تفسیر آیاتی از سوره انفال
در ادامه تفسیرآیات ۶۷-۶۹ سوره انفال را میخوانید.
انفال معنى بهرهها و غنائم جنگ و ثروت هاى عمومى است. نام دیگر سوره انفال، «فاضحه» است.
انفال نام هشتمین سوره قرآن مجید که از آیه اوّل این سوره گرفته شده است. بعضى موضوعات مطرح شده در این سوره عبارتند از: انفال و غنائم، صفات مؤمنان واقعى، داستان جنگ بدر، واقعه تاریخى شب هجرت رسول خدا (ص) از مکّه به مدینه، حکم اسیران جنگى، احکام جهاد، حکم خمس، خرافات مشرکان و راه شناخت منافقان و مبارزه با آنان. این سوره ۷۵ آیه دارد و در مدینه نازل شده است.
در فضیلت این سوره از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است: هر کس سورههای «انفال» و «توبه» را قرائت نماید من شفاعت کننده و گواهی دهنده برای او، در روز قیامت خواهم بود، مبنی بر اینکه او از نفاق به دور است و به تعداد همه مردان و زنان منافق در دنیا، به او ده حسنه داده میشود و ده گناه از او پاک میشود و ده درجه بالا برده میشود و عرش و حاملان آن در ایام زندگی او در دنیا بر او درود میفرستند.
امام جعفر صادق علیه السلام: هر کس سورههای «انفال» و «توبه» را قرائت کند هرگز نفاق وارد قلب او نمیشود و در زمره شیعیان از امر حسابرسی فراغت یابند.
اَلْآنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنْکُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفاً فَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَهٌ صابِرَهٌ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُوا أَلْفَیْنِ بِإِذْنِ اللّهِ وَ اللّهُ مَعَ الصّابِرِینَ «۶۶»
اکنون خداوند، (در امر جهاد) بر شما تخفیف داد ومعلوم داشت که در شما ضعف راه یافته است. پس اگر صد نفر از شما پایدار باشد، بر دویست نفر (از کفّار) پیروز میشود، و اگر از شما هزار نفر باشند، بر دو هزار نفر (از آنان) با خواست خداوند پیروز میشوند؛ و خداوند با صابران است.
نکته ها:
* مراد از «ضَعف» در آیه، ضعف در ایمان و روحیّه است، چون سپاه اسلام از نظر عِدّه و عُدّه، کم نشده بود.
* در این آیه و آیهی قبل، به سه مسألهی روحی که عامل پیروزی است و نبود آن زمینه سازشکست است، اشاره شده است:صبر، ایمان و آگاهی. البتّه نقش اصلی در پیروزی، اذن و ارادهی خداست وگرنه در جنگ حُنین، با آن همه جمعیّت، مسلمانان شکست خورده و گریختند: أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ ... ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرِینَ
* احکام متفاوت این آیه و آیهی قبل، در ارتباط با دو گروه مختلف و در شرایط متفاوت است، نه اینکه حکم اوّل نسخ و باطل شده باشد
پیام ها:
۱-در مدیریّت، گاهی باید به دلیل تغییر شرایط و متناسب با مخاطب، آیین نامهها تغییر کند و این منافات با قاطعیّت ندارد. «الْآنَ خَفَّفَ»
۲-تعیین تکلیف و تغییر قانون، تنها به دست خداوند است. «خَفَّفَ اللّهُ»
۳-ایمان، قابل کاهش و افزایش است. «أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفاً»
۴-همه جا جمعیّتِ زیاد سبب قوی شدن روحیّه نیست، گاهی جمعیّت زیاد میشود، ولی روحیّه تنزّل پیدا میکند. «أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفاً»
۵-در قانونگذاری باید به روحیّه و توان افراد نیز توجّه داشت. «خَفَّفَ اللّهُ عَنْکُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفاً»
۶-عامل اصلی شکست، از درون است نه بیرون. «فِیکُمْ ضَعْفاً»
۷-فرماندهان باید به روحیه، نشاط، ایمان و تصمیم سپاه اسلام توجّه داشته باشند. «عَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفاً»
۸-ضعف اراده، گاهی توان رزمی و روحی ده برابر را به دو برابر کاهش میدهد.
