تفسیرآیات ۱۲۷-۱۲۹ سوره اعراف
قرآن سراسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید.
اعراف، نام دیگرش «المص» هفتمین سوره قرآن است که مکی و دارای ۲۰۶ آیه است. در فضیلت این سوره مبارکه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است: هر کس سوره «اعراف» را قرائت کند خداوند بین او و ابلیس پردهای بیفکند تا از شر ابلیس در امان بماند، او در زمره کسانی است که حضرت آدم علیه السلام در بهشت او را زیارت میکند و در بهشت به تعداد همه یهودیان و مسیحیان به او درجات داده خواهد شد.
امام صادق علیه السلام فرموده است: هر که این سوره را در هر ماه یک بار قرائت کند، در روز قیامت از جمله کسانی است که هیچ خوف و ترسی و هیچ حزن و اندوهی ندارد و هر کس در روزهای جمعه این سوره را بخواند، در زمره کسانی است که خداوند از آنها حسابرسی نمیکند، بدانید در آن آیات محکمی است؛ پس آن را فرو نگذارید، زیرا آنها در روز قیامت به سود قاریان خود شهادت میدهند. در روایتی دیگر از ایشان رسیده است: «قرائت کننده سوره اعراف در روز قیامت از کسانی است که ایمن هستند»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِیفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَیذَرَکَ وَآلِهَتَکَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْیی نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ ﴿۱۲۷﴾
و سران قوم فرعون گفتند آیا موسى و قومش را رها مى کنى تا در این سرزمین فساد کنند و [موسى]تو و خدایانت را رها کند [فرعون]گفت: بزودى پسرانشان را مى کشیم و زنانشان را زنده نگاه مى داریم و ما بر آنان مسلطیم (۱۲۷)
قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یورِثُهَا مَنْ یشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ ﴿۱۲۸﴾
موسى به قوم خود گفت: از خدا یارى جویید و پایدارى ورزید که زمین از آن خداست آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد مى دهد و فرجام [نیک]براى پرهیزگاران است (۱۲۸)
قَالُوا أُوذِینَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِینَا وَمِنْ بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّکُمْ أَنْ یهْلِکَ عَدُوَّکُمْ وَیسْتَخْلِفَکُمْ فِی الْأَرْضِ فَینْظُرَ کَیفَ تَعْمَلُونَ﴿۱۲۹﴾
[قوم موسى]گفتند پیش از آنکه تو نزد ما بیایى و [حتى]بعد از آنکه به سوى ما آمدى مورد آزار قرار گرفتیم گفت: امید است که پروردگارتان دشمن شما را هلاک کند و شما را روى زمین جانشین [آنان]سازد آنگاه بنگرد تا چگونه عمل مى کنید (۱۲۹)
تفسیر:
در این آیات صحنه دیگرى را از گفتگوى فرعون و اطرافیانش پیرامون وضع موسى (علیه السلام) بیان مى کند، و از قرائنى که در خود آیه است، چنین برمى آید که محتواى این آیات مربوط به مدتى پس از جریان مبارزه موسى با ساحران است.
در نخستین آیه میگوید جمعیت اشراف و اطرافیان فرعون به عنوان اعتراض به او گفتند، آیا موسى و بنى اسرائیل را به حال خود رها میکنى که در زمین فساد کنند، و تو و خدایانت را رها سازند؟! (و قال الملا من قوم فرعون أ. تذر موسى و قومه لیفسدوا فى الارض و یذرک و الهتک).
از این تعبیر به خوبى استفاده مى شود که فرعون بعد از شکست در برابر موسى مدتى او و بنى اسرائیل را آزاد گذارد (البته آزادى نسبى) و آنها نیز بیکار ننشستند و به تبلیغ آئین موسى (علیه السلام) پرداختند تا آنجا که قوم فرعون از نفوذ و پیشرفت آنها بیمناک شدند، و نزد فرعون آمدند و او را تشویق به شدت عمل در برابر موسى و بنى اسرائیل کردند.
آیا این دوران آزادى نسبى بخاطر ترس و وحشتى بود که در دل فرعون از معجزه کوبنده موسى (علیه السلام) به وجود آمد؟ و یا اختلافى بود که میان مردم مصر و حتى قبطیان درباره موسى (علیه السلام) و آئین او پیدا شده بود، و جمعى به او تمایل پیدا کرده بودند، و فرعون مشاهده میکرد، نمیتواند در چنین شرائطى دست به کار شود و شدت عمل به خرج دهد؟
هر دو احتمال به ذهن فرعون نزدیک است و ممکن است هر دو توأ ما چنین اثرى در فکر فرعون گذارده باشد.
