«تنگه ابوقریب»، روایت هالیوودی از وطن پرستیِ ایرانی+عکس
اگر قرار بود یکی از کارگردانان هالیوود درباره دفاع مقدس فیلم بسازد، شاید چیزی شبیه به «تنگه ابوقریب» را می ساخت. اگرچه در این فیلم سخن از ایثار، وطن پرستی و حضور نوجوانان برای دفاع و نیز نمادهایی از فرهنگ دینی وجود دارد.
محصولات فرهنگی به ویژه فیلمهای سینمایی از جنبهها و زوایای نظری مختلف قابل نقد و بررسی هستند. شاید رایجترین نوع تحلیل فیلم، تحلیل از زاویه استانداردهای تخصصی هنری باشد؛ اما واضح است که چنین تحلیلی همه واقعیت موجود در دنیای فیلم را بازنمایی نمیکند.
تحلیل فیلم کار متخصصین حوزه هنر هست؛ اما تنها، کار این قشر نیست. هر مخاطبی میتواند و شاید باید بتواند محصول فرهنگی ارائه شده به خود را به تحلیل بنشیند.
سینما به مثابه پدیدهای فرهنگی لایههای مختلف کلان و خُرد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تا معرفتی، هنجاری، ارزشی و نمادین جامعه را درمینوردد و بسته به پیشفرضها، تجربه زیسته، تعلقات و باورهای مخاطب، پیامهای مختلفی را عرضه میدارد.
مؤسسه «آفاق فرهنگ» ضمن مشاهده دقیق فیلمهای بخش سودای سیمرغ سی و ششمین جشنواره فیلم فجر، گزارشی از هر فیلم ارائه کرده است. در تهیه این گزارش، برخی از شاخصهای مطرح در حوزههای معارف اسلامی، جامعهشناسی فرهنگی و فلسفه مورد توجه قرار گرفته است؛ به این ترتیب که فیلمها توسط کارشناسان مشاهده و سپس دیالوگها نیز به صورت نسبتاً دقیق بازشنیده شده است. در مرحله بعد، نکات قابل توجه هریک از آثار، جمعآوری و در قالب تحلیل فرهنگی اجتماعی به نگارش نهایی درآمدهاند.
در ادامه و طی سلسله مطالبی، تحلیل فیلمهای حاضر در جشنواره سی و ششم فجر منتشر میشود که بخش دوازدهم آن به فیلم سینمایی «تنگه ابوقریب» ساخته بهرام توکلی اختصاص دارد.
درباره فیلم
تنگه ابوقریب یکی از آثار پربحث و مورد توجه منتقدین در جشنواره سی و ششم بود. اهمیت این موضوع وقتی بیشتر میشود که ژانر اصلی آن پیرامون دفاع مقدس است. در خلاصه فیلم آمده است: «تنگه ابوقریب» روایتی است از دفاع گردان عمار در برابر لشکرکشی رژیم بعث به فکه و شرهانی. در بازه زمانی اواخر جنگ، رزمندگان گردان عمار یاسر از لشکر 27محمد رسولالله (صلیالله علیهواله) تهران، تازه از خط برگشته بودند و به آنها مرخصی داده میشود تا به تهران بازگردند. رزمندگان، خود را برای رفتن به تهران آمده کرده بودند و حتی بلیت قطار هم در دستانشان بود. ساعت 10 یا 11 صبح همان روز اعلام میشود که عراق به تنگه ابوقریب حمله کرده است و هیچ نیرویی برای مقابله با آنها آماده نیست. این گردان کاملاً بهصورت آزاد و مختار برای مقابله با عراق در تنگه ابوقریب اعلام آمادگی کرده و اعزام میشوند. به نظر میرسد رزمندگان این گردان اصطلاحاً از مشتیهای تهران هستند. در این فیلم ایثار و فداکاری رزمندگان و مظلومیت مردم جنگزده بهخوبی مورد اشاره قرار میگیرد. فیلمساز ما را در همان اوان فیلم با نوجوانی بسیجی به نام علی آشنا میکند که ذهنی پرسشگر و رویکردی ایدئالیستی به جنگ دارد و قرار است لحظات جالب توجه آن را با دوربین عکاسیاش ثبت و ضبط کند. غالب دیالوگهای مهم و انتقال دهنده معنای فیلم در نسبت با این نوجوان گفته میشود که گویی سفیری برای گزارش رویدادها برای نسلهای آتی است. در این عملیات گردان عمار بهتنهایی مقابل یک لشکر زرهی عراق میایستد و نیمی از این گردان به دلیل تشنگی به فیض شهادت نائل میشوند.
