حوادث تلخ اجتماعی در دل فیلمهای ایرانی
در سینمای ایران کمتر فیلمی را می توان پیدا کرد که بر اساس یک حادثه واقعی یا حادثه تلخ اجتماعی ساخته شده باشد و مورد دخل و تصرف نویسنده و فیلمساز قرار نگیرید. چرا که هر واقعیتی بر اساس فن فیکشن کارگردان به یک درام تبدیل می شود. در ادامه به بهانه اکران فیلم «چهارراه استانبول»، به تعدادی از فیلم هایی که به حوادث واقعی اشاره کرده اند، پرداخته ایم.
تعدادی از فیلم های ایرانی که به حوادث واقعی اشاره کرده اند:
«بیدار شو آرزو»؛ بم، 5 دی ماه ۱۳۸۲
این فیلم به کارگردانی کیانوش عیاری در سال 1383 با موضوع زلزله مهیب در شهر بم تولید شده است. «بیدار شو آرزو» داستان یک آموزگار جوان روستایی در حاشیه شهر بم را روایت می کند که پس از بیرون آمدن از زیر آوار، پی می برد همکارش جان سپرده است، او به سوی شهر راه می افتند تا برای اهالی کمک بیاورد، اما با رسیدن به شهر ناباورانه در می یابد که فاجعه اصلی در آن جا روی داده و از هر گوشه و کناری فریاد شیون و زاری و درخواست کمک بلند است. این فیلم بیشتر شبیه یک مستند داستانی است که قصه خود را در دل واقعیت روایت می کند. میزان تلخی فیلم به شدت بالاست. سکانس های زلزله و آوارگی پس از آن، طبیعی و رئال است و مخاطب انگار در محل فاجعه قرار گرفته و آوارگی پس از زلزله را تجربه و حس می کند. این فیلم پس از 13 سال سرانجام آذرماه سال گذشته در سینماهای هنر و تجربه به نمایش درآمد.
«لانتوری»؛ درباره قربانیان اسیدپاشی
«لانتوری»، ساخته رضا درمیشیان، 13 مرداد 1395 با محدودیت سنی بالای 16 سال در گروه سینمایی آفریقا و گروه هنر و تجربه اکران شد. فیلم برداشتی آزاد از قصه ای واقعی است از حقیقت تلخ زندگی دختری به نام آمنه بهرامی می گوید که سال ها پیش، پسری بر صورت او اسید پاشید، آن هم تنها به این خاطر که او، دوست نداشت به خواستگاری آن پسر جواب مثبت دهد. البته موضوع اسیدپاشی از نیمه های دوم فیلم به بعد در فیلم به جریان تبدیل می شود و نیمه اول فیلم به یک گروه خلاف چهار نفره به اسم لانتوری می پردازد. «لانتوری» در زمان اکران خود مورد توجه بسیاری از منتقدان و مخاطبان قرار گرفت. از طرفی شکایت آمنه بهرامی به این دلیل که فیلمساز پیش از ساخت فیلم از او هیچ اجازه ای نگرفته است، یکی از حاشیه های مهم این فیلم در زمان اکران بود.
«خفاش»؛ ردپای خفاش شب
«خفاش»، به کارگردانی علی اصغر شادروان، فیلمی است که به قتل های زنجیره ای خلافکار معروف دهه 70 یعنی خفاش شب می پردازد. کارگردان در این فیلم تمام خرده داستان های فیلم را در خدمت درام اصلی قصه یعنی ماجرای کشف و شهود خفاش در اتفاقات هولناک زندگی یک خانواده قرار داده است. در این فیلم، خفاش همانند خفاش شب واقعی دست به قتل و دزدی می زند، اما به دلیل برخی محدودیت های زیاد به زوایای مختلف شخصیت واقعی خفاش شب پرداخته نمی شود. این فیلم محصول سال 1376 است و چند ماه بعد از دستگیری و قتل خفاش شب ساخته شد.
«جهان پهلوان تختی»؛ چه کسی تختی را کشت؟
«جهان پهلوان تختی» فیلمی درباره مرحوم تختی است که ساخت آن از سوی علی حاتمی آغاز شد و با مرگ او نیمه تمام ماند و در ادامه، بهروز افخمی به خواسته تهیه کننده فیلم مرحوم حاتمی، آن را ساخت. افخمی در این فیلم تلاش کرده بود مضمون و محوریت فیلمش را پیرامون ساخت فیلمی بر اساس زندگی تختی قرار دهد و بر این اساس هم از تخیلات استفاده کرد و هم به واقعیت پرداخت. شخصیت اصلی این فیلم، فیلمسازی است با بازی فریبرز عرب نیا، که به دنبال ساخت فیلمی است در مورد غلامرضا تختی، اما شرطش این است که باید اطلاعاتی در این زمینه فراهم کند. او داستان فیلمش را به تمام مستندات و مدارکی تبدیل می کند که در مورد مرگ کشتی گیر سرشناس دهه های گذشته گفته می شود و هر کسی روایت خودش را از مرگ او ارائه می کند.
«خرس»؛ عاشقانه نافرجام
درام اصلی قصه در قالب یک مثلث عاشقانه شکل می گیرد. نورالدین رزمنده ای است که پس از سال ها اسارت به شهرش باز می گردد. او پس از بازگشتش می فهمد که همسرش در نبود او و به خیال شهادتش به ازدواج مرد دیگری درآمده است. رفت و آمدهای او به خانه همسر سابقش (گلی) و نیز تشویق او به جدایی گلی از شوهرش (افرا)، موجب تشدید عصبانیت و حساسیت های افرا می شود. تا جایی که افرا در نهایت همسر و فرزندش را می کشد و خود نیز کشته می شود. خسرو معصومی «خرس» را بر اساس یک داستان واقعی ساخته و خودش گفته اولین بار که از این ماجرا باخبر شد و بالای قبر قاتل و افراد خانواده به قتل رسیده حضور یافت، بهت زده شده بود. این فیلم محصول سال 1390 است، هنوز به اکران درنیامده و توقیف شده است.
ارسال نظر