یادداشت؛
ایران سلبریتی میخواهد یا جوانمرد
شهرت و محبوبیت سرمایه مهمی است که اگر در کنار فضایل اخلاقی جوانمردی قرار بگیرد میتواند مایه رشد و تعالی جامعه شود؛ چنانکه در نمونههای موفقی مانند شادروان "تختی" سراغ داریم.
شامگاه یکشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۶، نزدیکی اِزْگِله در استان کرمانشاه، در نزدیکی مرز ایران و عراق در ۳۲ کیلومتری جنوب غربی شهر حلبچهی عراق، زلزلهای به بزرگی ۷٫۳ ریشتر رخ داد. با انتشار این خبر دستگاههای امدادی و مردم وارد میدان شدند؛ بهزودی از طریق رسانهها از مردم خواسته شد که کمک کنند و شمارهحسابهایی رسمی نیز برای واریز کمکهای نقدی اعلام شد. اتفاق دیگری که افتاد ورود ستارهها یا بهقولمعروف سلبریتیها به میدان بود؛ از ابراز همدردی در صفحات اینستاگرام و فیسبوک و توییتر گرفته تا حضور در مناطق زلزلهزده. در این میان اتفاق دیگری افتاد و آن اعلام شمارهحسابهای شخصی از سوی برخی از این ستارهها بود که مردم بسیاری به سبب اعتمادی که به این چهرههای محبوب خود داشتند، ترجیح دادند پول خود را به حسابهای آنها واریز کنند.
چند ماه بعد زمزمههایی بلند شد و مردم و رسانه سراغ این پولها را از این ستارهها گرفتند؛ پولهایی که گاهی تنها در یک حساب به چند میلیارد رسیده بود؛ در یکسو شکایت مسئولان محلی بود که چرا خبری از هزینه کردن این پولها در این مناطق نمیشود و حتی کار به مجلس و درخواست رسیدگی آن کشید از سوی دیگر مطالبهی مردم بود که حالا در درستی تصمیمشان در واریز کردن کمکهایشان به این حسابها دچار تردید شده بودند. اوج این شبههها زمانی بود که اعلام شد پلیس ۴ حساب سلبریتی را در این زمینه مسدود کرده است و حرفوحدیثها همچنان ادامه دارد.
خاطرهای از کودکی
در بهمن سال 1357 من پنج سالم بود. با پدرم رفته بودم خیابان. انقلاب تازه پیروز شده بود و حال و هوای تجمع و تظاهرات همچنان داغ بود. خیابان اصلی شهرمان (دزفول) مملو از جمعیتی بود که در دو طرف روی پیادهرو ایستاده یا نشسته بودند؛ من هم کنار پدرم چمباتمه روی پیادهرو و کنار جوی کنار خیابان نشسته بودم که دیدم افرادی با سطلهای بزرگ پلاستیکی قرمزرنگ از جلوی مردم آمدند و میگفتند کمک به مردم فلسطین و مردم هم پولهای خود را در آن سطلها میریختند. پدرم هم کمک کرد. آن روز گذشت و تا سالها بعد هر وقت خبری از خیانتها و جفاهای یاسر عرفات در رسانهها میشنیدم علاوه غمگین شدن برای مردم فلسطین و آرمانشان، یاد آن روز میافتادم و عصبانی که چرا از اعتماد من و پدرم سوءاستفاده کرد!
تختی سلبریتی یا جوانمرد؟
هر چند در این سالها، حضور ستارهها در حوادثی مشابه مانند زلزلهی بم و ورزقان گاه همراه با ابهام و شبهه بوده است، از حق نگذریم، خاطرهی شیرین و ماندگاری نیز ازایندست در میان مردم ما هست. خاطرهی زلزلهی بوئینزهرا و زندهیاد غلامرضا تختی.
