حمید پارسانیا
سکولاریسم پنهان

تفسیر و توجیه سکولار و دنیوی دیانت و معنویت از جهات مختلف صور گوناگونی دارد؛ به لحاظ خاستگاه، برخی از آنها دین و معنویت را حاصل فعالیت ذهنی آدمی برای تبیین نظری جهان در مرحلهای از مراحل تکوین معرفت بشری میدانند و بعضی دیگر تفسیرهای احساسی و روانکاوانه از معنویت ارائه میدهند.
افرادی که به لحاظ عملی گرایش دنیوی دارند و به لحاظ نظری نیز در اندیشه و باور خود سکولار هستند، در تعقیب اغراض دنیوی و یا سیاسی خود تا هنگامی که الزامات فرهنگی آنها را به پوشش گرفتن از تفاسیر معنوی و دینی ترغیب نکند زمینه و انگیزهای برای این کار ندارند.
اگر هم از ناحیه فرهنگ عمومی ناگزیر از آن شوند، استفاده از تفاسیر آرام و پنهان سکولار را به توجیهات معنوی ترجیح میدهند زیرا این نوعی از تفاسیر ضمن آن که آنها را از خطرات مقابله با فرهنگ عمومی مصون میدارد، ریشه باور معنوی را در حوزه فرهنگ عمومی خشکانده و زمینه تحول فرهنگ را به سوی انگارههای سکولار و دنیوی فراهم میآورد.
جریانی که استحاله فرهنگ دینی را در دستور کار خود قرار داده باشد از روش فوق برای تغییر فرهنگ استفاده خواهد کرد، زیرا این روش ضمن آن که مانع از مقابله مستقیم با فرهنگ عمومی میشود، از پوششهای معنوی و دینی که هویت معنوی فرهنگ را به رسمیت میشناسد دوری گزیده و با ترویج پنهان و آرام باورهای سکولار امکان تحول فرهنگ را در عمیقترین لایههای معرفتی آن فراهم میآورد.
مفاهیم کلیدی و محوری هر فرهنگ و تمدن به سهولت قابل انتقال و قابل ترجمه در حوزههای فرهنگی رقیب نیست، دشواری ترجمه این مفاهیم به معادل یابی الفاظ محدود نمیشود.
دشواری ترجمه ریشه در دو امر دارد: نخست؛ بار معنایی این مفاهیم و بیگانه و نامأنوس بودن معنای آنها برای فرهنگی که ترجمه در آن واقع میشود و دوم؛ اثر مخرب و ساختارشکنانه برخی از این مفاهیم و معانی برای فرهنگهای رقیب و در نتیجه موضع گیری فرهنگ رقیب در قبال آنهاست.
موضع گیری در قبال مفاهیم فرهنگی رقیب موجب میشود تا برخی عوامل و انگیزههای اجتماعی و سیاسی مانع از تبیین شفاف آنها شود، زیرا کسانی که در متن فرهنگ رقیب، شیفتگی نسبت به آن مفاهیم دارند، در هنگام انتقال آن مفاهیم با رویکردی ترویجی و تبلیغی از ترجمههایی پوشش میگیرند که با ابهام خود مانع از برانگیخته شدن حساسیتهای اجتماعی و فرهنگی شود و بلکه در صورت امکان در اثر ابهام و عوامل عارضی مورد استقبال عموم قرار گیرند.
صرف نظر از معادلهایی که برای سکولاریزم و مشتقات مربوط به آن به کار برده میشود، در معنای سکولاریزم میتوان گفت این لفظ ناظر به نوعی هستی شناسی است که اصالت را به امور دنیوی و این جهانی میدهد، و این نوع از هستی شناسی که با انسان شناسی و معرفت شناسی مناسب با خود هماهنگ است در قبال نوع دیگری از هستی شناسی است که صورتی معنوی و دینی دارد.
