«خنداننده شو» در چالش با منتقدان
در ادامه گزارشی پیرامون پاسخ به منتقدانی را میخوانید که برنامه خندوانه را متهم به «مستهجن بودن» کردهاند و به بخش استعدادیابی در حوزه طنز ایرادات متعددی وارد دانستهاند.
رنامه «خندوانه» که چندسالی است با ابتکاراتش توانسته خود را در فصول مختلف در صدر برنامههای پربیننده تلویزیون نگه دارد، اخیرا به «مستهجن بودن» متهم میشود.
این روزها که سری دوم مسابقه «خنداننده شو» پخش میشود، برخی رسانههای رسمی و برخی در فضای مجازی تأکید دارند که «محتوای خندوانه تبدیل به عزا و مصیبت شده» و «برخی شرکتکنندگان در این مسابقه، از فرط بیاستعدادی، تن به لجن داده و میخواهند با شوخیهای جنسی، توجهها و رأیها را به سوی خود بخوانند».
«خندوانه» که اول بار روز 21 خرداد 1393 از شبکه نسیم شروع شد و تا 3 آبان همان سال ادامه داشت، بهسرعت تبدیل به یکی از پربینندهترین برنامههای تلویزیون شد. استقبال از این برنامه باعث شد مدیران صداوسیما به فکر ساختن فصلهای بعدی باشند. این روند تا الان به ساخت فصل پنجم این برنامه رسیده است؛ برنامهای که موافقان و مخالفانش روی تأثیرگذاریاش متفقالقول هستند.
بخش «خنداننده شو» سال 95 به خندوانه اضافه شد و مورد استقبال قرار گرفت. در سری اول این برنامه، میثم درویشانپور با رأی مردم بهعنوان نفر اول معرفی شد.
مخالفان چه میگویند؟
«خندوانه» یکی از سه چهار برنامه پربیننده سیماست که در میان مردم بسیار موفق و محبوب بوده است. این روزها کمتر خانوادهای است که درباره این برنامه نشنیده باشد و آن را ندیده باشد. حساسیتهای برنامهسازی البته همیشه وجود داشته و دارد و نظارت بر برنامههای اینچنینی بوده و هست. اما گاهی حجم بالای بینندگان این حساسیت را بیشتر میکند. در سری جدید و حتی سری قبلی مسابقه خنداننده شو برخی انتقادات توسط برخی مخاطبان و کارشناسان وارد شد. اینها اعتقاد داشتند بسیاری از شوخیهای این برنامه مناسب خانوادهها نیست. منتقدین معتقدند برنامهای که واقعاً مردم را بهخوبی میتواند شاد کند و استقبال خوبی از آن توسط خانوادهها شده، چه نیازی به این دارد که به هر قیمتی مردم را به خنده وادارد. آنهم با شوخیهای رکیک و مستهجن که بعضاً انتقاد خود داوران مسابقه را نیز به همراه داشته است.
هرچند نباید فراموش کرد موضوعات مطرح شده در استندآپهای خنداننده شو برگرفته از جامعه امروز خود ماست اما گاهی در این برنامه موارد خط قرمزی مطرح میشود که مورد تأیید نیست و با نگاه انقلاب اسلامی به رسانه ملی که آن را دانشگاه ملی میداند، همخوانی ندارد.
نباید از یابد برد که برنامه خندوانه یکی از دورهمیهای جدی خانواده ایرانی را در سالهای اخیر رقم زده است؛ خانوادهای که دیگر در هر اتاقش یک دستگاه تلویزیون هست تا فرزندان برنامههای مورد علاقه خود را ببینند و پدر و مادر هم برنامه مورد پسند خود را؛ در این میان اینترنت هم به کمک آمده تا این فاصلهها بیشتر شود. اما خندوانه توانسته یکبار دیگر خانواده ایرانی را از مادر، پدر و فرزندان کنار هم پای یک تلویزیون بنشاند و خاطره با هم دیدنهای دهه 60 را زنده کند. در این وضعیت و در رقابت با شبکههای مختلف ماهوارهای، مهمترین موضوع آن است که حجب و حیای شرقی، ایرانی و اسلامی خانواده ایرانی در برنامهسازیها مورد توجه قرار گیرد و از هرگونه خدشه به این فرهنگ اصیل و گرفتار شدن در هجو و هزل پرهیز شود.
اینها البته به این معنا نیست که بهخاطر چند اشتباه، اساس چنین برنامههایی زیر سؤال برود؛ برنامهای که روندهای خوبی را آغاز کرده و در حال جا انداختن آنهاست.
استعدادهایی که جایی برایشان نبود
کافی است یکبار دیگر به چهره و نام محل زندگی محمدجواد رضایی، امیرحسین قیاسی، ابوطالب حسینی و وحید رحیمیان دقت کنیم. کدام رسانه یا هنر برای این چهار نفر یا چنین آدمهایی فرصت در نظر گرفته بود؟ این استعدادها کجا و کی میتوانستند به نمایش تواناییهایشان بپردازند؟ جوانی که از دل روستا آمده و پس از مدتی، چنان اعتماد به نفسی یافته که میتواند با لرزش طبیعی دستش هم شوخی کند، در کدام برنامه و شبکه مجال عرضاندام داشته است؟ این فرصت برابر را باید غنیمت بدانیم. اولین اجرای رضایی را با اجرای آخرش مقایسه کنید. این تغییرات حامل پیام مثبتی برای تمام روستانشینهاست که میتوانند با جدی گرفتن تواناییهایشان، آن را پرورش بدهند و ارائه کنند.
