به گزارش پارس نیوز، 

قادر آشنا از رزمندگان و آزادگان دوران دفاع مقدس به مناسبت در پیش بودن سالروز ورود آزادگان به کشورمان یادداشتی در اختیارقرار داده است.

در این یادداشت می‌خوانیم:شب دوم اسارت که وارد اردوگاه موصل یک شدیم بلند شدم و با صدای بلند فریاد زدم ای برادران، ما اسیریم و نمی­‌دانیم چقدر این اسارت طول می کشد، نمی‌دانیم سرانجام ما چه می‌شود، جنگ کی تمام می‌شود و دیدید این چند روز که از اسارت گذشت عراقی‌ها روزی نبود که ما را شکنجه نکرده باشند. به نظر می‌رسد این روند هم ادامه داشته باشد. دوران سخت و طاقت‌فرسایی در پیش رو خواهیم داشت. سخت‌تر از آنی که تصور کنیم. بنابراین خودمان را برای سرنوشتی مبهم و دورانی سخت آماده کنیم. به نظرم می­‌رسد می­‌توانیم با توکل به خداوند متعال، استقامت، محبت به همدیگر و اتحاد و همدلی کمی از آلام را بکاهیم و اسارت را برای خود آسان کنیم.

مایی که عادت داشتیم حداقل سه وعده در روز غذا بخوریم حداکثر به دو وعده ناقص و ناچیز تبدیل شد و مایی که حداقل چند دست لباس جورواجور داشتیم و می‌پوشیدیم و با غرور نوجوانی راه می‌رفتیم به یک دست لباس در طول شش ماه تبدیل شد. به گونه‌ای که وقتی آن را می‌شستیم باید فوراً می‌چلاندیم و می‌پوشیدیم تا با دمای بدنمان خشک شوند. همین امر سبب شد که ناراحتی پوستی بگیربم. سرماخوردگی مداوم و سرفه‌های پی درپی امانمان را برید. نبود بهداشت سبب شد که شپش بر روی لباس‌هایمان رژه برود. شکنجه شدنمان هم کار روزانه بعثی‌ها بود. گویی اگر روزی با کابل، سیلی، باتون، مشت و لگد ما را نزنند روز آنها شب نمی‌شود. زندان‌های انفرادی و شوک الکتریکی و غلتاندن در لجن و... حکایت دیگری دارد.

فشارهای روحی و روانی ناشی از این جملات. کسی به فکر شما نیست تا آخر اینجا می‌مانید و همکلاسی‌های شما ادامه تحصیل دادند، ازدواج کردند، شاغل شدند، شما چی؟! ایران اشغال می‌شود دنیا همه با ما هستند. کسی از کشور شما حمایت نمی‌کند. سقوط ایران حتمی است.

شکنجه کردن هم بندانمان جلوی چشم ما، زیاد کردن صدای بلندگوهای داخل اردوگاه و آسایشگاه ... .

بعثی‌ها دنبال این بودند که اول ما را به انسان‌های مأیوس، سرخورده و منزوی تبدیل کنند و سپس خواسته‌های خود را عملی نمایند که نهایت خواست آنها مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران و پیوستن به سازمان منافقین بود.

وقتی شکنجه، فشار روحی و روانی کارساز نشد به فتنه­‌گری و نفاق روی آوردند. اختلاف بین ارتشیان و دیگران. بین اقوام ایرانی. سرانجام اختلافات مذهبی را پیش کشیدند. هر چه سعی کردند به هیچکدام از اهداف خود نرسیدند. به گونه‌ای که روزی نماینده صلیب سرخ از مرحوم حاج سیدعلی اکبر ترابی پرسید: آقای ابوترابی سالیان سال است در کشورهای مختلف جهان در رابطه با اسیران فعالیت می‌کنم. هر چه مدت زمان اسارت آن­ها طولانی­‌تر می‌شود درصد خودکشی، دیوانگی، سرخوردگی و افسردگی بین آنها بیشتر و بیشتر می‌شود. چرا هر چه زمان اسارت اسیران ایرانی طولانی می‌شود شاداب­‌تر و سرحال­‌تر هستند؟

به راستی رمز این شادابی چه بود؟ چه عواملی باعث شد که به گفته رهبر معظم انقلاب و مردم عزیز ایران اسلامی، آزادگان آبروداری کردند. آبروی ایران را حفظ کردند.

