۳ نکته درباره خندوانه
کمدینهای جوان حاضر در خندانندهشو، استعدادهای بسیار قابلی هستند که حتماً به سادگی و سهولت کشف نمیشوند و راهیابی آنها به صفحه تلویزیون و خانههای مردم با یک سختی چندماهه هم از طرف خود آنها و هم از سمت تیم خندوانه همراه است؛ ولی محصول این همه تلاش و زحمت ـ اغلب ـ فاقد محتوای مناسب خانوادهها که نوعاً دربرگیرنده شوخیهایی است که اشکان خطیبی، یکی از مربیان خندانندهشو از آن به عنوان «شوخیهای لب مرزی» یاد میکند.
خندوانه، برنامه پرمخاطبی است و اگرچه قرعهکشی یکی از نرمافزارهای تلفن همراه و دادن یک خودروی ۲۰۶ آلبالویی نمیتواند ملاک سنجش تعداد مخاطبان خندوانه باشد، اما وقتی از بین ۲۰ میلیون نفر قرار است شانس به یک نفر رو کند، یعنی خندوانه هم که آن نرمافزار را در سطح وسیعی تبلیغ میکند، همین حدود مخاطب دارد.
تا اینجای کار، خیلی هم خوب است که یک برنامه تلویزیونی در جمهوری اسلامی، این قدر پرمخاطب باشد و خندوانه از کشیدن عبارت «ما خیلی خوبیم» به نمایشهای کمدی برسد و به جوانان و نوجوانان در قالب هنرآموزان آماتور در کنار بازیگران حرفهای، میدان دهد.
تا اینجا هم کار تیم خندوانه، درست و تحسینبرانگیز است؛ چرا که دوره کسانی مثل مهران غفوریان، بیژن بنفشهخواه، رضا شفیعیجم، جواد رضویان، ارژنگ امیرفضلی و امیر کربلاییزاده، بالاخره روزی به سر خواهد آمد و نسل نوی طنزپرداز باید پا به صحنه بگذارد.
از طرف دیگر، تلویزیون کشورمان باید با شبکههای ماهوارهای بیگانه در رقابتی سخت و سنگین، مخاطبان داخلی را پای تلویزیون بنشاند و برنامههای خوب و پرمحتوا برای آنها تولید کند. بر همین اساس، شادی بخشیدن به مردم و ایجاد نشاط و سرور در جامعه ایرانی، موجب شده تا «شبکه نسیم» از ۲۶ شهریور ۱۳۹۲ روی آنتن رفته و در معرفی این شبکه در سایت آن میخوانیم: «... رویکرد این شبکه ایجاد فرصتهای شاد و بانشاط است که مخاطب آن را در کوتاهترین زمان تجربه کند. البته برخی موضوعات روی آنتن تجربه و با شبکههای مشابه مقایسه شده و به تدریج به صورت کنونی در آمد. اکنون این شبکه مشابه هیچ شبکهای نیست. از دلایل روی آوردن فراوان مخاطبان به این شبکه، نیاز بسیاری است که مخاطبان برای داشتن حالی خوب بوده است. ما بیانگیزگی و بیدغدغه بودن را حال خوب نمیدانیم. وقتی میگوییم حال مردم باید خوب شود، منظورمان این نیست که ناهمواریهای زمانه را نبینند و فقط نیازهای شخصیشان را رفع کنند و بیدرد باشند. تصور ما این است که در فضایی آرام، لطیف و انسانی میتوانیم ناهمواریهای زندگی را منطقیتر ببینیم و ناکامیهایمان را منطقیتر هضم کنیم و با این دیدگاه میتوانیم شکستها را با امید پشت سر بگذاریم و امیدوارانه به فراز و نشیبهای زندگی بنگریم. در شبکه نسیم حال خوب، حالی است که انسان را هم از جهت معنوی ارتقا میدهد و هم حس شیرین نشاط را در او ایجاد میکند.»
«حال خوب» عبارتی است که در معرفی این شبکه، بارها و بارها تکرار و به عنوان مقصد اصلی معرفی شده است. اما آیا حال خوب با بیدقتی در تولید محتوای طنز، قابل تأمین است؟
کمدینهای جوان حاضر در خندانندهشو، استعدادهای بسیار قابلی هستند که حتماً به سادگی و سهولت کشف نمیشوند و راهیابی آنها به صفحه تلویزیون و خانههای مردم با یک سختی چندماهه هم از طرف خود آنها و هم از سمت تیم خندوانه همراه است؛ ولی محصول این همه تلاش و زحمت ـ اغلب ـ فاقد محتوای مناسب خانوادهها که نوعاً دربرگیرنده شوخیهایی است که اشکان خطیبی، یکی از مربیان خندانندهشو از آن به عنوان «شوخیهای لب مرزی» یاد میکند.
