ضرورت آزمایش پیامبران الهی توسط پروردگار چیست؟
دراین گزارش ضرورت آزمایش پیامبران الهی توسط پروردگار را میخوانید.
آزمایش بندگان توسط پروردگار جزء لاینفک زندگی بشر است که میتواند مقام و رتبه افراد را در این دنیا و جهان بعدی مشخص کند. اما سوالی که در این بین پیش میآید این است که اگر بنا به آزمایش الهی است و این امر برای همگان جاری میشود، دلیل آزمایش پیامبران الهی که توسط خود پروردگار صلاحیتشان ثابت شده است، چیست؟
در ادامه به بررسی ضرورت آزمایش پیامبران الهی توسط پروردگار میپردازیم، پس پیشنهاد میکنیم این مطلب را از دست ندهید.
آزمایش همه انسانها
اصل آزمایش در مورد تمام بندگان خدا، وجود دارد و جاى تردیدى نیست؛ چنان که در قرآن مى خوانیم:
(وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَىْء مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْص مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الَّثمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ) ;
قطعاً همه شما را با چیزى از ترس، گرسنگى و کاهش در مالها و جانها و میوهها آزمایش مى کنیم و به استقامت کنندگان بشارت ده.
ولى نوع آزمایش متفاوت است و هر گروهى به تناسب شرایط و به اقتضاى استعداد خود، آزمایش مى شوند.
در آیه دیگرى از قرآن آمده است:
(أحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ) ;
آیا مردم گمان مى کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها مى شوند و آزمایش نخواهند شد؛ ما کسانى را که پیش از آنها بودند آزمودیم -و اینها را نیز امتحان مى کنیم-; باید علم خداوند درباره کسانى که راست و کسانى که دروغ مى گویند، تحقق یابد.»
ضرورت «آزمایش» انبیای الهی؟!
انبیاء نیز بسیاری از کمالات را در دنیا و در بوته آزمایشات الهی به دست میآورند. هر انسانی کمال ویژه خود را دارد و مدارج کمال برای انسانهای مختلف متفاوت است؛ کسانی که زمینه و بهره بیشتری از مقدمات و استعدادهای معنوی دارند، هدفهای تعالی بالاتری برای آنها تعیین میشود؛ بنابراین از آنجا که نظام حیات در جهان هستی نظام تکامل و پرورش است، تمامی موجودات زنده این مسیر را میپیمایند. طبق این قانون عمومی، همه مردم آزمایش میشوند تا استعدادهای نهفته در وجودشان شکوفا شوند. هر فردی به تناسب شخصیت خود در بوته آزمایش قرار میگیرد؛ تا در روند حرکت خویش به تکامل راه یابد.
علاوه بر بحث تکامل، ابتلاء انبیای الهی حکمتهای دیگری نیز دارد؛ پیامبران الهی باید در هر زمان برای مقابله با جریانات و حوادث گوناگون از آمادگی کافی برخوردار باشند؛ آزمایشهای گوناگون، فراز و نشیبها و سختیهای زندگی، سبب ایجاد روحیه مقاومت و بالا رفتن تحمّل این مردان الهی در مسیر تبلیغ میشود. ضمن اینکه به وسیله این امتحانات، برتری و فضیلت انبیای الهی بر همگان روشن می شود و با مردم اتمام حجت میشود که موفقیت در برابر امتحانات الهی ممکن و شدنی است.
اگر آزمایش الهی برای پرورش است، انبیاء که انسانهای کاملی هستند، چرا آزمایش میشوند؟!
از آنجا که نظام حیات در جهان هستی نظام تکامل و پرورش است، تمامی موجودات زنده این مسیر را میپیمایند. طبق این قانون عمومی، همه مردم آزمایش میشوند تا استعدادهای نهفته در وجودشان شکوفا شود. این آزمون الهی آن قدر وسیع و گسترده است که از ستمکارترین و دیکتاتورترین جنایت کاران، تا مهربانترین و دلسوزترین انسانها به حال جامعه، یعنی پیامبران و اولیاء الهی را شامل میشود. هر فردی به تناسب شخصیت خود در بوته آزمایش قرار میگیرد تا در روند حرکت خویش به تکامل راه یابد. همان گونه که سنگ طلا، تا در کوره آتش قرار نگیرد و ذوب نشود، خالص و ناب نمیگردد و ارزش حقیقی خود را پیدا نمیکند، انسان نیز تا گرفتار کوره حوادث نشود، به تکامل نمیرسد.
زندگی سراسر رنج و مشقت پیامبران بزرگ الهی، گویای این حقیقت است که آدمی تا دچار ابتلاء نشود زمینه طی کردن مراحل تکامل را بدست نمیآورد و شایستگی مقام قرب الهی را پیدا نمیکند.
قرآن کریم درباره حضرت ابراهیم (علیه السلام) در آیه ۱۲۴ سوره بقره میفرماید:
«وَ اِذِ ابْتَلی اِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَاَتَمَّهُنَّ قالَ اِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ اِماماً»؛
([به خاطر آورید]هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود و او به خوبی از عهده این آزمایشات برآمد.