روزی افسر عراقی در آسایشگاه ما گفت: نمی‌دانم چه در سر دارید که هرکاری در این مدت انجام دادم که نسبت به اهدافتان تردید کنید، موفق نشدم و به شکست خود اعتراف می‌کنم. رمز این موفقیت در بدترین شرایط ممکن چیست؟ مرحوم حاج آقای ابوترابی جواب داد: رمز شادابی و نشاط در عین گرفتاری و اسارت و محبوس بودن در این چهاردیواری، ارتباط با خداوند است. چه جواب حکیمانه­‌ای به پرسش نماینده صلیب سرخ جهانی داده شد. انسان اگر به خاطر خداوند متعال کاری را انجام دهد و نیت او خالص باشد، خداوند او را تنها نمی­‌گذارد و از او دستگیری می‌کند. همانگونه که ابراهیم خلیل را از آتش بیرون آورد و رود نیل مأمن موسی (ع) شد و یوسف نبی از چاه بیرون کشیده و عزیز مصر شد. این وعده و سنت الهی است.

اگر از کلام خدایی انسان خدایی (مرحوم ابوترابی) که ریشه و اساس موفقیت آزادگان بود بگذریم و بخواهیم موارد دیگر را برشماریم باید گفت هدف مشترک آزادگان، یکی دیگر از رموز موفقیت آنها بود. هدف، سربلندی ایران اسلامی بود. وقتی که به هدف والا نگاه می‌کردند ملت ایران را می­‌دیدند و خود به تنهایی دیگر مسئله آنها نبود تا به تمنای درونی و نفسانی خود بنگرند و آنها را از رسیدن به هدف بزرگ باز دارد. سومین رمز صبر و مقاومت در عین سختی‌ها، شدائد و مصیبت‌ها بود.

آزادگان با صبر و مقاومت خود بعثی‌ها را خسته کرده بودند و بر این باور بودند در پس این سختی‌ها، آسانی خواهد بود. چهارمین عامل وحدت، همدلی و همبستگی بین آزادگان مانع از هرگونه سوءاستفاده دشمن از آنها شد و دشمن خود را مأیوس و سرخورده کردند. عشق و محبت به همدیگر، مهرورزیدن و چشم پوشی از خطاهای کوچک همدیگر، عفو و گذشت و خدمت به همنوع را می‌توان پنجمین رمز موفقیت آزادگان برشمرد. از این رهگذر سوالی ذهنم را درگیر خود کرده است که آیا کشور ما از مشکلات کنونی سربلند بیرون می‌آید؟! آیا مثل جنگ نظامی در جنگ تمام عیار اقتصادی موفق می شود که این دوران را پشت سر بگذارند و از مشکلات سخت و نفس­گیر عبور کند؟ با سیاست‌ها و عملکردهای کنونی مشکل به نظر می‌رسد و تردید دارم.

اما با شیوه و روش دوران هشت سال دفاع مقدس به خصوص تجربه موفق و عبرت‌های دوران اسارت آزادگان حتما از این مشکلات با افتخار عبور می‌کنیم و شاهد ایران اسلامی و انقلابی قدرتمند و توسعه یافته‌تر از حال خواهیم بود.

اما چگونه می‌توان به این مهم دست یافت؟ برای اینکه به این سوال پاسخ داده شود باید به سوال دیگری قبل از آن پاسخ داده شود که مولفه‌های قدرت در ایران اسلامی چیست؟ عناصر و اجزای مولفه‌های قدرت در ایران اسلامی کدامند؟

اولین مولفه قدرت، نگاه توحیدی به زندگی است. رضای خداوند را مقدم بر رضای بنده خدا دانستن. خداوند را در همه کارها شاهد و ناظر دانستن. ابزار چنین نگاهی اخلاص و تقواست. اساسی ترین مولفه قدرت در پیروزی ایران در جنگ نظامی، نگاه توحیدی بود. خداوند وعده داده اگر تقوا پیشه کنید راه نجات را به شما نشان می‌دهم. اگر از خداوند بترسید قوه تشخیص و تمیز را به شما هدیه می‌کند.