در هستی شناسی معنوی اصالت به هستی متعالی و قدسی داده میشود، در این نگاه ساحتی از هستی که از آن با عنوان غیب یاد میشود، بر این جهان و عالم محیط بوده و نسبت به آن معنابخش و تعیین کننده است، به گونهای که غفلت از آن هستی معنوی مانع از شناخت حقیقت این جهان میشود.
این نگاه با حفظ رویکرد معنوی و دینی خود یا نسبت به زندگی دنیا فعال و سازنده است و یا آن که رویکرد منفی و زاهدانه نسبت به دنیا دارد. این رویکرد دوگانه را در مقایسه بین رهبانیت مسیحی که عزلت و گوشه گیری است و رهبانیت اسلام که به تعبیر پیامبر خاتم جهاد در راه خداوند است، میتوان دید.
نگاه معنوی یا موضعی مثبت نسبت به مراتب مختلف عقل و عقلانیت دارد، و یا آن که در تقابل با آن قرار میگیرد، این دوگانگی نیز در مقایسه ادیانی که ایمان را در تقابل با عقل قرار میدهند با اسلام که عقل را به مصداق «ما عبد به الرحمان» با ایمان قرین میداند، میتوان مشاهده کرد.
نگاه معنوی میتواند چهرهای توحیدی و یا اساطیری داشته باشد، این تقابل از مقایسه ادیان توحیدی با ادیان مشرکانه که به الهههای متعدد قائلند، روشن میشود.
گزارهای مانند معنویت میتواند صورتی صادق و یا کاذب داشته باشد، صدق و کذب علمی و عملی، معنویت صادق و کاذب به دو معنا میتواند به کار رود، صدق و کذب با معیار علمی و عقلی در این معنا معنویت صادق، معنویتی است که مطابق با واقع باشد، و براهین عقلی و یا مکاشفات رحمانی صدق آن را تأیید کند.
توحید که موافق برهان است، و معنویت کاذب اعتقاد به حقایق فوق طبیعی و لکن به گونهای
خلاف واقع است، این نوع معنویت که با عقاید خرافی درآمیخته است، موافق برهان عقلی و نقلی و مکاشفات صحیح نمیباشد. مانند باورهای مشرکانه و اساطیری.
فرد منافق نیز از معنویت کاذب به معنای دوم آن برخوردار است زیرا او به رغم آن که به لحاظ رفتاری گرایش دنیوی دارد، در بعد نظری رفتار خود را برای دیگران توجیه معنوی میکند. در فاسق بین رفتار با اعتقاد فرد فاصله است و در منافق بین رفتار و انگیزه فرد با باور اعتقادی که اظهار میدارد اختلاف است. بین رفتار و اعتقاد باطنی منافق اختلافی نیست. او در باطن خود باوری معنوی ندارد تا آن که آن معنویت از طریق رفتارش تکذیب شود.
صدق و کذبی که از سنجش نظر و عمل یا از مقایسه ظاهر و باطن افراد به دست میآید معنایی نسبی دارد. یعنی هر کس که رفتار او مطابق باور معنویاش باشد و به بیان دیگر در رفتار خود اخلاص داشته باشد و یا آن که باور و رفتارش با معنویتی که اظهار میدارد هماهنگ باشد معنویتش صادق است و هر کس با رفتار خود عقاید خویش را تکذیب نماید و یا اندیشه و عملش برخلاف تظاهر معنوی و دینیاش باشد، معنویتش کاذب است. این معنای از صدق و کذب ناظر به حقیقت اعتقاد فرد و مطابقت آن با متن واقع و جهان خارج نیست.
سکولاریسم گاه به صورت یک تئوری نظری است و گاه در قالب یک گرایشی عملی است، گرایش عملی سکولاریزم فرایند سکولاریزاسیون و دنیوی شدن را به دنبال میآورد، دو بعد نظری و عملی سکولاریزم گاه با یکدیگر همراهاند و گاه بین آنها فاصله میافتد. گرایش عملی سکولاریزم، هرگاه با اعتقاد و یا بیان و توجیه نظری معنوی قرین باشد، نوعی معنویت کاذب را به دنبال میآورد.