شبهه در تاریخ وقوع علمیات
درباره تاریخ دقیق این عملیات تفاوتی میان روایت تاریخی و استناد درجشده در انتهای فیلم وجود دارد. در پایان فیلم در متنی کوتاه ناظر بر این نکته نشان داده که میشود آمده است که 5 روز پس از این واقعه، پذیرش قطعنامه اتفاق میافتد؛ اما دیگران بر وقوع این حمله پس از پذیرش قطعنامه 598 اشاره داشتهاند که اگر چنین فرضی صحت داشته باشد، لزوم اصلاح متن مزبور مبرم و مسلم است.
درباره نام فیلم
با مروری بر پوسترهای خارجی فیلم، پیش از هر چیز ترجمه نام فیلم به «Lost Strait» به معنای «تنگه گمشده»، این سؤال را در ذهن ایجاد میکند که چرا سازنده فیلم مایل نبوده از نام «ابوقریب» برای فیلم استفاده کند؟ شاید به جهت اشتراک لفظی با نام زندان دهشتناک آمریکایی در نزدیکی بغداد که فجایع زیادی در آن رخداده است. اگر این فرضیه در مورد تفاوت نام انگلیسی و فارسی فیلم صحیح باشد، سؤال دیگری به وجود میآید که چرا نام فارسی فیلم همان تنگه گمشده گذاشته نشد و آیا این تفاوتِ معنایی در نام فارسی و انگلیسی کاری غیرحرفهای، نامأنوس و غیرمتعارف در سینما است یا خیر؟
اهمیت مستندنگاری در تنگه ابوقریب
از مهمترین نکات جشنواره سی و ششم، حضور آثار دفاع مقدسیای است که سوژه آنها مبتنی بر واقعیت بود. دفاع مقدس پر از سوژههایی واقعی است. از وجوه مؤثر و قابل توجه تنگه ابوقریب نیز همین وجه است.
روایت هالیوودی و فقدان معنویت؛ مسأله این است!
از نظر کیفیت ساخت، فیلم به لحاظ هنری و بهویژه دقت و ظرافتهای بصری بسیار قوی است و نشان از ارتقاء شاخصهای فیلمسازی در حوزه دفاع مقدس دارد. در لحظاتی بیننده به یاد فیلمهای آمریکایی (مثل نجات سرباز رایان) در ژانر جنگ میافتد. از نقاط قوت قابل توجه فیلم، خلق لحظات و فضاهای بهشدت تأثیرگذار و باورپذیر از واقعیت تلخ، بیرحم و دهشتناک جنگ و بازنمایی رشادت و شهامت رزمندگان است؛ اما برخلاف بسیاری از فیلمهای دیده شده در ژانر دفاع مقدس، مسأله معنویت و جنبههای مربوط به گفتمان انقلاب اسلامی تنها در صحنههایی معدود همچون بهرهگیری از نوحه و سینهزنی برای حضرت ابوالفضل (علیهالسلام) ـ بهمثابه بخشی از فرهنگ و برای آرامش بخشی موقتی به افراد و به فراموشی سپردن تلخیهای جنگ ـ مشاهده میشود. این موضوع را میتوان چنین توضیح داد که اگر قرار بود یکی از کارگردانان هالیوود درباره دفاع مقدس فیلم بسازد، شاید چیزی شبیه به همین اثر را میساخت. اگرچه در تنگه ابوقریب سخن از ایثار، وطنپرستی و حضور نوجوانان برای دفاع و نیز نمادهایی از فرهنگ دینی وجود دارد؛ اما برآیند کلی اثر نشان میدهد اساساً روایت زمینی بر روایت توحیدی و مبتنی بر امور الهی و مسائلی همچون امداد غیبی غلبه دارد.
