تفسیر آیات ۲۳-۲۵ سوره مبارک انعام
تفسیر آیات ۲۳-۲۵ سوره انعام را اینجا بخوانید.
قرآن سراسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید. برای آگاهی و فهم بهتر و بیشتر آیات قرآن کریم هر شب تفسیر آیاتی از این معجزه الهی را برای شما آماده میکنیم.
اعراف، و نام دیگرش «المص» هفتمین سوره قرآن است که مکی و دارای 206 آیه است.
در فضیلت این سوره مبارکه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است: هر کس سوره «اعراف» را قرائت کند خداوند بین او و ابلیس پرده ای بیفکند تا از شر ابلیس در امان بماند، او در زمره کسانی است که حضرت آدم علیه السلام در بهشت او را زیارت می کند و در بهشت به تعداد همه یهودیان و مسیحیان به او درجات داده خواهد شد.
امام صادق علیه السلام فرموده است: هر که این سوره را در هر ماه یک بار قرائت نماید، در روز قیامت از جمله کسانی است که هیچ خوف و ترسی و هیچ حزن و اندوهی ندارد و هر کس در روزهای جمعه این سوره را بخواند، در زمره کسانی است که خداوند از آنها حسابرسی نمی کند، بدانید در آن آیات محکمی است؛ پس آن را فرو نگذارید، زیرا آنها در روز قیامت به سود قاریان خود شهادت می دهند.»
در روایتی دیگر از ایشان رسیده است: «قرائت کننده سوره اعراف در روز قیامت از کسانی است که ایمن هستند»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ ﴿۲۳﴾
گفتند پروردگارا ما بر خویشتن ستم کردیم و اگر بر ما نبخشایى و به ما رحم نکنى مسلما از زیانکاران خواهیم بود (۲۳)
قَالَ اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِینٍ ﴿۲۴﴾
فرمود فرود آیید که بعضى از شما دشمن بعضى [دیگر]ید و براى شما در زمین تا هنگامى [معین] قرارگاه و برخوردارى است (۲۴)
قَالَ فِیهَا تَحْیَوْنَ وَفِیهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ ﴿۲۵﴾
فرمود در آن زندگى مى کنید و در آن مى میرید و از آن برانگیخته خواهید شد (۲۵)
تفسیر :بازگشت آدم بسوى خدا
سرانجام هنگامى که آدم و حوا، به نقشه شیطانى ابلیس ، واقف شدند و نتیجه کار خلاف خود را دیدند به فکر جبران گذشته افتادند و نخستین گام را اعتراف به ظلم و ستم بر خویشتن ، در پیشگاه خدا قرار دادند و گفتند: پروردگارا! ما بر خویشتن ستم کردیم (قالا ربنا ظلمنا انفسنا).
و اگر ما را نیامرزى و رحمت خود را شامل حال ما نکنى ، از زیانکاران خواهیم بود (و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین
و براى توبه و بازگشت به سوى خدا و اصلاح مفاسد نخستین گام این است که انسان از مرکب غرور و لجاجت پائین آید و به خطاى خویش اعتراف کند، اعترافى سازنده و در مسیر تکامل .
جالب اینکه به قدرى در توبه و تقاضاى عفو، ادب نشان میدهند که حتى نمیگویند خدایا ما را ببخش (اغفر لنا) بلکه میگویند اگر ما را نبخشى از زیانکاران خواهیم بود!.
شک نیست که هر گناه و نافرمانى پروردگار، ظلم و ستم بر خویشتن است ، زیرا همه برنامه ها و دستورات او همه در مسیر خیر و سعادت و پیشرفت انسان است ، بنابراین هر گونه مخالفت با آن مخالفت با تکامل خویشتن و سبب عقب ماندگى و سقوط خواهد بود، و آدم و حوا نیز اگر چه گناه نکردند، اما همین ترک اولى ، آنها را از مقام والایشان فرود آورد.