در حدود ساعت ۱۱ شامگاه ۱۰ شهریور ۱۳۴۱ زمینلرزهای شهرستان بوئینزهرا را لرزاند. بزرگی این زمینلرزه ۷٫۲ ریشتر بود که موجب مرگ حدود ۲۰ هزار نفر شد. سید ابوالفضل کاظمی، راوی کتاب کوچه نقاشها و از داشمشدیهای تهران قدیم، خاطرهای جالب از مرام غلامرضا تختی در زمان زلزله سال 41 بوئینزهرا نقل میکند:
من حداقل 20 کشتیگیر را میشناسم که خیلی بیشتر از تختی طلا داشتند؛ اما آنها را کسی نمیشناسد، حتی کوچه بغلی خانهشان هم آنها را نمیشناسند، ولی اسم تختی سر زبانهاست. آن موقعها به آقا تختی گفتند، ما 2 میلیون تومان میدهیم (مثل 20 میلیارد الآن بوده) بیا این کالای ما را (تیغ ژیلت) تبلیغ کن؛ اما تختی گفت: «من معامله نمیکنم. همین آدم اما وقتی بوئینزهرا زلزله آمد کیسه برداشت سر سبزه میدان ایستاد و از مردم گدایی کرد. این کارها تختی را تختی کرد نه مدالهایش. والا برخی تا 7 مدال طلا داشتند درحالیکه تختی فقط 3 مدال داشت. برای همین تا خدا خدایی میکند، میگویند «تختی»، هنوز که هنوز است شما در هر شهری در ایران بروید میبینید که یک استادیوم به نام تختی دارند چون تو دل مردم جا دارد.» (۱)
از فرهنگ سلبریتی تا آیین جوانمردی
تعریف سادهی سلبریتی= ستاره= شهره (Celebrity) عبارت است از شخص یا چیزی که توسط تعداد زیادی از افراد شناخته میشود؛ اما فراتر از این تعریف ساده باید گفت سلبریتی در دنیای جدید در زمینهای تعریف میشود که زیر سلطهی صنایع فرهنگی سرگرمکننده قرار دارد. اهمیت سلبریتی تنها ازآنجهت نیست که عدهی زیادی از مردم او را میشناسند، بلکه اهمیت آن بیشتر ازآنروست که تأثیرات عاطفی چشمگیری بر شمار زیادی از مردم بر جای میگذارد. نقش سلبریتیها در جوامع امروز این است که به هوادارانشان لذت، شادی، درد و رنج میدهند و در مقابل ستایش یا رسوایی دریافت میکنند؛ لذا سلبریتیها به کالاهایی قابل خرید و فروش در دنیای امروز تبدیل شدهاند. نکتهی دیگر اینکه در گذشته خاستگاه سلبریتیها تنها در ورزش و سرگرمی از قبیل سینما و موسیقی بود اما امروزه این حیطه گستردهتر شده است و سیاست، تجارت و حتی دانشگاه را هم باید به آن افزود. (2)
آنچه امروزه در جامعهی ما با شنیدن واژهی سلبریتی به ذهن متبادر میشود، غالباً ویژگیهایی از این قبیل است: تناسباندام، تغذیهی مناسب، مراقبت از پوست، استفاده از عینک آفتابی، لبخند زیبا، لباس شیک و متفاوت، آرایش خاص، جواهرات گرانقیمت و اظهارنظرهای جنجالی؛ این در حالی است که ما در تاریخ و فرهنگمان جریانی با نام «جوانمردی یا فتوت» داریم که در زندگی مردم در جنبههای گوناگون نقش مثبت داشتهاند و به یاریگر آنها بودند و ستایش آنها را دریافت میکردند؛ هر چند انگیزهی آنها از خدماتشان دریافت ستایش یا کسب ثروت و شهرت نبود.
یکی از مدارک معتبر و متقدم در باب آیین فتوت و جوانمردی کتاب «قابوسنامه» اثر عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس است. مؤلف این اثر در باب ۴۴ که به آیین جوانمردی پرداخته در تعریف این اصطلاح میگوید: «اصل جوانمردی سه چیز است: یکی آنکه هر چه گویی بکنی و دیگر آنکه خلاف راستی نگویی، سوم آنکه شکیب را کاربندی»(۳)
اصول اخلاقی جوانمردی
هانری کربن فیلسوف، ایرانشناس، اسلامشناس و شیعهشناس فرانسوی که بخشی از عمر خود را در ایران و خاورمیانه سپری کرده است در کتاب خود با نام «آیین جوانمردی» اصول اخلاقی جوانمردان را بر اساس فتوت نامهها و سایر منابع مرتبط اینچنین برشمرده است:
۱. رازداری: حد جوانمردی از حد فزون است، اما از آن دو را اختیار کردهاند: یکی نان دادن و دوم راز پوشیدن.