روایت «انسانی» از رزمندگان
بدون شک یکی از جنبههای «تنگه ابوقریب» پرداختن آن به واقعیتهای جنگ است. موضوعاتی مثل کُپ کردن، ترس و همه مسائلی که برای یک «انسان» در مواجهه با مرگ رخ میدهد. گذشته از اینکه کارگردان در هدف خود موفق بوده است یا نه؛ اما خواسته است تا فیلمی بر مبنای واقعیتها بسازد نه شعارها. اما اینکه او در این روایت، منصفانه عمل کرده و موفق بوده است موضوعی قابل تحلیل است. در حقیقت فیلم توجه زیادی به وجوه زمینی تجربه جنگ دارد؛ اینکه رزمندگان در لحظاتی واقعاً از ترس میخکوب میشوند. اینکه از شدت فشار کم میآورند. اینکه آدمهایی دوستداشتنی هستند که اتفاقاً در برخی موارد در تمنای مرگ و نوشیدن شهد شهادت نیستند، بلکه به زندگی و دلنشینی لحظات شیرین آن و بازگرداندن آن به همه میاندیشند. بهطور مثال یادداشت «فاطمه معتمدآریا» و بسیاری شبیه به او درباره «تنگه ابوقریب» نشان دهنده این است که زمینههای روشنفکری اثر آنقدر جذاب بوده است که این واکنشها را به دنبال داشته است.
روایت غربت در عین شکوه و عزت ایران
از جنبههای مهم فیلم، این است که داستان، ناظر بر شد و پیشرفت ایران و ایرانی است. قصه غربت عزتمندانه جوانان ایران است. در فیلم صدای امام خمینی (ره) قبل از اعزام شنیده میشود که میگویند: «یالیتنی کنت معکم فأفوز معکم». در فیلم همه ایران متحدند از رهبر تا نوجوان؛ برای دفاع در وضعیتی که همه جهان در مقابل ما هستند. این وجه از اثر در نوع خود قابل توجه و تحسین است.
اگر حاتمیکیا بود...
نباید و نمیتوان مقایسهای بین افراد و سلایق صورت داد؛ اما «اگر حاتمیکیا بود» اشاره به این دارد که شاید اگر کارگردانی با ویژگیهای او میخواست به همین موضوع بپردازد، احتمالاً با اثری متفاوت و البته ایرانی ـ اسلامیتر مواجه بودیم.
مسأله معنای زندگی و نماد در فیلم
از مسائل مطرح در تنگه ابوقریب، «سبک زندگی» است. در فیلم بهخوبی نشان داده میشود که زندگی جاری است و مهم این است که چطور باید زندگی کرد. در یکی از مهمترین دیالوگهای فیلم در رثای شهدا میبینیم: «آدمایی که خوب زندگی میکنن خوبم میمیرن؛ به هیچی دل نمیبندند حتی جونشون. دیگه مرگشون هم میشه عین از «در رد شدن». اینکه دیگه گریه کردن نداره». همچنین اوج بهرهگیری از نماد در صحنههای پایانی است؛ آنجایی که پیکر شهید بر خاک میافتد و خون او خاک ایران را سیراب میکند و در نمایی بسیار مؤثر، مردانگی، تکامل، ایستادگی و نگاه به دوردستها را در نوجوان بسیجی میبینیم.
فرماندهان در خط یا پشت خط
از موضوعات مطرح در تاریخ هشت سال مقدس دو رویکرد متمایز در خصوص حضور فرماندهان ارشد در خط مقدم است. این تمایز که مبتنی بر دو دیدگاه متفاوت و البته مناقشهبرانگیز است، در بخشی از فیلم مورد اشاره قرار گرفته است و بهصورت تلویحی حضور فرماندهان در کنار رزمندگان را تحسین میکند. از منظری دیگر مسأله وجدان و اخلاقِ متعالی فرماندهان و رزمندگان از فراری بودن از مسئولیت (بهمثابهقدرتطلبی) به تصویر کشیده میشود: «من نمیتونم فرمانده گروهان باشم. شب خوابم نمیبره».