به هر حال فرعون با اخطار اطرافیان، تشویق به شدت عمل در برابر بنى اسرائیل شد و در پاسخ هواخواهانش چنین گفت:: بزودى پسران آنها را به قتل مى رسانیم و نابود میکنیم و زنانشان را (براى خدمت) زنده میگذاریم، و ما بر آنها تسلط کامل داریم (قال سنقتل ابنائهم و نستحیى نسائهم و انا فوقهم قاهرون)
در اینکه منظور او الهتک (خدایان تو چیست؟ در میان مفسران گفتگو است، آنچه با ظاهر آیه موافقتر است این است که فرعون هم براى خود بتها و معبودها و خدایانى داشت، اگر چه با توجه به آیه ۴ سوره نازعات انا ربکم الاعلى و آیه ۳۸ سوره قصص ما علمت لکم من الله غیرى معلوم مى شود که مردم مصر بزرگترین خدایشان فرعون بود و یا حد اقل او خود را بزرگترین معبود مصر میدانست و معبودى براى آنها در ردیف خودش قائل بود، اما با این حال او براى خویش معبودهائى انتخاب کرده بود که آنها را پرستش میکرد.
نکته دیگر اینکه فرعون در اینجا دست به یک مبارزه ریشه دار و عمیق میزند و تصمیم بر کارى میگیرد که در آینده به کلى قدرت بنى اسرائیل را درهم بشکند و آن اینکه مردان جنگى و مبارز را با کشتن فرزندان بنى اسرائیل ریشه کن سازد و تنها زنان و دختران را براى کنیزى و خدمتکارى باقى بگذارد، و این آئین هر استعمار نو و کهنه اى است، که افراد مثبت و فعال را از میان برمیدارند، و یا روح مردانگى و شهامت را با وسائل گوناگون در آنها میکشند و افراد غیر فعال را زنده نگه میدارند.
البته این احتمال نیز هست که فرعون میخواسته است این سخن به گوش بنى اسرائیل برسد و از دو جهت روحیه آنها درهم شکسته شود، یکى از نظر کشته شدن پسران و مردان آینده و دیگرى از نظر اینکه نوامیسشان به چنگال دشمن خواهد افتاد؛ و در هر حال با جمله انا فوقهم قاهرون میخواهد وحشت و اضطراب را از دل پیروان خود بردارد و به آنها اطلاع دهد که کاملا بر اوضاع مسلط است!
سئوال - در اینجا سؤ الى پیش مى آید و آن اینکه چرا فرعون تصمیم بر قتل موسى نگرفت و تنها نقشه نابود کردن فرزندان بنى اسرائیل را کشید؟!
پاسخ - از آیات سوره مؤ من به خوبى استفاده مى شود که فرعون در آغاز، تصمیم بر قتل موسى داشت ولى اندرزهاى توأ م. با تهدید مؤ من آل فرعون و اینکه اقدام به قتل موسى ممکن است خطرناک واقع شود و او براستى از طرف خدا باشد و آنچه را از مجازاتهاى الهى میگوید، انجام پذیرد، به قدر کافى در فکر و روح فرعون اثر گذاشت.
به علاوه بعد از جریان پیروزى موسى بر ساحران این خبر در همه جا منعکس گردید، و در مورد طرفدارى و مخالفت با موسى (علیه السلام) در میان مردم مصر اختلاف افتاد شاید فرعون از این بیم داشت که اگر بخواهد تصمیم حادى بر ضد موسى (علیه السلام) بگیرد با واکنش شدیدى که از طرف مردمى که تحت تاثیر او واقع شده اند روبرو گردد، به این جهات از تصمیم بر قتل موسى (علیه السلام) منصرف گردید.
