میگوید «در سخن مخفی شدم مانند بو در برگ گل؛ هرکه خواهد گو بیاید در سخن بیند مرا».
امیری اسفندقه افزود: در عالم شعر و ادبیات شاعر «بیان» میکند؛ «بیان» یعنی صبح زود، آن لحظهای که تاریکی میخواهد از میان رود و روشنایی خود را به رخ بکشد. شاعر زبانآور است؛ اما اهل بیان بوده و این هرگز بیان کردن و نشان دادن خود نیست و شعر آیینی از آنجایی آغاز میشود که شاعر در محویت خود میکوشد و تلاش میکند خود را به رخ نکشیده، از خود هیچچیز به نمایش نگذارد.
این شاعر ادامه داد: از این منظر، اگر به قرن چهارم از زبان فردوسی بنگریم و یا حتی پیش از او، امثال حنظله بادغیسی، فیروز مشرقی، ابوسلیک گرگانی و در واقع، در هر شعری که شاعر تلاش کرده دیده نشود، آنجا آیین رخ داده است و شعر آیینی از آنجا شروع شده؛ گاه در عالم حماسه و گاه در عالم تغزل خود را نشان داده است.
امیری اسفندقه خاطرنشان کرد: پیش از انقلاب، در هیچ دوره از ادوار شعر فارسی و گمانم این است که حتی در دوره صفویه، شعر آیینی به این شدت و شوری که در ایام انقلاب مطرح است، وجود نداشته و این فصل دیگری است که در ادبیات آیینی آغاز شده؛ فصلی که شاید از دوران صفویه نیز شدت و شور شعر آیینی در این ایام، هم از نظر کیفی و هم از چشمانداز کمی بیشتر و برتر باشد و گمان بنده به عنوان یک معلم ساده ادبیات همین است.
این شاعر با نام بردن از شعر رضوی، شعر آیینی، شعر فاطمی، شعر علوی و شعر انتظار ادامه داد: این همه مقوله و مقام در کدام ایام بوده است؟ اگر یک نفر اهل ادبیات بوده، انصاف داشته باشد و متعصب نباشد، حتی اگر انقلابی نباشد، چارهای جز اعتراف ندارد؛ وگرنه انصاف علمی خود او محل تردید خواهد بود. حال که اینگونه است، باید به میدان آییم و حقیقت مطلب آن است که در این میدان باید «خود» را کنار گذاشت و سپس به جریان ادب آیینی ورود کرد و آنان که با «خود» به حوزه ادبیات آیینی آمدهاند، راهی به هیچ دهی نبردهاند.
هیچکس نمیتواند با شعر عاشقانه مخالفت کند
او با بیان این که عرصه ادبیات پارسی، عرصه ادبیات پارسایی است، تصریح کرد: هیچکس نمیتواند با شعر عاشقانه مخالفت کند؛ اما شعر نفسانی مخالفت دارد و شان ادبیات پارسی شعر نفسانی نیست. پس این ادبیات تلقین داده شده و هوسناک به شاعران ادبیات پارسی با نام ادبیات عاشقانه، ادبیات پارسی نیست؛ ادبیات پاریسی است. در صورتی که ما عشقآموخته هستیم و در جامعهای زندگی میکنیم که از «پنج گنج» نظامی یکی «لیلی و مجنون» و دیگری «خسرو و شیرین» است. اما این ادبیات عاشقانه در زیرمجموعه آیین قرار دارد و بی هیچ تردیدی اینگونه است.
امیری اسفندقه بیان کرد: شعر جوان امروز، متوجه ادبیات عاشقانه است؛ اما حتما متوجه این مطلب نیز هست که «عشقهایی کز پی رنگی بود، عشق نبود عاقبت ننگی بود» و آنهایی که میبینند ادبیات پارسی، به ویژه در این 40 سال به چه اوج و موج معنوی نابی نزدیک میشود، میدان را پر از خار میکنند تا این ادبیات نبالد.
مگر میشود ادبیات پارسی با شعر عاشقانه مخالف باشد؟
این شاعر آیینی با بیان این که ادبیات پارسی نه با شعر «عاشقانه» که با شعر «نفسانی» مخالف است، گفت: مگر میشود ادبیات پارسی با شعر عاشقانه مخالف باشد؟ در حالی که عشق آیین ماست و آیین ما عشق است. همچنان که از امام جعفر صادق(ع) پرسیدند که آیا در دین شما عشق هم وجود دارد و ایشان فرمودند «هلِ الدین الا الحب»؟ آیا دین غیر از عشق است؟
او با اشاره به این که شاعر باید در شعر آیینی غرق شود، خاطرنشان کرد: در این دوره، از هر طرف که نگاه میکنیم شعر آیینی خود را به رخ میکشد و این بسیار عزیز و ارجمند است؛ تا جایی که شاعر بداند که در واقع این «خود» اوست که دارد سروده میشود و نه سیدالشهدا(ع) یا امام رضا(ع) و در واقع واقعه کربلای معلی است که شاعر را سرود؛ نه شاعر که کربلای معلی را...، پس مجموع پیام و کلام در حوزه شعر پارسی که سراپا آیینی است، حذف «من» و «منیت» از گستره شعر است.