طرح شبهه اعزام نوجوانان به جنگ و عدم پرداخت خوب به موضوع
از شبهات مطرح پیرامون دفاع مقدس چرایی وجود رزمندگانی با سنین کم و نوجوان در جبهه است که در فیلم به آن پرداختهشده است. بهطور مثال علی (نوجوان) در پاسخ به علت آمدن به جنگ میگوید: «جنگُ از نزدیک ببینم؛ عکاسی کنم؛ حمل مجروح کنم». این در حالی است که علی نهتنها یک ماسک شیمایی بلد نیست بزند، بلکه تعریفی صحیح از حمل مجروح هم ندارد. این نوجوان بسیجی که حتی نمیداند که چگونه باید از تفنگ استفاده کند، علیرغم اینکه مسئولِ او بارها او را از آمدن به خط مقدم منع میکند، نهایتاً در آنجا حاضر شده و وقایعی برایش اتفاق میافتد. تنگه ابوقریب با بهرهگیری از این سوژه نهتنها پرسشهای مهمی را میتواند در این زمینه ایجاد کند، بلکه بهطورکلی در پاسخ دادن به اینکه بالاخره فلسفه حضور نوجوانان بسیجی در دفاع مقدس چیست، ناموفق به نظر میرسد. همچنین مدیریت جنگ در فیلم بهعنوان کارزار مرگ و زندگی، آنقدر ضعیف نشان داده میشود که یک نوجوان میتواند از پادگان تا مراحل مختلف عملیاتی خط مقدم را طی کند؛ نکتهای که قابل تأمل است.
ضعف فیلمنامه
در فیلمنامه نوعی آشفتگی وجود دارد. فیلم خط داستانی پررنگ و قویای را دنبال نمیکند و شاید این موضوع به عمد اتفاق افتاده تا در باورپذیری هر چه بیشتر و نزدیک شدن داستان به حالت مستند نقش ایفا کند؛ اما در نهایت با وجود نوعی گسست در فیلمنامه این موضوع به قوت خود باقی و قابل تحلیل و بحث است.
تبیین خوب مسأله تهاجم و دفاع
فیلم در یکی از بخشها شامل دیالوگها و پرسشهایی است که نوجوان بسیجی و برخی از رزمندگان با مشاهده رزمندههای زخمی و خسته، در خصوص جنگ و حمله شیمایی مطرح میکند: «چرا دارند بر میگیردند؟ ـ میگویند زخمیاند؛ شیمیایی زدند. ـ رزمنده: چرا ما شیمیایی نمیزنیم؟ ـ رزمنده دیگر: حرومه ـ رزمنده: چطور برای اونا حلاله برای ما حرومه؟! رزمنده دیگر: شیمیایی، نامردیه. شیمایی یا هرچی؟» در چند سکانس بعد، پس از حمله وحشیانه عراق و مشاهده وضعیت، رزمنده به فردی که میگفت چرا ما شیمیایی نمیزنیم میگوید: «حالا فهمید چرا شیمیایی نمیزنیم؟».
پایانی مؤثر و پرمعنا
از جمله پیامهای حائز توجه فیلم در دیالوگی خود را نشان میدهد که وقتی پسر در همراهی با گردان، پیش از ورود به تنگه با صحنههایی مواجه میشود که یارای عکاسی را از دست میدهد؛ مردمانی که در اثر بمبهای شیمیایی بدنهای تاولزده و ترسناکی پیدا کردهاند و یکی از بازیگران اصلی فیلم از او میپرسد که عکس گرفتی؟ پسر پاسخ منفی
میدهد و میگوید دوست نداشتم. او در جوابش میگوید: باید یاد بگیری از صحنههایی که دوست نداری هم عکس بگیری!!! پس؛ اما در تنگه با صحنههای سختتری مواجه میشود: فریادهای ناشی از درد و ترس، دستها و پاهای بریده، نالههای قبل از تشنگی و جان دادن و غیره و غیره. همه اینها به صحنه پایانیای ختم میشود که پسر خسته و زخمی؛ اما با صلابت در حال خروج از تنگه است و عبورش از پرده سینما به گونه و حالتی نمایش داده میشود که حالا او مردی پر از تجربه است و چونان قهرمانی، سفیر رساندن خبر همه این لحظات به نسلهای آینده و گم نشدن یاد و خاطره ایثارها و رشادتهای آنهاست.