(یعنی هشتاد درصد کاهش) «مائه یغلبوا مأتین» در حالی که در آیهی قبل آمده بود: «مِائَهٌ یَغْلِبُوا أَلْفاً»
۹-مسلمانان حتّی در حال ضعف روحیّه نیز باید دو برابر کافران قدرت داشته باشند. فِیکُمْ ضَعْفاً ... إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُوا أَلْفَیْنِ
۱۰-به پیروزی خود مغرور نشویم که پیروزی با ارادهی اوست. «بِإِذْنِ اللّهِ»
۱۱-انسان صابر، محبوب خدا و در پناه او و مشمول امدادهای الهی است. «وَ اللّهُ مَعَ الصّابِرِینَ»
۱۲-شعار «واللّه مع الصابرین» باید در جبهههای جنگ و هرجا که نیاز به مقاومت و صبر است، تلقین شود. «وَ اللّهُ مَعَ الصّابِرِینَ»
ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَکُونَ لَهُ أَسْری حَتّی یُثْخِنَ فِی الْأَرْضِ تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللّهُ یُرِیدُ الْآخِرَهَ وَ اللّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ «۶۷»
هیچ پیامبری حقِ ّ. اسیر گرفتن ندارد، مگر بعد از آنکه در آن (منطقه و) زمین، غلبهی کامل یابد. شما (به خاطر گرفتن اسیر وسپس آزاد کردن با فدیه) به فکر متاع زود گذر دنیا هستید، ولی خداوند (برای شما) آخرت را میخواهد و خداوند، شکست ناپذیر و حکیم است.
نکته ها:
* «ثخن» به معنای ضخامت، غلظت و سنگینی است و در جنگ کنایه از استحکام و پیروزی و غلبهی آشکار و قدرتمندانه است.
* این آیه، هشداری است که اسیر و فدیه گرفتن برای آزادی آنان و جمع غنائم جنگی، مسلمانان را از هدف اصلی باز ندارد و ناخودآگاه ضربه نخورند.
پیام ها:
۱-تعیین شیوهی جنگ و اسیر گرفتن، از وظایف پیامبر است. ما کانَ لِنَبِیٍّ ...
۲-سنّت و سیرهی انبیای الهی این بوده است که تا پایگاهشان محکم نشده، نباید اسیر بگیرند. ما کانَ لِنَبِیٍّ ... حَتّی یُثْخِنَ
۳-از خطر دنیاگرایی، حتّی برای مؤمنان نباید غافل شد. «تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا»
۴-در صحنهی جنگ، پیش از تسلّط کامل بر دشمن، اسیر گرفتن ممنوع است.
ما کانَ ... حَتّی یُثْخِنَ
۵-وظیفهی رزمنده، ابتدا تثبیت موقعیّت خود است (نه اسیر گرفتن و جمع غنائم). «حَتّی یُثْخِنَ فِی الْأَرْضِ»
۶-تمرکز در هدف و دوری از تشتّت در جنگ، یک ضرورت است. «حَتّی یُثْخِنَ فِی الْأَرْضِ»
۷-دنیا، ناپایدار و گذراست. «عَرَضَ الدُّنْیا»
۸-سرکوبی مخالفان دین و محکم کردن پایگاه توحید، آخرت جویی است. حَتّی یُثْخِنَ فِی الْأَرْضِ ... وَ اللّهُ یُرِیدُ الْآخِرَهَ
۹-هدف اصلی در جنگ و جهاد اسلامی، رسیدن به منافع اخروی (جلب رضای خدا، تقویت حقّ وتلاش برای نجات مستضعفان) است، نه به دست آوردن غنائم و اسیر و فدیه گرفتن. «وَ اللّهُ یُرِیدُ الْآخِرَهَ»
۱۰-رهنمودهای خداوند در زمینهی مسائل جنگ، حکیمانه و بکارگیری آنها رمز عزّت وپیروزی است. «وَ اللّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ»
۱۱-دین اسلام نه تنها بی ارتباط با مسائل اجتماعی و دنیوی نیست، بلکه در ریزترین مسائل تاکتیکی جنگ هم دخالت کرده و نظر داده است. (کلّ آیه)
لَوْ لا کِتابٌ مِنَ اللّهِ سَبَقَ لَمَسَّکُمْ فِیما أَخَذْتُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ «۶۸»
اگر حکم ازلی خداوند نبود (که بدون ابلاغ، هیچ امّتی را کیفر ندهد)، به خاطر آنچه (از اسیران که نابجا) گرفتید، عذابی بزرگ به شما میرسید.
