به گزارش پارس نیوز، 

ملاقلی‌پور توانست با فیلم پرواز در شب، سیمرغ بلورین بهترین فیلم را از جشنواره فیلم فجر دریافت کند. وی در روز‌های آغازین انقلاب عکاسی را آغاز و با شروع جنگ تحمیلی، به صورت حرفه‌ای به ادامه آن پرداخت. پس از آن به ساخت فیلم مستند از عملیات‌های مختلف جنگ پرداخت. او نخستین فیلم بلندش را در سال‌۱۳۶۳ با نام نینوا با دوربین ۱۶‌میلی‌متری ساخت و به این ترتیب به سینمای حرفه‌ای راه یافت. رسول ملاقلی‌پور که تا آخرین لحظات عمر خود تعهدش را به جنگ و فیلمسازی در این زمینه انجام می‌داد، عاقبت در راه همین تعهد جان باخت. وی که برای نگارش فیلمنامه فیلم بعدی خود (عصر روز دهم) که آن هم به مقوله جنگ می‌پرداخت.

 

به شمال کشور رفته بود، در ۱۶ اسفندماه ۱۳۸۵ بر اثر سکته قلبی جان باخت و آخرین ساخته خود را نیمه تمام گذاشت. پس از فوت ملاقلی پور نشان افتخار جهادگر عرصه فرهنگ و هنر برای یک عمر فعالیت به خانواده وی اهدا شد. «بلمی به سوی ساحل»، «پرواز درشب»، «سفربه چزابه»، «هیوا»، «مزرعه پدری» و «میم مثل مادر» از جمله آثار مرحوم ملاقلی‌پور است. برای بررسی کارنامه حرفه‌ای رسول سینمای دفاع مقدس، با آقای «محمدعلی باشه آهنگر» از فیلمسازان مشهور سینمای ایران گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

جایگاه رسول ملاقلی‌پور را در سینمای دفاع مقدس چطور ارزیابی می‌کنید؟

شاید بتوان گفت: صادق‌ترین سینماگر عرصه سینمای دفاع‌مقدس رسول ملاقلی‌پور است. ایشان کاملاً غریزی فیلم می‌ساخت و آن‌چه را که اعتقاد داشت تصویر می‌کرد. حتی اگر برخی از سکانس‌ها یا فیلم‌هایش را هم ما دوست نداشته باشیم، باز هم باید بپذیریم که او صادقانه به آن‌ها می‌پرداخت. ملاقلی‌پور سختی‌های زیادی کشید و سکانس‌های بسیار سختی را در برخی از فیلم‌هایش تصویری کرد؛ سکانس‌هایی که بعضاً امروز سینماگران دیگر از تصویری‌کردن‌شان عاجزند. به قدری در کارش خبره و کارکشته بود که هیچ نکته‌ای از مقابل چشمش دور نمی‌شد.

اشرافش نسبت به لجستیک جنگ هم مناسب بود!

او می‌فهمید قرار است چه بکند، برایش برنامه‌ریزی داشت، فکرمی‌کرد و کار با آلات فیلمبرداری و لجستیک جنگ را به خوبی بلد بود. سکانس‌هایش را دم دستی از دست نمی‌داد. تمام قدرت و توانش را برای ثبت سکانس‌های جنگی واقعی معطوف می‌کرد. خیلی برای این رویه سختی کشید و تهمت شنید. مشیت الهی جای خودش، اما شاید به خاطر همین سختی‌ها بود که خیلی زود از میان‌مان رفت. ایشان زمانی که به پختگی رسیده بود و می‌توانست آثار بسیاری را تقدیم این سینما بکند درگذشت.

یکی از نکات شاخص آثار او، واقعیت بی‌پروای آن‌ها بود؛ همین رئالیسم جنگی باعث می‌شود که برخی به او انگ فیلمساز ضد جنگ بزنند؛ نظرتان چیست؟

ضدجنگ بودن تهمتی است که به خیلی از فیلمسازان می‌زنند.

به خود شما هم همین نکته را وارد می‌کنند!

ما که خیلی وقت است درگیر این حرفه و حرف‌ها شده‌ایم!

این دوستان مفهوم ضدجنگ را نمی‌دانند. حرفی را شنیده‌اند و عده‌ای هم دنباله‌روی آن‌ها شده‌اند. به نظرم این حرف اصولاً خارج از موضوع ماست.

 

اما این را باید گفت که سینمای ملاقلی‌پور از رئالیسم عبور کرد و به سینمای شخصی رسول ملاقلی‌پور رسید. برای مثال فیلم «مزرعه پدری» به شدت متأثر از شخصیت اوست. تلفیق زمان گذشته وحال، دراین فیلم نوعی توصیف عینی و ذهنی اوست. ملاقلی‌پور در سینمای جنگ به دنبال آن جهانی بود که باید باشد، اما نیست. رگه‌های آن از «سفر به چزابه» آغاز شد و در برخی از فیلم‌های بعدی‌اش نیز ادامه پیدا کرد. به نظرم در مزرعه پدری با تکنیکی که در صحنه‌های شلوغ جنگی به کار برد به اوج رسید. هرچند که‌ای کاش امروز بود تا بتواند آثار بهتری نیز بسازد.

