تفسیر آیاتی از سوره توبه
تفسیر آیات ۲-۳ سوره توبه را در ادامه میخوانید.
توبه به معنى بازگشتن از گناه و کار بد، و نام نهمین سوره قرآن مجید است. نام این سوره از آیه ۱۰۵ آن گرفته شده است. در این سوره داستان متخلّفین از جنگ تبوک آمده است. سوره توبه تنها سوره اى از قرآن است که بدون "بسم اللّه الرّحمن الرّحیم" آغاز مى شود. زیرا اعلان جنگ به مشرکان و برائت از آنان است. پاره اى از موضوعات این سوره عبارتند از: قطع رابطه با مشرکان، جهاد در راه خدا، ستایش مجاهدان راه خدا، لزوم تحصیل علم، و پرهیز از تراکم ثروت، داستان هجرت پیامبر (ص)، موضوع ماه هاى حرام، گرفتن جزیه از اقلّیت هاى مذهبى، سرنوشت منافقان و موضوع زکات. این سوره در مدینه نازل شده و ۱۲۹ آیه دارد.
برای این سوره ده نام ذکر کرده اند، ولی نام «توبه» به دلیل آیات فراوانی که در این باره سخن گفته است و نام برائت به خاطر آمدن در ابتدای سوره، مشهورتر است.
سوره توبه تنها سورهای است که با «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز نشده است. درباره دلیل این امر از قول امام علی علیه السلام آمده است: «بسم الله الرحمن الرحیم برای امان دادن و رحمت است و سوره برائت برای دفع امان و جنگ نازل شده است» ۲ از این رو در ابتدای این سوره "بسم الله" نیامده است.
از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده: «هر کس سوره انفال و توبه را قرائت نماید، من شفاعت کننده و گواهی دهنده به سود او در روز قیامت هستم که او از نفاق مبرّا است و به تعداد همه مردان و زنان منافق در دنیا، ده حسنه به او عطا میشود و ده گناه از او پاک شده و ده درجه بر درجات او افزوده میشود و عرش و حاملان آن در ایام حضورش در دنیا، بر او درود میفرستند.»
امام صادق علیه السلام: «کسی که سوره انفال و توبه را در هر ماه قرائت کند، هرگز نفاق وارد قلب او نمیشود و از شیعیان امیرالمومنین علی علیه السلام خواهد بود.»
در تفسیر عیاشی پس از نقل این روایت اضافه کرده است: «و روز قیامت بر سفرههای بهشتی همراه شیعیان امام علی علیه السلام روزی میخورد تا اینکه مردم از حساب فارغ شوند.»
وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِیءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللَّهِ وَبَشِّرِ الَّذِینَ کَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ ﴿۳﴾
و [این آیات]اعلامى است از جانب خدا و پیامبرش به مردم در روز حج اکبر که خدا و پیامبرش در برابر مشرکان تعهدى ندارند [با این حال]اگر [از کفر]توبه کنید آن براى شما بهتر است و اگر روى بگردانید پس بدانید که شما خدا را درمانده نخواهید کرد و کسانى را که کفر ورزیدند از عذابى دردناک خبر ده (۳)
إِلَّا الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنْقُصُوکُمْ شَیْئًا وَلَمْ یُظَاهِرُوا عَلَیْکُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ﴿۴﴾
مگر آن مشرکانى که با آنان پیمان بسته اید و چیزى از [تعهدات خود نسبت به]شما فروگذار نکرده و کسى را بر ضد شما پشتیبانى ننموده اند پس پیمان اینان را تا [پایان]مدتشان تمام کنید چرا که خدا پرهیزگاران را دوست دارد (۴)
تفسیر:آنها که پیمانشان محترم است
در این آیات بار دیگر موضوع الغاى پیمانهاى مشرکان با تاکید بیشترى عنوان شده است و حتى تاریخ اعلام آن را تعیین مى کند و مى گوید: این اعلامى است از طرف خدا و پیامبرش به عموم مردم در روز حج اکبر که خداوند و فرستاده او از مشرکان بیزارند) (و اذان من الله و رسالهه الى الناس یوم الحج الاکبر ان الله برى من المشرکین و رسوله)
در حقیقت خداوند مى خواهد با این اعلام عمومى در سرزمین مکه و آن هم در آن روز بزرگ راههاى بهانه جویى دشمن را ببندد و زبان بدگویان و مفسده جویان را قطع کند، تا نگویند ما را غافلگیر ساختند و ناجوانمردانه به ما حمله کردند.
قابل توجه اینکه تعبیر (الى الناس) بجاى (الى المشرکین) نشان مى دهد که لازم بوده است به همه مردمى که در آن روز در مکه حاضر مى شوند این پیام ابلاغ شود تا غیر مشرکان نیز گواه بر این موضوع باشند.
سپس روى سخن را به خود مشرکان کرده و از طریق تشویق و تهدید براى هدایت آنها کوشش مى کند، نخست مى گوید: (اگر توبه کنید و به سوى خدا باز گردید و دست از آئین بت پرستى بردارید به نفع شما است) (فان تبتم فهو خیرلکم).
یعنى قبول آئین توحید به نفع شما و جامعه شما و دنیا و آخرت خودتان است و اگر نیک بیندیشید همه نابسامانی هایتان در پرتو آن، سامان مى یابد، نه اینکه سودى براى خدا و پیامبر در بر داشته باشد.