دومین مولفه اتحاد و همبستگی بود. مردم با هر سلیقه، قوم، مذهب برای دفاع از کیان ایران عزیز متحد بودند و منافع ملی را مقدم بر منافع شخصی ، گروهی و حزبی می‌دانستند.

سومین مولفه مردم و حضور آنها در همه عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. جمهوری اسلامی ایران با اتکا به مردمش توانست در مقابل دشمنانش پیروز بشود.

رهبری چهارمین مولفه قدرت در ایران است. در سال‌های قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، رهبری نقش تعیین کننده‌ای در هدایت جامعه داشته است. بر اساس تفکر و باورهای شیعه، حضرت امام خمینی(ره) را نایب امام زمان می‌دانستند و گوش به فرمان او بودند و بعد از رحلت حضرت امام خمینی(ره) گوش به فرمان مقام معظم رهبری بوده‌اند.

می‌شود مشکلات موجود را از سر راه برداشت و این تنگناها را به فرصت تبدیل کرد و از این فرصت‌های به وجود آمده نهایت استفاده را برد. به شرط اینکه برگردیم به نگاه اولمان که انقلاب کردیم و در جنگ پیروز شدیم. نگاه توحیدی و زندگی توحیدی را مجدداً احیا نماییم. صبور، بردبار و مقاوم باشیم. منافع ملی و امنیت و مصالح ملی را مقدم بر منافع شخصی، گروهی و حزبی بدانیم. همدیگر را دوست داشته باشیم. به همدیگر محبت بکنیم و گوی سبقت را در خدمت کردن بی‌منت به مردم برباییم.

باید بدانیم تنها راه نجات ما، تفکر و اندیشه حکومت دینی، ایران متحد و یکپارچه و تاکید بر مولفه‌های قدرت است. بدون توجه به مردم و اطاعت از رهبری از یک سو و احترام به همه سلایق، اقوام، ادیان و مذاهب، مشروعیت نظام از بین می‌رود. نیاید در اذهان مردم حکومت ناکارآمد جلوه داده شود. دشمن که برای ما دل نمی‌سوزاند. دشمن مرتب در حال دشمنی کردن و توطئه‌چینی علیه ایران اسلامی است. از دشمن نباید اندکی توقع داشته باشیم. ما در اسارت اصلا از دشمن توقعی جز دشمنی نداشتیم. اما باهم متحد و یکپارچه بودیم و دشمن را به زانو درآوردیم. مردم شریف، سلحشور و آگاه ایران در طول چهل سال در کنار هم کارهای مهمی را انجام داده اند. نقاط قوت آنقدر برجسته است که قابل کتمان نیست. اما نقاط ضعف را باید به سرعت برطرف کنند. مهمترین سرمایه ما، مردم هستند. اعتماد مردم نسبت به مسئولین نظام بسیار کم شد و نسبت به کلیت نظام در حال کم شدن است. باید تلاش کنیم اعتماد عمومی را برگردانیم.

چند اقدام فوری حتما موثر و کارساز است:

واگذاری مسئولیت‌ها به افراد انقلابی با روحیه انقلابی، ساده زیستی و فهیم در همه ارکان نظام برخورد با مفسدان، رانت خواران بدون در نظر گرفتن کسوت، ژن، درجه، مسئولیت، سابقه، جناح از مسئولینی که پول کلانی به دست آورده‌اند از آنها سوال شود از کجا آورده‌اید!!! اگر از راه حلال به دست آورده‌اند نوش جانشان و در غیر اینصورت آنها را به مردم معرفی کنند و اموال آنها مصادره شود. توجه به اشتغال جوانان خصوصاً قشر تحصیل کرده بالا بردن توان خرید مردم ، متعادل کردن توان خرید و قیمت کالاهای اساسی موردنیاز مردم خصوصا قشر کم درآمد جامعه اهتمام جدی برای اجرایی کردن و به ثمر رساندن سیاست‌های اقتصاد مقاومتی که به نظر می‌رسد در شرایط کنونی مهمترین راه برون رفت، اجرای دقیق و فوری سیاست‌های اقتصاد مقاومتی است. انتهای پیام