به گزارش پارس نیوز، 

سلام آقای جهان آرا

چند وقت پیش راننده ای مدام نوحه معروفی که به نام شما ساخته شد را در ماشین پشت هم گوش میداد، پرسیدم: چرا اینهمه و بی تکرار به آن گوش می‌دهد، گفت رفیق شما بوده و بعد از آزادی خرمشهر یکی دیگر از رفقا (حسین فخری) به یاد شما آن نوحه را ساخته و خوانده، چشم‌هایش خیس شد و گفت ، از صبح که از خانه بیرون می‌زنم همین را گوش می‌کنم تا شب ، گفت دلش برای شما تنگ است ، گفت هیچکس از آن روزها را ندارد! حتی خودش را!

 

پرسیدم یعنی چه؟

گفت: حالم خوب نیست! اصلا خوب نیست!

گفت: کاش من هم با ممد رفته بودم. حالا که می‌بینم شهرم بی هواست تمام تنم خیس عرق می‌شود، می گفت به دلیل مشکلات تنفسی نمی تواند به شهرش بازگردد.

 

بماند که با ترافیک شهر فرصت کافی بود که با هم مفصل گپ بزنیم، اینها را گفتم که بگم دل رفیقتان ، هوای شما را کرده.

آقای جهان آرا اون روزی که با رفیق شما در ترافیک صدر حرف می‌زدم ، شهر آب داشت، حالا آب هم ندارد.

شما خوب یادتان است آن شهر چه کشیده...

ما فقط شنیدیم


انتهای پیام/