چهره نظری سکولاریزم گاه عریان و آشکار است، نظیر فلسفههای ماتریالیستی که به صراحت، متافیزیک و حقایق معنوی را انکار میکنند و گاه پنهان و آرام است و آشکارا در مقام انکار و نفی معنویت قرار نمیگیرد.
صورت آرام و پنهان سکولاریزم یا با سکوت از کنار گزارههای معنوی و دینی عبور میکند، مانند پوزیتویستهای حلقه وین که به لحاظ معرفت شناختی گزارههای دینی را مهمل و بدون معنا دانسته و نفی و یا اثبات آنها را جایز نمیدانند، این گروه تبیین این جهان را با صرف نظر از عالم معنا انجام میدهند، بدون آن که به صراحت به نفی آن بپردازند، و یا این که با رویکردی دنیوی به توجیه، تبیین و در عین حال دفاع از گزارهها و پدیدههای معنوی میپردازند، مانند کسانی که با روشهای پراگماتیستی و یا تفسیرهای کارکردگرایانه از مفید بودن و کارکردهای مثبت اجتماعی دیانت خبر میدهند.
تفسیر و توجیه سکولار و دنیوی دیانت و معنویت از جهات مختلف صور گوناگونی دارد؛ به لحاظ خاستگاه، برخی از آنها دین و معنویت را حاصل فعالیت ذهنی آدمی برای تبیین نظری جهان در مرحلهای از مراحل تکوین معرفت بشری میدانند و بعضی دیگر تفسیرهای احساسی و روانکاوانه از معنویت ارائه میدهند. و برخی از تفاسیر نیز رویکردی اجتماعی در تبیین و توجیه معنویت دارند.
از جهت منطقه حضور و قلمرو برخی دین را محدود به قلمرو فردی و درونی افراد دانسته و در حد پدیدهای شخصی و روانی آن را به رسمیت میشناسند. و بعضی دیگر قلمرو دین را در امور اجتماعی و سیاسی جستجو کرده، و آن را در قالب نوعی ایدئولوژی که به تفسیر و توجیه معیشت و رفتار و ساختار اجتماعی، میپردازد، مینگرند.
این گروه تعینات مختلف دینی را در قالب تعینات اجتماعی میبینند. رویکردهای ایدئولوژیک به دین و معنویت نیز صورتهای رادیکال و یا محافظهکارانه، چپ و راست، سوسیالیستی و یا لیبرالیستی و … میتواند داشته باشد.
تفسیر روانکاوانه فروید نوعی رویکرد روانی و بیشتر فردی به دین است، و تبیین دورکیم و یا مارکس از دیانت، تبیین اجتماعی و ایدئولوژیک است. کذب علمی این نوع معنویت بر مبنای هستی شناسی دینی و تفسیر معنوی جهان در صورتی است که بیان فوائد و کارکردهای دنیوی دیانت با تقلیل گرایی و تنزل حقیقت دین به همین افق محدود شود.
کسانی که متافیزیک را ممتنع دانسته و یا گزارههای متافیزیکی و معنوی را به لحاظ معرفتی مهمل میدانند، در تفسیرهای روانی و یا کارگرایانه خود ناگزیر به چنین تقلیلی گرفتار میشوند.
کذب عملی تفاسیر سکولار از دیانت بیشتر توسط ارباب سیاست محقق میگردد، آنان با نگرش سکولار و دنیوی خود هنگامی که به کارکردهای اجتماعی و مفید دین آشنا میشوند، برای تحقق بخشیدن به اغراض سیاسی و دنیوی خود، از دیانت به عنوان یک پوشش مفید و کارآمد بهره میبرند.
افراد برای پوشش دینی دادن به رفتار دنیوی خود گاه از تفاسیر آرام و پنهان سکولار نسبت به دین استفاده میکنند و گاه نیز از تفاسیر معنوی و دینی بهره میبرند. استفاده از تبیینهای معنوی و دینی برای توجیه رفتار توسط کسانی که به لحاظ نظری و عملی معتقد و عامل به نگاه و آرمانهای معنوی نیستند، نوعی دیگر از معنویت کاذب است.