آیه بعد در حقیقت، نقشه و برنامه اى است که موسى (علیه السلام) به بنى اسرائیل براى مقابله با تهدیدهاى فرعون، پیشنهاد مى کند، و شرائط پیروزى به دشمن را در آن تشریح مى نماید، و به آنها گوشزد مى کند که اگر سه برنامه را عملى کنند قطعا به دشمن پیروز خواهند شد نخست اینکه تکیه گاهشان تنها خدا باشد و از او یارى بطلبند (قال موسى لقومه استعینوا بالله)
دیگر اینکه به آنها میگوید: استقامت و پایدارى پیشه کنید و ازتهدیدها و حملات دشمن نهراسید و از میدان بیرون نروید (و اصبرواو)
براى تاکید مطلب و ذکر دلیل، به آنها گوشزد مى کند که سراسر زمین از آن خدا است و مالک و فرمانرواى مطلق او است، و به هر کس از بندگانش بخواهد آنرا منتقل میسازد (ان الارض الله یورثها من یشاء من عباده)و آخرین شرط این است که تقوا را پیشه کنید، زیرا عاقبت پیروزمندانه از آن پرهیزکاران است (و العاقبة للمتقین)این سه شرط که یکى از آنها در زمینه عقیده (استعانت جستن از خدا) و دیگرى در زمینه اخلاق (صبر و استقامت) و دیگرى در زمینه عمل (تقوى و پرهیزکارى) تنها شرط پیروزى قوم بنى اسرائیل به دشمن نبود، بلکه هر قوم و ملتى بخواهند بر دشمنانشان پیروز شوند، بدون داشتن این برنامه سه مادهاى امکان ندارد، افراد بى ایمان و مردم سست و ترسو، و ملتهاى آلوده و تبهکار، اگر هم پیروز گردند، موقتى و ناپایدار خواهد بود.
قابل توجه اینکه این سه شرط هر کدام فرع بر دیگرى است، پرهیزکارى بدون استقامت در برابر شهوات و زرق و برق جهان ماده ممکن نیست همان طور که صبر و استقامت نیز بدون ایمان به خدا، بقاء و دوام ندارد.
و در آخرین آیه مورد بحث شکوه و گله هاى بنى اسرائیل را از مشکلاتى که بعد از قیام موسى (علیه السلام) با آن دست به گریبان بودند منعکس میسازد و میگوید: آنها به موسى گفتند: پیش از آنکه تو بیائى ما را آزار میدادند، اکنون هم که آمده اى باز آزارها همچنان ادامه دارد پس کى گشایشى در کار پیدا میشود؟ (قالوا اوذینا من قبل ان تاتینا و من بعد ما جئتنا) گویا بنى اسرائیل مثل بسیارى از ما مردم انتظار داشتند که با قیام موسى (علیه السلام) یکشبه همه کارها روبراه شود، فرعون از بین برود، فرعونیان نابود شوند و کشور پهناورمصر با تمام ذخائرش در اختیار بنى اسرائیل قرار گیرد، همه اینها از طریق اعجاز، صورت گیرد و گردى هم به صورت بنى اسرائیل ننشیند.
ولى موسى (علیه السلام) به آنها فهماند با اینکه سرانجام پیروز خواهند شد، اما راه درازى در پیش دارند، و این پیروزى طبق سنت الهى در سایه استقامت و کوشش و تلاش بدست خواهد آمد، همانطور که آیه مورد بحث میگوید: موسى گفت: امید است پروردگار شما دشمنتان را نابود کند و شما را جانشینان آنها در زمین قرار دهد (قال عسى ربکم ان یهلک عدوکم و یستخلفکم فى الارض).
ذکر کلمه عسى (شاید و امید است) همانند کلمه لعل که در بسیارى از آیات قرآن آمده است، در حقیقت اشاره به این است که این پیروزى و موفقیت، شرائطى دارد که بدون آن شرائط، به آن نخواهید رسید (شرح بیشتر در این باره را در ذیل آیه ۸۴ سوره نساء جلد چهارم صفحه ۳۵ مطالعه فرمائید)؛ و در پایان آیه میفرماید: خداوند این نعمتها را به شما خواهد داد و آزادى از دست رفته را به شما برمى گرداند، تا ببیند چگونه عمل خواهید کرد (فینظر کیف تعملون).
یعنى پس از پیروزى، دوران آزمایش شما شروع خواهد شد، آزمایش ملتى فاقد همه چیز که در پرتو هدایت الهى همه چیز را پیدا کرده است. این تعبیر ضمنا اشعارى به این دارد که در آینده از بوته این آزمایش خوب بیرون نخواهید آمد، و شما هم به هنگام قدرت یافتن همچون دیگران دست به ظلم و فساد خواهید زد.
در روایتى که در کتاب کافى از امام باقر (علیه السلام) نقل شده چنین میخوانیم: قال وجدنا فى کتاب على صلوات الله علیه ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتقین انا و اهلبیتى الذین اورثنا الله الارض و نحن المتقون.
(در کتاب على (علیه السلام) چنین یافتیم که پس از تلاوت آیه ان الارض لله یورثها ... فرمود: من و اهلبیتم همان کسانى هستیم که خداوند زمین را به ما منتقل ساخته و مائیم پرهیزگاران.)
اشاره به اینکه حکمى که در این آیه ذکر شده است، یک حکم و یک قانون عمومى است و هم اکنون نیز زمین در واقع از آن پرهیزگاران است
انتهای پیام/
ارسال نظر