فَکُلُوا مِمّا غَنِمْتُمْ حَلالاً طَیِّباً وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ «۶۹»
پس، از آنچه غنیمت گرفتید، که حلال و پاکیزه است، مصرف کنید و از خداوند پروا کنید، همانا خداوند، آمرزنده و مهربان است.
نکته ها:
* در معنای جملهی «کِتابٌ مِنَ اللّهِ سَبَقَ» اقوالی بیان شده است:
الف:اشاره به سنّت الهی است که او پیش از بیان حکم، کسی را کیفر نمیدهد. چنانکه در آیهای دیگر میفرماید: «وَ ما کُنّا مُعَذِّبِینَ حَتّی نَبْعَثَ رَسُولاً»
ب:اشاره به ارادهی الهی به پیروزی مسلمانان در جنگ بدر است که اگر تقدیر خداوند به پیروزی شما نبود، اسیر گرفتن پیش از تثبیت مواضع، ضربهی سنگینی به شما میزد.
ج:شاید مراد نکتهای باشد که در آیه ۳۳ همین سوره خواندیم که تا پیامبر صلی الله علیه و آله در بین شماست، خداوند عذابتان نمیکند. «وَ ما کانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ»
بنابراین آیه را چنین معنا میکنیم:اگر به خاطر حضور مبارک تو که سابقاً در کتاب آسمانی گذشت نبود، مسلمانان در جنگ بدر به خاطر اسیر گرفتن بی موقع مرتکب گناه کبیره و عذاب بزرگی میشدند.
* طبق روایات، غنائم در این آیه، همان مبلغی است که به عنوان فدیه، در برابر آزادی هر اسیر دریافت میکردند که بین هزار تا چهار هزار درهم بوده است.
پیام ها:
۱-اسیر گرفتن در بحبوحهی جنگ، شکست و عذاب سختی را بدنبال دارد.
«لَمَسَّکُمْ فِیما أَخَذْتُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ»
۲-پرداختن به غنائم پیش از سرکوبی کامل دشمن، ممنوع است. «لَمَسَّکُمْ فِیما أَخَذْتُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ»
۳-شرط مصرف، حلال و پاک و دلپسند بودن است. «حَلالاً طَیِّباً»
۴-همهی غنائم از شما نیست، بلکه باید خمس آن رابپردازید. فَکُلُوا مِمّا ...
چنانکه در آیه ۴۱ خواندیم: وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ ...
۵-هشیار باشید تا غنائم جنگی و فدیه گرفتن ها، انگیزهی والای شمارا در جهاد
تغییر ندهد و همواره خدا را در نظر داشته باشید. «اتَّقُوا اللّهَ» (آری، بهره برداری از غنائم، لغزشگاه است.)
۶-عفو کیفر اسیر گرفتن بی موقع در جنگ بدر و حلال کردن درآمد حاصل از آزادی اسرا، (با این که نباید اسیر میگرفتند)، جلوهای از رحمت و مغفرت الهی است. فَکُلُوا ... غَفُورٌ رَحِیمٌ
۷-مغفرت الهی، پرتوی از رحمت اوست. «غَفُورٌ رَحِیمٌ»
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِمَنْ فِی أَیْدِیکُمْ مِنَ الْأَسْری إِنْ یَعْلَمِ اللّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْراً یُؤْتِکُمْ خَیْراً مِمّا أُخِذَ مِنْکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ «۷۰»ای پیامبر! به اسیرانی که در دست شمایند بگو:اگر خداوند در دلهای شما خیری بداند، بهتر از آنچه از شما گرفته شده است به شما خواهد داد (و مسلمان خواهید شد) و گناهانتان را میبخشاید و خداوند بخشاینده و مهربان است.