گرچه توبه خالصانه آدم و همسرش در پیشگاه خدا پذیرفته شد و همانطور که در سوره بقره آیه 37 میخوانیم فتاب علیه (خداوند توبه آنها را پذیرفت ) ولى به هر حال اثر وضعى آن عمل ، دامانشان را گرفت ، و دستور خارج شدن از بهشت به آنها داده شد، و فرمود: فرود آئید در حالى که شما با یکدیگر (انسان و شیطان ) دشمن خواهید بود (قال اهبطوا بعضکم لبعض عدو).
و زمین تا مدت معینى قرارگاه و وسیله بهره گیرى شما خواهد بود (و لکم فى الارض مستقر و متاع الى حین ).
و نیز به آنها گوشزد کرد، که هم در زمین زندگى میکنید و هم در آن میمیرید، و از همان براى حساب در روز رستاخیز، برانگیخته خواهید شد
(قال فیها تحیون و فیها تموتون و منها تخرجون ).
ظاهر این است که مخاطب در آیه قال اهبطوا بعضکم لبعض عدو آدمو حوا و شیطان همگى هستند، ولى در آیه بعد بعید نیست مخاطب تنها آدم و حوا باشند، زیرا آنها هستند که از زمین برانگیخته میشوند.
ماجراى آدم و دورنماى این جهان
گرچه بعضى از مفسران ، که معمولا تحت تاثیر افکار تند غربى قرار دارند، سعى کرده اند به داستان آدم و همسرش ، از آغاز تا پایان چهره تشبیه و مجاز و کنایه و به اصطلاح روز سمبولیک بدهند و تمام بحثهاى مربوط به این ماجرا را حمل بر خلاف ظاهر کرده ، کنایه از مسائل معنوى بگیرند، ولى شک نیست که ظاهر آیات حکایت از یک جریان واقعى و عینى مى کند که براى پدر و مادر نخستین ما واقع شد، و چون ، در این داستان نکته اى وجود ندارد که نتوان آن را طبق ظاهر تفسیر کرد، و با موازین عقلى سازگار نباشد، (تا قرینهاى براى حمل بر معنى کنائى به دست آید) دلیلى ندارد که ما ظاهر آیات را نپذیریم و بر معنى حقیقى خود حمل نکنیم .
ولى با این حال این جریان حسى و عینى مى تواند اشاراتى به زندگى آینده نوع بشر در این جهان ، در برداشته باشد.
یعنى : در صحنه پرغوغاى زندگى این جهان ، انسانى که از نیروى خرد و غرائز سرکش ترکیب شده ، و هر کدام او را به سوئى میکشد، در برابر مدعیان دروغین که سوابق سوء آنها همچون شیطان روشن است قرار دارد و آنها سعى دارند با وسوسه هاى مداوم خود، پرده بر روى عقل و خرد او بیفکنند، و او را به امید آب به دنبال سراب در بیابان زندگى سرگردان سازند.
تسلیم شدن در برابر وسوسه هاى آنها، نخستین نتیجه اش فرو ریختن لباس تقوا از اندام آدمى و آشکار شدن زشتیهاى او است .
نتیجه دیگرش دورى از مقام قرب پروردگار و سقوط از مقام والاى انسانیت و رانده شدن از بهشت آرامش و امنیت و افتادن در سنگلاخهاى زندگى و رنجهاى حیات مادى میباشد.
در این موقع باز نیروى عقل مى تواند به کمک او بشتابد، و به زودى به فکر جبران بیفتد، و او را به درگاه خدا بفرستد تا با شجاعت و صراحت ، به گناه خویش اعتراف کند، اعترافى سازنده و آگاهانه که نقطه عطفى در زندگى او محسوب شود.
در این هنگام بار دیگر دست رحمت الهى به سوى او دراز میگردد و او را از سقوط همیشگى رهائى میبخشد اگر چه کم و بیش ، گرفتار آثار تلخ وضعى گناه خود خواهد بود، ولى این ماجرا درس عبرتى براى او خواهد شد، و مى تواند از این شکست پایه هاى پیروزى زندگى آینده خود را محکم کند و از این زیان سود سرشارى در آینده ببرد.
انتهای پیام/
ارسال نظر