ادبیات دفاع مقدس بیش از 1000 سال است آغاز شده
امیری اسفندقه همچنین درباره ادبیات دفاع مقدس گفت: ادبیات پارسی، ادبیات دفاع از مقدسات است و انگار از همان ابتدا شعر دلش خواسته به ساحت آنچه مقدس است، هیچکس بدون طهارت نزدیک نشود. آیا ستایش توحید، دفاع از خاک و میهن، زیر بار زور نرفتن، یگانهطلبی، عدالتورزی، شرف و شرافت، دوست داشتن و به گونهای زندگی کردن که بتوان دوست داشته شد مقدس نیست؟ شعر پارسی آیینه تمامنمای این مقوله است. پس ادبیات دفاع مقدس نه فقط 40 سال، که بیش از 1000 سال است آغاز شده، از زمان فردوسی و یا حتی پیش از او؛ منتها گاهی در قالب حماسه، گاهی عشق و گاهی در قالب اخلاقیات خود را نشان داده است.
او اضافه کرد: سرتاپای بوستان سعدی، تمام گلستان و تمام مثنوی معنوی ادبیات دفاع مقدس است. مثنوی معنوی در زمره کتابهای عزیز دفاع از تقدس است. همچنین «سیرالعباد الی المعاد» و «حدیقةالحقیقة» سنایی، حکیم نظامی و یا سهراب سپهری نیز همینگونه هستند.
جامعهای که شعر ناب ندارد، بیروحیه است
امیری اسفندقه اظهار کرد: شعر به طور کلی روحانی است و هرجا که شعر وجود دارد، روحیه هست و جامعهای که شعر ناب ندارد، جامعهای بیروحیه است.
این شاعر با اشاره به شعر «روزی گذشت پادشهی از گذرگهی، فریاد شوق بر سر هر کوه و بام خاست...» از پروین اعتصامی گفت: شعر پروین اعتصامی، شعر یک منطقه نبوده، بلکه شعر جهانی است و این شعر و واژهها به ابرقدرتهای پوشالی و خیالی شلیک شدهاند.
وی ادامه داد: پیامبران خاتم دارند و حضرت ختمی مرتبت ختمالنبیین است؛ اما هیچ شاعری هرگز خاتمالشعرا نیست و پس از حافظ حتما شاعر بهتر نیز هست.
امیری اسفندقه تاکید کرد: شعر پارسی به طور کلی و از نخست شعر آیینی است و حتی او که از آن میگریزد، در شعرش نشانههای شعر آیینی را خواهید دید.
شعر شاملو؛ وامدار نهضت نورانی حضرت اباعبدالله(ع)
این شاعر با اشاره به قسمتهایی از شعر «بامداد» احمد شاملو بیان کرد: این شاعر بداند یا نداند، به عالم معنای قرآنی وارد شده و نیز بداند یا نداند، شعرش وامدار نهضت نورانی حضرت اباعبدالله(ع) است.
او با بیان این که شعر پارسی نیاز به تایید هیچیک از بزرگان غرب و شرق ندارد، ادامه داد: برای تایید شعر پارسی لازم نیست بگوییم گوته دیوان شرقی خود را به نام حافظ کرده است. این امر چیزی به حافظ نمیافزاید، بلکه به خود او میافزاید. پس هرکس میخواهد شعر پارسی را تایید کند، یادآوری کرده که من هم دوست میدارم انسان باشم و بدانم زندگی و مرگ به چه معنا است.
امیری اسفندقه در تکمیل سخنان خود خاطرنشان کرد: شعر پارسی شعر پارسایی در همه حوزهها است. شعر دفاع از آن مقوله و مقامی است که مقدس شمرده میشود و به نظر من شعر آیینی در بهترین روزهای خود به سر برده و جای آن دارد که شاعران بی هیچگونه جانبداریهای نفسانی عاشقانه به میدان روند و بهترینها را غربال کنند. در عین حال، وزن، موسیقی بیرونی و معنوی شعر باید صحیح باشد.
ارسال نظر