نقدی بر فیلم تنگه ابوقریب
«تنگه ابوقریب» ساخته جسورانه بهرام توکلی که توانست در جشنواره فجر سال گذشته نظر منتقدان را جلب کند، در سالنهای مردمی هم با تشویق ایستاده مخاطبان مواجه میشد.
«تنگه ابوقُریب» فیلم نفسگیر بهرام توکلی که بخشی از رشادتهای گردان عمار در روزهای پایانی جنگ را به تصویر کشیده، واقعه مغفول ماندهای است که شاید میتوانست سرنوشت آن هشت سال را طور دیگری رقم بزند.
«تنگه ابوقریب» ساخته جسورانه بهرام توکلی که توانست در جشنواره فجر سال گذشته نظر منتقدان را جلب کند، در سالنهای مردمی هم با تشویق ایستاده مخاطبان مواجه میشد. قهرمان، دلاوری، شجاعت و ایثار واژههای به درام و تصویر تبدیل شده در این فیلم است که مخاطبان را در سالن سینما به وجد میآورد.
قصه و فیلمنامه «تنگه ابوقریب» شاید فرمی نزدیک به چند فیلم مشابه خارجی در ژانر خود داشته باشد، اما با گذشت از ساختارهای رایج سه پردهای، فیلمنامه را به دو بخش تقسیم کرده است؛ زیرا پرده میانی فیلم را نمیتوان از پرده پایانی مستقل دانست و یک ساختار مشابه دارند. قیاس سکانس پایانی فیلم با سکانس ابتدایی آن در صورتی که هیچ پیش زمینهای درباره فیلم نداشته باشید، غافلگیرکننده است و شما را در کمال آرامش به اوج تلاطم میبرد. این خط سیر فیلم هم از محاسن نگه داشتن مخاطب تا پایان فیلم روی صندلی سینماست.
حضور «قهرمانان» به جای یک «قهرمان» جنبه حماسی فیلم را را پر رنگ تر و به واقعی بودن کاراکترها کمک کرده است. رزمندگانی که مثل همهی مردم درگیر مشکلات روزمره هستند اما تعصب و غیرت، آنها را برای دفاع از خاک و مردم کشورشان کنار یکدیگر قرار میدهد.
بهرام توکلی هنر کارگردانی را با سکانس پلانهای طولانی و دشواری نشان داده است که شاید هر کارگردان دیگری به دلیل سختیهای آن به راحتی از انجامش منصرف شود. البته بستر فیلم و وجود ابزار و امکانات هم در این انتخاب توکلی بی تاثیر نبوده است.
بلوغ بازیگری در بازیگران و چشمنوازی بازیها از بازیگرانی که شاید کمتر در این ژانر ایفای نقش کرده اند، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول را برای امیر جدیدی در جشنواره سی و ششم فجر به همراه داشت. پسری که به دور از تمام حاشیههای پرتعداد سینما کاملا حرفهای مسیر قله را در پیش گرفته است و نوید سوپراستاری را میدهد که سلبریتی نخواهد شد.
در میدانهای سختی مثل «تنگه ابوقریب» عیار بازیگرانی مانند جواد عزتی، امیر جدیدی و حمیدرضا آذرنگ به چشم میآید و میتوانند در بازی هایشان هنرنمایی کنند و فیلم را برای درخشش در میان آثار دیگر متمایز کنند.
«تنگه ابوقریب» با همه محاسنی که دارد میتوانست با استفاده از اِلمانهای پرتعداد دفاع مقدس به این فیلم هویت ایرانیتری ببخشد. شاید کارگردان فیلم تحت تاثیر بعضی سکانسهای ماندگار سینمای جنگ جهان به سراغ برخی از آن المانها رفته است. چیزی که میتوان در میزانسنهای فیلم به راحتی متوجه شد. طراحی گریم و لباس هم از این قاعده مستثی نبوده و کلاه فرمانده گردان که مهدی پاکدل نقشش را ایفا میکند، یادآور جنگهای جهانی است که در فیلمهای خارجی از آن استفاده میشود.
جلوههای ویژه میدانی فیلم نکته برجسته «تنگه ابوقریب» است که بالاخره پس از سالها آزمون و خطا در این ژانر شاهد پیشرفتی قابل ملاحظه است. جلوه هایی که هیجان انفجار را به مخاطب منتقل میکند و مصنوعی از آب در نمیآید.
«تنگه ابوقریب» را میتوان در این وضعیت نابسامان سینمای کمدی محور حاضر، نفس تازه سینما دانست. این فیلم می تواند معنای واقعی کارکرد سینما را برای مخاطبانی که بالاجبار به سمت تغییر ذائقه سوق داده میشوند تعبیر کند و بازگشتی دوباره به اصل سینما باشد.
یادداشت از امید پویانفر
انتهای پیام/
ارسال نظر