بانوی تکنیکال سینما
ظاهرا او سر صحنه به شدت بازیگر بدقلقی است، به گفته خودش و رامبد جوان - همسرش - این بدقلقی احتمالا از همین خصیصهای ناشی میشود
تنها دوبار زندگی میکنیم: فرشته ناگهان
اولین فیلم بهنام بهزادی انگار برای نگار جواهریان هم خوش یمن بود. فیلم با عنوان نامتعارفش به شدت مورد توجه قرار گرفت. فضای اینکه یک آدمی از قبر بیرون میآید و میرود تا کارهای نکردهاش را انجام دهد خودش جذابیتی دارد که اگر خوب پرداخته شده باشد، میتواند تماشاگر را سر ذوق بیاورد. حالا فیلم درست روایت شده و چی از این بهتر که بازیگر خودش را با فضای فیلم همگون کند.
نگار در این فیلم فرشتهای را بازی میکند که سیامک به دنیا بازگشته عاشقش میشود و عشق را در زندگی جدیدش تجریه میکند. نگار جواهریان از «تنها دوبار زندگی میکنیم» کلید بازی در نقشهای متفاوت را به نام خودش در سینمای ایران زد.
طلا و مس: آغاز دختر معلول
در سینمای ایران تخم لقی که گذاشته میشود دیگر کسی جلودارش نیست. بازی در نقش معلول - یا دیوانه - یکی از این تخم لقهاست. البته این حکم کلی درباره نگار جواهریان این ماجرا کمی متفاوت است. او در فیلم طلا و مس نقش زنی را بازی کرد که بیماری ام اس دارد و مراحل ابتدایی ام اس را طی میکند. زهرا سادات «طلا و مس» برایش یک سیمرغ بازیگر اول زن آورد، اما از آن به بعد هر کس دنبال دختر معلول میگشت یکی از اولین گزینههایی که به ذهنش میآمد نگار جواهریان بود. هر چند که در «طلا و مس» هم خوب بازی کرد و هم فیلم خوب از آب درآمد، اما همیشه هم اینطور نیست که شانس یاریات کند.
هیچ: در میان انبوه بازیگر
در میان انبوه بازیگرانی که هر کدام برای خود ادعایی فراتر از یک بازیگر صرف دارند، نگار جواهریان یکی از نقشهای با طمانیهاش را بازی کرد. با همان فرم همیشگی خودش. این بار با میزانسن پیچیده رضا کاهانی. در خانه قمر خانومی که کاهانی چیده بود، نگار جواهریان یکی از زنانی بود که چارچوب خودش را چید و نگاهش را به فیلم تحمیل کرد.
یه حبه قند: با لهجه شیرین یزدی
بازی با لهجه و درآوردنش بسیار سخت است. اما نگار جواهریان به عنوان نقش اول فیلم رضا میرکریمی توانست پسند را طوری دربیاورد که تماشاگر بپذیرد او یک دختر شهرستانی است که خواستگاری دارد که میخواهد او را از ایران ببرد و با اسکایپ قرار است عقدش کند. پسند «یه حبه قند» در تلاطم میان ماندن و رفتن، ماندن را انتخاب میکند. تماشاگر هم از او میپذیرد که بماند، چون قانع میکند. «یه حبه قند» از معدود بازیهای متفاوت نگار جواهریان است که از قالب بازی همیشگیاش خارج میشود و نقش را درمیآورد.
با اینکه نگاه فیلم با دیگر کارهای بهرام توکلی کمی متفاوت است، اما نگار جواهریان در ادامه «طلا و مس» نقش دختر معلول عاشق را بازی میکند که تصورات خیال گونهای از رابطه عاشقانه دارد. بازی نگار خوب است اما این اپیدمی سینمای ایران که اگر یک بازیگر خوب بازی کرد فقط در همان نقش میتواند خوب بازی کند به فیلم «اینجا بدون من» هم تسری پیدا کرد و نگار جواهریان حسش را با این انگاره شریک شد که بازیگر مناسب اینگونه نقشهاست. او در «حوض نقاشی» هم همین رویه را رفت و نقشی را بازی کرد که گرچه در ظاهر شبیه به همان دختر معلول قبلی است اما توانست با درک بالایش از نقش درست آن را اجرا کند و سکانس برتر حوض نقاشی را به بهترین نحو اجرا کند.
بیخود و بیجهت: درگیر با یک مادر سنتی
از آن فیلمهایی که نگار در آن توانست اندکی از شکل دیگر بازیاش را اجرا کند. دختری از یک خانواده سنتی با مادری که مذهب احتمالا برایش خط قرمز است و دخترش هم باید به همان سیاق برود. نگار جواهریان در «بیخود و بیجهت» در میان شلوغی صحنه و در کنار بازیگری مثل رضا عطاران توانست توانایی خودش را نشان دهد.
شاید در میان کارنامهای که اکثر کارگردانان از او انتظار نمایش یک دختر بیمار یا فلج را دارند، نگار کمی از آن فضا دور شده است و توانسته یک فم فتال به سینمای ایران اضافه کند. «نگار» به کارگردانی رامبد جوان (همسر نگار جواهریان)، صورتی دیگر را از نگار جواهریان ارائه میدهد. دختری بزن بهادر که در فضای اکشن فیلم میتواند بده بستان حسی با شخصیتهای کناریاش ایجاد کند. نگار جواهریان باید از این نقشها در ادامه کارش بیشتر بازی کند تا متهم به توانایی در ایفای یک نوع نقش بخصوص نشود. نتیجهی کوتاه مدت این نقشآفرینی هنرمندانه، فروش خوب فیلم نگار بود.
نگار جواهریان قطعا یکی از استعدادهای بازیگری ایران است. چه بازی او را دوست داشته باشیم چه نه، نمیتوانیم کتمان کنیم که استعدادش از بسیاری از بازیگران همنسلش بیشتر است و درک نقشش بسیار درست و بجا. نگار جواهریان ادامه دارد اگر خودش بخواهد تجربههای متفاوتی در نقشهایی که میپذیرد داشته باشد و خود را محدود به ایفای چند نقش محدود نکند.
ارسال نظر