۲. راستی: پهلوان باید راست بگوید، اگرچه زیان و خطری در پیش باشد.
۳. یاری درماندگان: وظیفه اخلاقی پهلوانان است که چون کسی به پناه ایشان بیاید و یاری بخواهد او را به جان و دل بپذیرند و در انجام یافتن مقصود او اگرچه دشوار و پرخطر باشد از هیچ کوششی دریغ نورزند.
۴. عفت، از جمله شرایط جوانمردی عفت است.
۵. فداکاری: پهلوان باید در راه خدمت به یاران تا حد فداکاری پیش برود.
۶. دلبسته نبودن به شهرت و ثروت: پهلوان اگرچه کریم است و هرچه دارد در راه رسیدن به مقصود خرج کند؛ اما هرگز دلبستهی جاه و مال نیست. عیاران خود را «ناداشت» میخواندند و تهیدست و هرگز در برابر کوششها و فداکاریهای خود چشم به مزد و پاداش نداشتند.
۷. دوستِ دوست و دشمنِ دشمن. (۴)
آخرِ سخن
شهرت و محبوبیت سرمایهی مهمی است که اگر در کنار فضایل اخلاقی جوانمردی قرار بگیرد میتواند مایهی رشد و تعالی جامعه شود؛ چنانکه در نمونههای موفقی مانند شادروان تختی سراغ داریم./۸۴۱/ی۷۰۲/س
حجت الاسلام محمدرضا آتشین صدف، نویسنده و پژوهشگر
پی نوشت:
(۱) روزنامه ایران، شماره ۶۳۷۸، شنبه 20 آذر 1395.
(۲) گردش فرهنگ سلبریتی در رسانههای اجتماعی: مطالعه فعالیت سلبریتیهای ایرانی و هوادارانشان در اینستاگرام، محمد مهدی مولایی، مجله جامعه فرهنگ رسانه، سال پنجم، شمارهی ۲۱، زمستان ۱۳۹۵، ص ۶۳-۶۴.
(۳) آیین جوانمردی، ماهنامهی اطلاعات حکمت و معرفت، میترا، ناظمی، اسفند 1389، سال پنجم، شماره 12. ص ۲۰.
(۴) تحلیل مردم شناختی آیین پهلوانی و جوانمردی در ایران (مورد مطالعه: شاهنامه فردوسی)، امیرسام کاظمی، مجلهی تحقیقات جدید در علوم انسانی، تابستان 1395، شمارهی 4. ص ۱۲۳.
انتهای پیام/
تا زمانی که در رسانه های کشورمان و در تیتر اخبار، عباراتی چون ،
ژست جدید خانم هنرپیشه...
شلوار کوتاه خانم هنرمند پرحاشیه...
پاچهٔ شلوار پاره و زیبای آقای سلبریتی ...
طلاق عاشقانهٔ زوج هنر مند ....
اتومبیل لاکچری هنرپیشهٔ فلان...
تفریح لاکچری خانم بازیگر با توله سگهای جدیدش...
خانم بازیگر ، سر قبر گربهٔ از دست رفته اش...
و از این قبیل خزعبلات ، ، داستان همین است ...
در طی طریق برای یافتن الگوی یک انسان کامل ، آدرس غلط به خود و دیگران دادیم ...
پوشش و رفتار و مسلک و مرام و در کل ضد ارزش های لاکچری ، جای حقیقت و صداقت را گرفت و . . .
طلاق و بی بند و باری و جلف کاری های به اصطلاح هنرمندان پوچ تبدیل به ارزش شد و این مقالات کوتاه ، راه به جایی نخواهد برد ...
همین رسانه هایی که بی هویتها را تبدیل به برند و الگوی روشن فکری مردم کردند امروز شاید پس از توبه و اصلاح خود ، بتوانند دوباره ذهن اندک باز ماندگان قربانیان را روشن کنند ... و من الله توفیق...