به گزارش پارس نیوز، 

زمانی رسید که دیگر حتی یک نفر هم از سریالش حمایت نمی‌کرد؛ انتقاد پشت انتقاد. بعد از آن هم نوبت به سکوت رسید؛ سکوتی که شاید از آن انتقاد ها بدتر بود. بله؛ رسانه ها سید ضیاءالدین دری را به دلیل ساخت فیلمِ به گفته خودشان حکومتیِ «کلاه پهلوی» بایکوت کرده بودند. خودش گفت: «حرف‌های آدم‌هایی مثل من در رسانه‌ها بایکوت می‌شود. سینماگران در ایران به خاطر برخی محدودیت‌ها مدام مظلوم‌نمایی می‌کنند، محدودیت‌هایی که به نظر من اهمیت زیادی ندارند. من در فیلمم سیاست‌های استعماری را می‌زنم، سیاست‌هایی را که ایران را وابسته می‌کند، مورد حمله قرار می‌دهم. عده‌ای این را دوست ندارند، علنی هم عنوان نمی‌کنند. روششان این است که آدم را بایکوت می‌کنند. آن ها که من بهشان در فیلمم انتقاد می‌کنم، دوست ندارند که فعال باشم. وقتی تنگ‌نظرانه نگاه می‌کنند خود من هم عقب‌نشینی می‌کنم چون حاضر نیستم تن به هر کاری بدهم».

«کیف انگلیسی» هم از مدار انتقادات دور نبود. وی گفته بود آن زمان فکر می‌کردند کیف انگلیسی برای این ساخته شده تا روشنفکران و تحصیلکرد‌ه‌های خارج از کشور را زیر سؤال ببرد. در صورتی که نگاه من این نبود، حرف من چیز دیگری بود. من خودم تحصیلکرده خارج از کشور بودم.

وقتی «کیف انگلیسی» پخش شد، یک جناح سیاسی از این فیلم حمایت و جناحی دیگر از آن انتقاد کرد، اما وقتی «کلاه پهلوی» روی آنتن بود، همه بر سریالش تاختند. او می گفت: «اصولگرا ها هم از من انتقاد کردند؛ خیلی عجیب بود و همان خط تخریب را دنبال و از چپ و راست به من حمله می‌کردند. من قربانی یک جنگ رسانه ای شدم. البته من یقین دارم تاریخ به کلاه پهلوی ادای احترام خواهند کرد. من وظیفه شرعی، ملی و مذهبی خود را انجام دادم. دست‌های پشت پرده‌ای هم بر من فشار می آوردند. البته من دایی‌جان ناپلئون نیستم، توهم هم ندارم، ولی این را می‌دانم که عناصری قصد داشتند کار زمین بخورد.

فضاسازی رسانه‌ای که ضد کلاه پهلوی از سوی هر دو جناح سیاسی کشور شکل گرفت، عجیب بود. هفته ششم، هفتم از سوی روزنامه‌های اصولگرا برای مصاحبه دعوت شدیم‌. انتشار روزنامه تازه چند ماه بود که آغاز شده بود و در آن صحبت‌های خیلی جدی و تخصصی‌ای هم درباره سریال مطرح شد. اصلاً هم اینطور نبود که بخواهیم زیر بغل انقلاب و نظام هندوانه بگذاریم. همان موقع آقای قوچانی قراری با من گذاشته بود تا به بهانه سریال با ماهنامه مهرنامه مصاحبه کنم. ایشان پس از این ماجرا سراغی از ما نگرفت. بعضی رسانه‌ها جو رسانه‌ای بی‌سابقه‌ای علیه سریال درست کرده بودند تا تظاهر کنند این کار زمین خورده طوری که قوچانی هم کنار کشید، درحالی که مردم کار را دوست داشتند و دنبال می‌کردند».

این‌ها تنها بخشی از دردِ دل های سید ضیاءالدین دری با یکی از خبرگزاری ها بود. از طرفی به همان اندازه که در بیان عقاید و نظراتش صریح بود، تفکراتش را زیر فشار انتقادات تغییر نمی داد و سعی می کرد خط و مشی خودش را داشته باشد. او خود پذیرفته بود که سریال «کیف انگلیسی» بیش از «کلاه پهلوی» دیده شد. او علت این موضوع را دشمنی برخی با موضوع سریال می دانست و می‌گفت که عده‌ای دوست ندارند این موضوعات بیان شود.

با وجود فشار های زیادی که به عوامل «کلاه پهلوی» وارد شد، اتفاقاتی جالب و باورنکردنی در حین اجرای این سریال برای مرحوم دری رخ داد.

او در گفتگویی در اینباره بیان کرد: «موضوعی که من سوژه کار قرار دادم خیلی سخت بود، چه کسی حاضر است چنین ریسکی بکند؟ همان زمان یک روحانی از مشهد به من زنگ زد و گفت ما با دیدن «کلاه پهلوی» احساس تکلیف و دین کردیم تا با شما تماس بگیریم. نامش یادم نیست، دوست دارم اگر این مصاحبه را می‌خواند به من زنگ بزند. به من گفت شما با این سریال برخی طلبه‌ها را پای تلویزیون کشیدید، حالا هنوز سریال درحال پخش بود، گفتم چطور؟ گفت خانم‌های آن طلبه‌ها سریال را دنبال می‌کردند و به تدریج همسرانشان را هم پای تلویزیون کشیدند. اصلاً هم مبالغه نمی‌کرد، می‌گفت ما جلسه‌ای در صحن امام رضا (ع) گذاشتیم و با هم قرار گذاشتیم تا با شما تماس بگیریم و به خاطر این سریال از شما تشکر کنیم».

این اتفاقات نشان می داد که تحمل فشار انتقادات سیاسی جواب داده بود. او به گفته خودش انتقاد ها را که از چپ و راست به او وارد می شد، تحمل کرد که بتواند حرکتی رو به جلو را رقم بزند. او خود در اینباره گفت: «تاریخ کلاه پهلوی را قضاوت می کند».

انتهای پیام/