به فیلم مزرعه پدری اشاره کردید؛ خروجی تکنیکی این کار فراتر از زمان خودش درسینمای ایران بود. رسول ملاقلی‌پور چگونه به این سطح دست یافته بود؟

البته باید این نکته را عرض کنم که امروز هم به لحاظ تکنولوژیک تفاوت زیادی با زمان ساخت مزرعه پدری نداریم. در زمان ساخت آن فیلم، «دوئل» آقای درویش هم ساخته شد. درجناح‌های سیاسی یک طرف از فیلم آقای درویش و یک جناح از فیلم رسول ملاقلی‌پور حمایت کردند. البته این دوفیلمساز بزرگوار کار خودشان را می‌کردند و کاری به این مسائل نداشتند، اما در پشت پرده یک رقابت جدی وجود داشت. این رقابت بود که کدام فیلم به لحاظ بودجه، تکنولوژی و... سرتر است! 

هر دو فیلم نشان دادند که در آن دوره، ارگان‌های مربوطه در سینمای جنگ، بهتر از امروز پشت این سینما آمدند.

درواقع رقابت پشت‌پرده منجر به رشد سینمای دفاع مقدس هم شد؟

حتی اگر رقابتی هم وجود داشت، نهایتاً به رشد این سینما منجر شد. ارتش و سپاه تمام توانشان را برای این هدف به میدان آوردند. نتیجه‌اش دو فیلمی شد که به لحاظ تکنیکی صحنه‌های ماندگاری دارند. قطعاً امروز امکان ساخت این دو فیلم وجود ندارد مگر پشتیبانی خاصی به کمک بیاید؛ این کمک هم برای برخی از فیلمسازان است و برای برخی نه.

گفتید ملاقلی‌پور در اوج پختگی‌اش فوت کرد؛ امروز اگر بود با چه رویه‌ای سینما را ادامه می‌داد؟

تحمل مرحوم به شکلی بود که وقتی مورد فشار قرار می‌گرفت و تنها می‌ماند، فیلمی مثل «کمکم کن» را هم می‌ساخت. البته خودش هم این را صراحتاً اعلام می‌کرد. وقتی امکانات نمی‌رسید بالاجبار به سمت تولید فیلم‌های این چنین هم می‌رفت. امروز باید محنت زیادی را برای ساخت یک فیلم تحمل کرد. درشرایطی که صرفاً به یک گونه از سینما توجه می‌شود و فقط آن می‌فروشد؛ پخش‌کنندگان و سرمایه‌گذاران در یک گونه سرمایه‌گذاری می‌کنند. سؤال سختی را پرسیدید. واقعاً نمی‌دانم دراین شرایط رسول ملاقلی‌پور چه کار می‌کرد. اما در آن دوره هرچه بود، جایگاه سینمای دفاع مقدس به مراتب بهتر از امروز بود. در آن زمان فیلم‌های دفاع مقدسی هم می‌توانستند با یک اکران عادلانه نمایش داده شوند. الان این گونه نیست.

آیا امروز در سینمای دفاع مقدس، فرم بر محتوا غلبه نکرده است؟

از فیلم خاص اسم نمی‌برم. به هرحال مهم‌ترین عنصر سینمای دفاع مقدس، ظاهر جذابش نیست؛ این ظاهر جذاب به مرور فراموش می‌شود. آن‌چه در سینمای جنگ مهم است، محتوا و تحلیل فیلمساز در پشت تصاویر است. فیلم باید هم به لحاظ محتوایی و هم تکنیکی یک قدم سینمای دفاع مقدس را ارتقا دهد. فرم و محتوا هر دو بال‌های سینما هستند. اگر به یکی کم‌توجهی شود فیلم ناقص خواهد بود. فیلمسازان بزرگی در خارج از کشور هستند که تکنسین‌های بسیار ماهری‌اند. آیا به لحاظ محتوا هم رو به جلو بوده‌اند؟ این را من نمی‌گویم؛ همه دنیا می‌گویند که فرم و محتوا باید در کنار هم به صورت متوازن باشد. رسول ملاقلی‌پور به هر دوی این‌ها توجه داشت.

ملاقلی‌پور اهل کپی‌کاری بود؟

«پرواز در شب» درباره عملیات والفجر مقدماتی و گردان کمیل بوده است. در نزدیک‌ترین ایام به خود حادثه این فیلم را ساخته است. معنای فرزند زمانه بودن همین است. خیلی از فیلم‌ها از روی دست فیلمسازان خارجی ساخته می‌شوند. رگه‌های این موضوع در بسیاری از فیلم‌ها محسوس‌اند. به نظرم اگر مدعی هستیم که سینمای جنگ مهم‌ترین ژانر سینمای ماست، باید از آسیب‌های کپی‌کاری در امان بماند.