برای تفسیر و توجیه سکولار از دین و برای معنویت کاذب زمینهها و انگیزههای مختلفی وجود دارد. برخی از آنها فردی و بعضی اجتماعی و بعضی علمی و برخی عملی است.
دیدگاههای معرفت شناختی که با رویکرد پوزیتیویستی و یا شکاکانه معرفت عقلی را تاب نیاورده و ارزش جهان شناختی معرفت شهودی و وحیانی را نمیپذیرند. به دلایل منطقی اگر هم به صورت عریان در تقابل با نگاه معنوی و دینی قرار نگیرند چارهای جز ارائه تفسیر سکولار از معنویت و دین ندارند.
افرادی که به لحاظ شخصی تربیت و علقه معنوی و دینی دارند. هنگامی که به لحاظ معرفت شناختی از دفاع عقلانی دین باز میمانند به انگیزههای
روانی – فردی به سوی تفسیرهای سکولار از دین گرایش خواهند داشت که به لحاظ نظری صورتی عریان و آشکار ندارد، و تفاسیری را دنبال میکنند که با توجیه دنیوی از حضور دیانت دفاع میکند.
در شرایطی که معنویت و دیانت در حوزه فرهنگ عمومی فعال و پرتحرک باشد زمینه بسط معنویت کاذب به معنای تفسیر و توجیه رفتارهای دنیوی بر اساس آرمانها و یا منطق دینی، از ناحیه کسانی پدید میآید که به لحاظ عملی رویکرد دنیوی و سکولار دارند، اعم از این که به لحاظ نظری باور دینی داشته و یا در بعد نظری نیز سکولار باشند.
به لحاظ تاریخی اعتقاد و نگاه معنوی به عالم و آدم مقدّم بر نگاه دنیوی و سکولار است، مقطعی از تاریخ گذشته بشر را نمیتوان یافت که نگاه دینی و معنوی بر حوزه فرهنگ و زندگی او غلبه نداشته باشد، حضور نگاه معنوی را در تاریخ گذشته بشری در ادبیات و همچنین در آثار تمدنی به جای مانده از آنها میتوان دید.
نگاه سکولار به عالم و آدم گرچه در گذشته تاریخ نیز حضور داشته است و لکن در هیچ یک از دورههای پیشین از بعد فرهنگی و تمدنی غلبه نیافته است، غلبه و رسمیت این نگاه مختص به دنیای مدرن است.
باور، اعتقاد و گرایش دنیوی در یک فرایند تدریجی که از آن با عنوان سکولاریزاسیون یاد میشود، در فرهنگ و تمدن غرب از رنسانس به بعد گسترش یافت و به تدریج با تسخیر سازمانها و نهادهای اجتماعی تا مرحله تدوین اعلامیه جهانی حقوق بشر استمرار یافت. این نگاه اینک از طریق امکانات و ظرفیتهای موجود در تمدن غرب داعیه جهانی دارد.
غلبه سکولاریزم در دوران مدرن به موازات حذف اصل نگاه معنوی و دینی از قلمرو فرهنگ عمومی و علمی، زمینه توجیهات معنوی کاذب و دروغین را نیز خشکاند، و از این پس به جای تفسیر دینی رفتارهای سکولار تفسیر دنیوی و سکولار اندیشههای دینی بسط و گسترش یافت.
مقاومت سکولاریزم در برابر حرکتهای معنوی و دینی صورتهای مختلف عملی و نظری خواهد داشت، اقتدار و سیاست غرب با همه اهرمهای اقتصادی، نظامی و ابزارها و امکانات در این میدان عمل خواهد کرد، و در این مسیر از فعالیتهای نظری که در حوزه علوم انسانی سکولار شکل میگیرد استفاده کرده و به نوبه خود با استفاده از صنعت و فرهنگ در جهت تقویت این گونه علوم و نظریات عمل میکند.
ارسال نظر