بعد به مخالفان متعصب و لجوج هشدار مى دهد که (اگر از این فرمان که ضامن سعادت خودتان است سرپیچى کنید بدانید هرگز نمى توانید خداوند را ناتوان سازید و از قلمرو قدرت او بیرون روید) (و ان تولیتم فاعلموا انکم غیر معجزى الله)؛ و در پایان این آیه به کسانى که با سرسختى مقاومت مى کنند اعلام خطر مى نماید و مى گوید: (کافران بت پرست را به عذاب دردناک بشارت ده) (و بشر الذین کفروا بعذاب الیم).
همان گونه که در گذشته هم اشاره کردیم این الغاى یک جانبه پیمانهاى مشرکان مخصوص کسانى بود که نشانه هایى بر آمادگى براى پیمان شکنى از آنها ظاهر شده بود، لذا در آیه بعد یک گروه را استثنا کرده، مى گوید: (مگر آن دسته از مشرکین که با آنها پیمان بسته اید و هیچگاه بر خلاف شرائط پیمان گام برنداشتند و کم و کسرى در آن ایجاد نکردند، و نه احدى را بر ضد شما تقویت نمودند) (الا الذین عاهدتم من المشرکین ثم لم ینقصوکم شیئا و لم یظاهروا علیکم احدا).
(در مورد این گروه تا پایان مدت بعهد و پیمانشان وفادار باشید) (فاتموا الیم عهدهم الى مدتهم).
(زیرا خداوند پرهیزکاران و آنها را که از هر گونه پیمان شکنى و تجاوز اجتناب مى کنند دوست مى دارد) (و ان الله یحب المتقین).
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد:
۱- (حج اکبر) کدام است؟
در میان مفسران درباره منظور از روز (حج اکبر) گفتگو است، اما آنچه از بسیارى از روایات که از طرق اهل بیت و اهل سنت نقل شده، استفاده مى شود این است که منظور از آن روز دهم ذى الحجه، روز عید قربان، و به تعبیر دیگر (یوم النحر) مى باشد.
پایان یافتن مدت چهار ماه تا روز دهم ماه ربیع الثانى طبق آنچه در منابع اسلامى آمده، دلیل دیگر بر این موضوع است، به علاوه در روز عید قربان در واقع قسمت اصلى اعمال حج پایان مى یابد و از اینرو، روز حج میتوان به آن اطلاق کرد.
و، اما اینکه چرا آن را (اکبر) گفته اند به خاطر آن است که در آن سال همه گروهها اعم از مسلمانان و بت پرستان (طبق سنتى که از قدیم داشتند) در مراسم حج شرکت کرده بودند ولى این کار در سالهاى بعد به کلى موقوف شد.
علاوه بر تفسیر فوق که در روایات اسلامى نیز آمده، و تفسیر دیگرى نیز وجود دارد، و آن اینکه منظور از آن مراسم حج است، در مقابل مراسم عمره که (حج اصغر) نامیده مى شود.
این تفسیر نیز در پاره اى از روایات آمده است، و هیچ مانعى ندارد که هر دو علت تواءما سبب این نامگذارى شده باشد.
۲- مواد چهارگانه اى که در آن روز اعلام شد
گرچه قرآن اعلام بیزارى و برائت خدا را از مشرکان به صورت سر بسته بیان کرده است، اما از روایات اسلامى استفاده مى شود که على (علیه السلام) مامور بود چهار موضوع را به مردم ابلاغ کند:
۱- الغاى پیمان مشرکان.
۲- عدم حق شرکت آنها در مراسم حج در سال آینده.
۳- ممنوع بودن طواف افراد عریان و برهنه که تا آن زمان در میان مشرکان رایج بود.
۴- ممنوع بودن ورود مشرکان در خانه خدا.
در تفسیر (مجمع البیان) از امام باقر (علیه السلام) نقل شده که على (علیه السلام) در مراسم حج آن سال خطبه اى خواند و فرمود:
(لا یطوفن بالبیت عریان و لا یحجن البیت مشرک و من کانت له مدة فهو الى مدته، و من لم یکن له مدة فمدته اریعة اشهر): (از این پس هیچ برهنه اى نباید طواف خانه خدا بیاید، و هیچ بت پرستى حق شرکت در مراسم حج ندارد، و آنهائى که پیمانشان با پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) مدت دارد تا پایان مدت محترم است، و آنها که پیمانشان مدت ندارد، مدتش چهار ماه خواهد بود).
در بعضى از روایات دیگر اشاره به موضوع چهارم یعنى عدم دخول بت پرستان در خانه کعبه شده است.
۳- چه کسانى پیمان مدت دار داشتند؟
از گفتار مورخان و بعضى مفسران چنین استفاده مى شود که آنها گروهى از طایفه (بنى کنانة) و (بنى ضمرة) بودند که نه ماه از مدت پیمان ترک مخاصمه آنها باقى مانده بود، و، چون به مواد پیمان وفادار مانده بودند و در تقویت دشمنان اسلام شرکت نداشتند، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) تا پایان مدت نسبت به پیمانشان وفادار ماند.
بعضى دیگر طایفه اى از (بنى خزاعة) را جزء این گروه که پیمانشان مدت داشت، دانسته اند.
انتهای پیام/
ارسال نظر