«خنداننده شو» بزرگترین مسابقه استعدادیابی تلویزیونی
میثم درویشانپور برنده اولین سری از مسابقه «خنداننده شو» که سال گذشته در برنامه «خندوانه» روی آنتن رفت، عنوان کرد: برنامه «خندوانه» یکی از پربینندهترین برنامههای تلویزیون است که با استقبال مردم هم همراه بوده است. مسلماً چنین برنامه استعدادیابی، که تنها در قالب استندآپ کمدی نمایش داده میشود، کمک بسیاری در شناسایی و معرفی استعدادهای جوان و ناشناخته کرده است. این برنامه سبب شد استعدادها در فضایی کاملاً حرفهای معرفی شوند. دیده شدن در یک برنامه پربازدید آن هم مثل «خنداونه» میتواند یک اتفاق بسیار مثبت برای همه شرکتکنندگان و برندگان این مسابقه تلقی شود.
وی در ادامه افزود: رأیهایی که در این برنامه توسط مردم داده میشود، پیگیریهایی که آنان برای انتخاب شرکتکننده مورد علاقهشان انجام میدهند و حتی اختلافنظرهایشان هم نشانگر این است که این برنامه از سطح بالایی برخوردار است.
درویشانپور در ادامه از تأثیراتی که مسابقه «خنداننده شو» بر زندگی وی و شرکتکنندگان این برنامه گذاشته است، خاطرنشان کرد: مسابقه «خنداننده شو» بزرگترین مسابقه استعدادیابی (تلنت شو) فارسیزبان تا به امروز است؛ یعنی تا به حال چنین مسابقهای نبوده است که اتفاق بیفتد و مسیر زندگی برندگان و شرکتکنندگانش را تا این حد تغییر دهد.
وی با اعلام اینکه «خنداننده شو» فعالیت حرفهایاش را در مسیر جدیدی قرار داده است، بیان کرد: تحصیل دانشگاهی من در رشته عمران بوده است، اما در حال حاضر درگیر یک استندآپ با عنوان «آن مرد با اسب آمد»، به تهیهکنندگی و کارگردانی اشکان خطیبی هستم. این استندآپ تاکنون چهار اجرا در تماشاخانه پالیز داشته و خوشبختانه با استقبال زیادی هم مواجه شده است که درصدد تمدید این نمایش هستیم. البته باید بگویم که اینها را همه مدیون تلاشهای رامبد جوان و برنامه «خنداننده شو» هستیم.
برنده فینال اولین قسمت از مسابقه «خنداننده شو» درباره دیگر فعالیتهای حرفهای که به وی پیشنهاد شده است، عنوان کرد: چند پیشنهاد برای اجرا در تلویزیون دارم. همچنین برای بازی در چند سریال و فیلم سینمایی هم صحبتهایی شده است که هنوز به نتیجه اصلی نرسیدهام. البته در این انتخابها با اشکان خطیبی و رامبد جوان هم همفکری میکنم تا بتوانم فضا را بهتر بشناسم و به انتخاب درستی دست بزنم.
جنوب شهریهای شیرین
با وجود همه اقداماتی که در طول سالها انجام شده تا شکل و شمایل پایین شهر تهران هم متفاوت از گذشته شود ولی با گذشت زمان، صورت ظاهری شمال و جنوب شهر بسیار با هم تفاوت دارد و امکانات این دو محدوده با هم قابل قیاس نیست. قیاسی و حسینی دو نمونه از جنوب شهریهایی هستند که بهواسطه برنامه خندوانه، در جامعه مطرح شدند و توانستند بخشی از استعدادهای خود را نشان بدهند.
متن کمنقص، نقد سبک زندگی و روبهرو شدن جالب با معضل فقر در محلههای پایین شهر از ویژگیهای اجرای قیاسی بود. انتقادات اینچنینی در این قالب تاکنون سابقه نداشته و حتماً تأثیر بیشتری دارد. درک عمیق از مسائل اجتماعی و هوش بالا در بیان آن، در اجراهای این دو اهل جنوب شهر تهران بهخوبی دیده میشد. در واقع، خنداننده شو و برنامه خندوانه این فرصت را برای بروز این ویژگیهای در اختیار بخش پایین شهر قرار داده است؛ فرصتی که نظیرش دیده نشده است.
قابل کتمان نیست برنامهای که دوره دوم آن را میگذراند، ایرادهایی نیز دارد؛ اما اختصاص مطلق عناوینی مانند «رکیک» یا «مستهجن» غلوآمیز به نظر میآید. استفاده از این الفاظ، باعث ترس برنامهسازان مشابه میشود تا از کلیشههای مرسوم همچنان فاصله نگیرند و طبق همان فرمول کهنه به کارشان ادامه دهند.
مربیان ارزشمند ارزان
یادگیری از مربیانی مانند فرهاد آییش، پانتهآ بهرام، رامبد جوان و حتی اشکان خطیبی در کلاسهای آموزشی مستلزم پرداختن رقمهای بالایی است که بیشک از توان مالی جوانانی که اسمشان آمد خارج است. وقت و نکات باارزشی که در اختیار یک روستانشین یا جوان جنوب شهری قرار میگیرد برای آنها تکرار نشدنی است. این فرصت را برنامهای در اختیار آنها قرار داده که این روزها متهم به بیاخلاقی و بیادبی شده است. اما این تمام ماجرا نیست. باید به برنامهای که به این جوانان فرصت داده، فرصت بدهیم. اگر خندوانه نبود چقدر احتمال داشت که این جوانان از وجود چنین مربیانی استفاده کنند؟ برای یکبار هم که شده با تسامح بیشتری در حوزه پرورش جوانان برخورد کنیم و به آنها نیز مانند مدیران میانسال یا حتی کهنسال اجازه اشتباه بدهیم.
انتهای پیام/
ارسال نظر