خداوند به او فرمود: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم. پس از آنکه خداوند حضرت ابراهیم (علیه السلام) را به وظایف مشکلی همچون شکستن بتها و قرارگرفتن در دل آتش، مهاجرت از سرزمین بت پرستان، قراردادن زن و فرزند در سرزمین خشک و بی گیاه و سرانجام دستور قربانی کردن فرزند دلبندش اسماعیل (علیه السلام) بوده است، آزمایش کرد و حضرت به شایستگی از عهده آزمایش برآمد، آنگاه لیاقت پیشوائی جهانیان را پیدا کرد و مورد خطاب «اِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ اِماماً» واقع شد. ابراهیم (علیه السلام) در هر آزمایشی که موفّق میشد، به مقامی میرسید: در مرحله نخستین، عبد اللّه شد. سپس به مقام نبی اللّهی رسید و پس از درک مقام رسول اللَّهی، خلیل اللَّهی و در نهایت به مقام امامت و رهبری مردم منصوب شد.
یعنی حضرت وقتی در تمامی مراحل آزمایش پیروز شد، مسیر رشد و تکامل را پیمود و از مرتبه نبوت به مقام شامخ امامت نائل شد؛ بنابراین پیامبران و اولیای الهی در پرتو آزمایشات الهی به مقامات و درجات معنوی رسیده اند. پیامبران الهی با اینکه از نظر نبوت و رسالت، همانند بودند، اما از جهت مقام یکسان نبودند.
خداوند در آیه ۲۵۳ سوره بقره قرآن می فرماید:
«تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ»؛
(بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم برخی از آنها، خدا با او سخن میگفت و بعضی را درجاتی برتر داد). تعبیر به «فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ» به روشنی میرساند که پیامبران الهی از جهت مقام یکسان نبودند؛ زیرا هم شعاع ماموریت آنان متفاوت بوده، و هم میزان فداکاریهای آنان با هم تفاوت داشته است و آنها با پیروزی در آزمایشهای الهی درجات ایمان و یقینشان افزایش مییافت و به مراتب بالاتری از کمال صعود میکردند؛ بر همین اساس امام علی (علیه السلام) در روایتی میفرماید: «اِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ اَدَبٌ وَ لِلْمُوْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْاَنْبِیَاءِ دَرَجَهٌ وَ لِلْاَوْلِیَاءِ کَرَامَهٌ»؛ (همانا بلاها و گرفتاریها برای ظالم تادیب است، و برای مومنان امتحان و برای پیامبران درجه و برای اولیاء کرامت و مقام است).
علاوه بر این با آزمونی که برای پیامبران پیش میآید میزان صداقت و دوستی آنها محک زده میشود که تا چه حد وفادار هستند چرا که در مقام ادّعا هر کس میتواند خود را برترین مومن، بالاترین مجاهد، و فداکارترین انسان معرفی کند! باید وزن و قیمت و ارزش این ادعاها از طریق آزمون روشن شود. باید معلوم شود تا چه اندازه نیّات درونی و آمادگیهای روحی با این گفتهها هماهنگ است؟
لذا در آیه ۴۰ سوره نمل درباره حضرت سلیمان (علیه السلام) میخوانیم:
«فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی اَ اَشْکُرُ اَمْ اَکْفُرُ»؛
(هنگامی که یکی از پیروان سلیمان تخت بلقیس را در کمتر از یک چشم به هم زدن از راه دور حاضر کرد، سلیمان گفت: این لطف خدا است برای اینکه مرا امتحان کند که آیا شکرگزاری میکنم یا کفران؟).
آری، از آن جا که پیامبران الهی سکان دار کشتی نجات از گرداب گمراهی هستند، باید ویژگیها و خصوصیات متناسب با آن مقام و منزلت را دارا بوده و در هر زمان برای مقابله با جریانات و حوادث گوناگون از آمادگی کافی برخوردار باشند. بنابراین آزمایشهای گوناگون، فراز و نشیبها و سختیهای زندگی، سبب ایجاد روحیه مقاومت و بالا رفتن تحمّل این مردان الهی در مسیر تبلیغ میشود.
ضمن اینکه به وسیله این امتحانات، برتری و فضیلت انبیای الهی بر همگان روشن می شود و با مردم اتمام حجت میشود که موفقیت در برابر امتحانات الهی ممکن و شدنی است. به عنوان مثال، قرآن کریم در جریان یکی از امتحانات سخت الهی برای حضرت ابراهیم (علیه السلام) و فرزندش از زبان آن پیامبر گرامی در آیه ۱۰۲ سوره صافات میفرماید: «یا بُنَی اِنِّی اَری فِی الْمَنامِ اَنِّی اَذْبَحُک فَانْظُرْ ما ذا تَری قالَ یا اَبَتِ افْعَلْ ما تُوْمَرُ سَتَجِدُنِی اِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ»؛ (پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح میکنم، نظر تو چیست؟ گفت: پدرم! هر چه دستور داری اجرا کن، به خواست خدامرا از صابران خواهی یافت.)
و یا درباره موفقیت حضرت یوسف (علیه السلام) در امتحان الهی آمده است: وقتی که همسر عزیز مصر او را دعوت به فحشا و تهدید به زندان در صورت سرپیچی کرد، حضرت یوسف (علیه السلام) به درگاه خداوند عرضه داشت: «قالَ رَبِّ السِّجْنُ اَحَبُّ اِلَی مِمَّا یدْعُونَنِی اِلَیهِ»؛ (پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اینها مرا به سوی آن میخوانند).
انتهای پیام/
ارسال نظر