روز دهم محرم؛ روایتی جانسوز از عاشورای خونین حسینی
کارشناس علوم قرآنی گفت: "امام حسین (ع) " در جریان نبرد، در اثر زیاد شدن جراحت ها، بر زمین افتادند و در این لحظه، شمر بن ذى الجوشن، با قساوت تمام به سوى بدن خونین آن حضرت رفت، در حالى که رمقى در بدن شریفش نبود، سر مبارکش را از بدن جدا کرد و سر بریده را به خولى اصبحى تحویل داد تا به نزد عمر بن سعد منتقل کند.
حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا رجبی کارشناس علوم قرآنی گفت: در روز عاشورا زمانی که تشنگی به کودکان کاروان کربلا و یاران "امام حسین (ع) " فشار آورده بود، امام سوم "حضرت ابوالفضل (ع) " را صدا کرد و از او خواست با چند نفر به فرات برود و برای تشنگان آب بیاورد.
وی افزود: "قمر بنی هاشم (ع) " با ده سوار به سوی فرات رفتند، اما هنگامی که به مدخل آب فرات رسیدند، یاران ابن زیاد را دیدند که در کنار این رود نشسته بودند و شریعه را بر خاندان رسول خدا بسته بودند و زمانی که "حضرت عباس (ع) " را دیدند، بر او حمله کردند.
حجت الاسلام و المسلمین رجبی با اشاره به اتفاقی که در ادامه دیدار "حضرت عباس (ع) " و سپاهیان ابن زیاد در کنار رود فرات رخ داد، افزود: هنگامی که "قمر بنی هاشم (ع) " از شریعه فرات بیرون آمدند در حالی که مشک بر دوش داشتند، دشمنان از هر طرف ایشان را تیرباران کردند و در همین حال فردی به ایشان حمله کرد و دست راستشان را برید.
وی تصریح کرد: پس از بریدن دست راست "حضرت ابوالفضل (ع) "، این حضرت با دست چپ مشک آب را گرفتند، اما در همین حال شخص دیگری به ایشان حمله کرد و دست چپشان را برید.
این کارشناس علوم قرآنی ادامه داد: در این حال، "حضرت عباس (ع) " بر زمین افتادند و مشک را بر دهان گرفتند. در چنین وضعیتی، عمربن سعد فرمان تیرباران مشک را داد که همزمان با آن، عمودی آهنین بر فرق سر "حضرت ابوالفضل (ع) " فرود آوردند.
این کارشناس علوم قرآنی اظهار کرد: زمانی که "امام حسین (ع) " بر بالین خونین قمر "بنی هاشم (ع) " حاضر شدند، فرمودند"اَلانَ اِنکَسَرَ ظَهری و قِلَت حیلَتی" به این معنا که "اکنون کمر من شکست. پس از خواندن نماز صبح، "امام حسین (ع) " سپاهشان را به سه دسته تقسیم کردند که دسته اول را در بخش میمنه، دسته دوم را در بخش میسره و دسته اى را میان آن دو قرار دادند.
وی با اشاره به توصیههای "امام حسین (ع) " اظهار کرد: "سیداشهداء" تمام تلاش خود را برای جلوگیری از ریخته شدن خون مسلمانان به کار گرفتند، اما در این میان دشمن از کم بودن تعداد اعضای سپاه "امام حسین (ع) " آگاهی داشت و به همین جهت، در جهت اعمال برنامههای زورگویانه خود پیش میرفت.
این کارشناس علوم قرآنی افزود: "حربن یزید ریاحی" که بسیار تحت تاثیر آموزههای اخلاقی "امام حسین (ع) " قرار گرفته بود، در این روز سپاه عمر بن سعد را ترک کرد و به سپاه امام سوم پیوست.
حجت الاسلام و المسلمین رجبی همچنین توضیح داد: پس از آگاه شدن سپاه دشمن از پیوستن حربن یزید ریاحی و چند تن دیگر از اعضایشان به سپاه "امام حسین (ع) "، سخت خشمگین شدند و با پرتاب شدن نخستین تیر از سوی سپاه عمر بن سعد، جنگ آغاز شد.
وی ادامه داد: در هنگام فرا رسیدن زمان نماز ظهر، ابوثمامه صیداوى یکی از یاران "امام حسین (ع) "، به ایشان اطلاع داد که زمان نماز فرا رسیده است. در این زمان "سیدالشهداء" که به نماز و اقامه آن در اول وقت، اهمیت بسیاری میدادند، جنگ را به شکل یکطرفه متوقف کردند و خود و یارانشان، به نماز ایستادند.
وی همچنین تصریح کرد: "امام حسین (ع) " پس از اینکه یارانشان را از دست دادند، به سوی خیمهها باز میگشتند و به اهالی حرم خود دلداری میدادند.
این کارشناس علوم قرآنی اظهار کرد: "امام حسین (ع) " در جریان نبرد، در اثر زیاد شدن جراحت ها، بر زمین افتادند و در این لحظه، شمر بن ذى الجوشن، با قساوت تمام به سوى بدن خونین آن حضرت رفت، در حالى که رمقى در بدن شریفش نبود، سر مبارکش را از بدن جدا کرد و سر بریده را به خولى اصبحى تحویل داد تا به نزد عمر بن سعد منتقل کند.
وی خاطرنشان کرد: دشمنان ملعون حضرت "سیدالشهداء" پس از اینکه این حضرت را به شهادت رساندند، خیمههای خانواده ایشان را غارت کردند و سپس آنها را به آتش کشیدند و با اسبهای خود، بیش از پیش بر پیکر شهیدان کربلا تاختند.
ارسال نظر