نکته ها:
* در شأن نزول آیه آمده است:عباس، عقیل و نوفل در جنگ بدر اسیر شدند، پیامبر صلی الله علیه و آله با گرفتن فدیه آنان را آزاد کرد، آنان هم مسلمان شدند. پول فدیه هایشان هم بعداً به آنان برگردانده شد.
* در تفاسیر آمده است، پس از جنگ بدر برخی گفتند:به احترام پیامبر، از عبّاس، عموی آن حضرت فدیه نگیرید. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:
«و اللّه لا تذرن منه درهماً» به خدا سوگند از یک درهمش هم نگذرید! سپس آن حضرت به عموی خود فرمود: «تو ثروتمندی، برای خودت و برادرزاده ات عقیل، فدیه بده». عبّاس گفت: «اگر فدیه دهم بی پول میشوم!» حضرت فرمودند: «از پولهایی که نزد همسرت امّ الفضل در مکّه گذاشتهای خرج کن». عبّاس گفت:
«احدی از این ماجرا خبر نداشت، فهمیدم که به راستی تو پیامبر خدا هستی» و همانجا مسلمان شد.
* در نظام اسلامی، برای اسرای جنگ، سه طرح مشروع و مقبول است:
۱. آزاد کردن بدون فدیه، مثل آنچه در فتح مکّه واقع شد، با آنکه مسلمانان قدرت اسیر و فدیه گرفتن را داشتند، ولی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله همه را با جملهی «انتم الطلقاء» آزاد ساخت.
۲. آزادی اسیران با گرفتن فدیهی نقدی یا مبادلهی اسرا.
۳. نگه داشتن اسیران در دست مسلمانان، تا هم از قدرت یافتن دشمن جلوگیری شود، هم به تدریج تعالیم دین را آموخته و به اسلام ارشاد شوند.
انتخاب هر یک از این سه راه در اختیار حاکم اسلامی است.
پیام ها:
۱-پیامبر و رهبر حکومت اسلامی مأمور است تا با اسیران گفتگو کرده و آنان را ارشاد کند. یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِمَنْ فِی أَیْدِیکُمْ ...
۲-با اسیران چنان رفتار کنید که زمینهی هدایت و ارشادشان فراهم شود. (بکار بردن کلمه «خیر» و «مغفرت» برای شکست خوردگان، گویای این پیام است.)
۳-تبلیغ و ارشاد اسیران جنگی لازم است و از هر فرصتی باید استفاده کرد. «قُلْ لِمَنْ فِی أَیْدِیکُمْ»
۴-خیر واقعی، اسلام و ایمان آوردن است. «إِنْ یَعْلَمِ اللّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْراً»
۵-به مردم امید بدهید که با کمترین خیر، میتوانید به سعادت برسید. «إِنْ یَعْلَمِ اللّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْراً یُؤْتِکُمْ خَیْراً»
۶-هدف از جنگ، هدایت مردم و شکست دادن طاغوت است، نه قتل، غارت، اسیر و فدیه گرفتن. «یُؤْتِکُمْ خَیْراً مِمّا أُخِذَ مِنْکُمْ»
۷-حتّی شرکت در جنگ بر ضد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، مانع توبه و برگشت و دریافت مغفرت الهی نیست. قُلْ لِمَنْ فِی أَیْدِیکُمْ ... یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ
۸-پذیرش اسلام، موجب گذشت از خطاها وسبب دریافت لطف ورحمت الهی است. إِنْ یَعْلَمِ اللّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْراً ... یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ
انتهای پیام/
ارسال نظر