با این شوخیها، در حالی که میخواستیم مردم را با برنامههای پرمحتوا، پای تلویزیون کشورمان بنشانیم و «حال خوب» برایشان فراهم کنیم، خودمان دستی دستی افتادهایم دنبال ماهواره و همان جنس محتوایی را در اختیار مخاطب میگذاریم که قبلاً آن را به خاطر ضداخلاقی بودن رد میکردیم.
اشاره مستقیم به مسائل زناشویی و دادن کدهایی در خصوص روابط جنسی، توهین و تمسخر والدین و انتخاب موضوعات سخیف و سطحی، موجب میشود تا خانوادهها علاوه بر اینکه نتوانند فرزندانشان را با خیال آسوده پای این برنامه بنشانند؛ بلکه خود نیز از بعضی مطالب شرمآور و قبحشکن موجود در «خندانندهشو»، احساس خجالت کنند.
۳ نکته درباره خندوانه
در همین زمینه، سه نکته به ذهن میرسد:
اول ـ عادیسازی ساختارشکنی در شوخیها: وقتی استندآپهای این برنامه را پیش دیگران نقل و نقد میکنید، فوراً به شما میگویند: «سخت نگیر! بدتر از اینش هست.» چرا که خیلیها مثل اشکان خطیبی، این شوخیها را «لب مرزی» قلمداد میکنند و معتقدند که از خط قرمز اعتقادات و مسائل عرفی ما عبور نکرده است. به این جمله کمدین شب گذشته «خنداننده شو» توجه کنید: «پدر من دائم ایده میدهد. او این کار را بعد از هر بار دستشویی رفتن، انجام میدهد. یک بار، بعد از اینکه از دستشویی بیرون آمد ]در حالی که دستهایش را با لباسش خشک میکند[ گفت: متین! و من ۹ ماه بعد به دنیا آمدم.» آیا بیان چنین مسائلی از زبان یک نوجوان، حرمت ندارد؟
دوم ـ صادرات کمدین: کاش شوخیهای خندانندهشو در همین برنامه خاتمه مییافت و به سایر برنامههای تلویزیون سرایت نمیکرد؛ اما انتخاب مجری برنامه «ایرانیوم» که از کمدینهای جوان فصل قبل خندوانه است، نشان میدهد که طنزپردازان و کمدینهای خندانندهشو با همین سطح از شوخیهای مبتذل، میتوانند جایی برای خود در شبکهها و برنامههای دیگر نیز دست و پا کنند. همین مجری ایرانیوم به مجری دیگر تلویزیون ـ که خانمی چادری و ظاهرالصلاح است و البته مدتها پاپی جوان دیگری شده تا به عقدش در آید! ـ میگوید: «گویا شما تو راهی دارید؟» و آن خانم محترم با صراحت، بارداریشان را در پرمخاطبترین شبکه تلویزیون جار میزند.
سوم ـ ترویج این شوخیها در فضای مجازی: در عصری زندگی میکنیم که شبکههای اجتماعی، تریبونهای رایگان و پرمخاطبی برای همه فراهم کردهاند. بنابراین، هر یک از کمدینهای جوان که میتوانند یا نمیتوانند در یک رقابت بلندمدت، نظر مخاطبان را جلب کنند، صفحهای در شبکههای اجتماعی راه میاندازند و بدتر از آنچه در خندوانه روی صحنه بردهاند، در این صفحه شخصی به اشتراک میگذارند. ویدیوهای این جوانان، اغلب حاوی متلکهای سیاسی، شوخیهای جنسی و مسائل غیراخلاقی است که با ساختارشکنی و قبحزدایی، مخاطبان فراوانی هم پیدا میکنند.
بنابراین، مسئولیت خندوانه، فقط در حد برنامه یکی ـ دو ساعته در سه شب از ایام هفته نیست. خندوانه، عمداً یا سهواً در حال تغییر فرهنگ و روابط اجتماعی مخاطبان است.
ارسال نظر