تقابلهای گفتمانی تبلیغی فیلم با تحلیلهای رهبر انقلاب
به نظر میرسد بسیاری از افرادی که «تنگه ابوقریب» را میبینند، در پَسِ ذهن خود احساسی از یک اثرِ مبتنی بر گفتمان حقیقی دفاع مقدس را نخواهند داشت. تنگه ابوقریب احساسات هم روشنفکران را و هم وطنپرستان را تحریک میکند و آنها را به تحسین وامیدارد. اما آیا رزمندگان و اهالی فرهنگ دفاع و جهاد هم همزبانیِ «کاملی» با ایدههای فیلم دارند؟ یعنی در پایان احساس خواهند کرد که فیلمی مطابق با جریان جاری و اصلی دفاع مقدس را دیدهاند؟ این مسأله سوژه و پرسش مهمی از سازمان فرهنگی رسانهای اوج ـ بهعنوان حامی اثر نیز هست. در وانفسایی که گفتمان جهاد و شهادت به گفتمان وطنپرستی و حب وطن فروکاهش داده شده و رسانهها و ازجمله صداوسیما بر طبل آن میکوبند، تنگه ابوقریب نیز علیرغم نمادهای دینی، در دام آن افتاده است. آسیب مهمی که شاید مبتنی بر بحران هویت و این امر استوار باشد که جوانِ امروز دیگر حتی عِرق وطن هم ندارد و در جهانی خیالی، امنیت ملی را در هنگامه تهاجم مجدد دشمن رها میکند. این در حالی است که این رویکرد انفعالی در مقابل تحلیل رهبر معظم انقلاب از جوانان این دهه قرار دارد. معظمله همچنین روشهای تبلیغی دیگری را برای تبیین مسائل فرهنگی و اجتماعی توصیه میکنند؛ روشهایی که اساساً مبتنی بر معارف اسلامی و خالی از هرگونه محافظهکاری است. از این منظر هنر مطلوب شامل ایدههایی واقعیتگرا و سازنده است. به نظر میرسد در وضعیت کنونی موضوع وطنپرستی بهعنوان سوژه بسیاری از آثار ژانر دفاع مقدس، از حد معمولِ توجه خارج شده است و به اصل موضوع که احیای شعائر و اهداف اصیل انقلاب اسلامی است ضرر میرساند.
حکایت داوری
درباره اینکه چرا تنگه ابوقریب برنده و کاندیدای دریافت بسیاری از جوایز (هفت سیمرغ) شد میتوان گمانهزنیهای مختلفی کرد. درواقع این فیلم، اثری مؤثر و خوشساخت است. تبلیغات زیادی درباره تنگه ابوقریب شد و جوایز متعددی را هم کسب کرد. داوران اصطلاحاً آن را «تحویل» گرفتند و در مقابل، «لاتاری» را اثری مروج خشونت دانستند. «به وقت شام» هم با آن کیفیت و داستان و موضوع مهم، تنها دو سیمرغ گرفت. شاید و شاید این بزرگنماییِ تنگه ابوقریب، فراری روبهجلو باشد برای اینکه اساساً دیدگاه جشنواره درباره به وقت شام و لاتاری ـ علیرغم شایستگیهای فراوان ـ منفی بود. شاید و تنها شاید دیدگاههای سیاسی در این زمینه نقش داشتهاند. شاید و تنها شاید این تصمیم داوران، از سویی نوعی دهنکجی به «لاتاری» و «به وقت شام» است و در وضعیتی که به علت کیفیت عالی محصولات سینمای انقلاب اسلامی، امکان بیتوجهی به آنها نبوده است، به اثری توجه شده است که اشتراکات مفهومی بیشتری با مقبولات داوران و با سینمای جهانی و روشنفکری دارد.
نکات مثبت
- روایت مؤثر از عزت و مظلومیت ایران در جهان (مظلوم مقتدر)
- مستندنگاری وقایع دفاع مقدس
- تبیین مسأله تهاجم عراق و ضرورت دفاع
- توصیف ارزشهای انسانی و اخلاقی رزمندگان
- توصیف معنای متعالی زندگی در رزمندگان
- تبیین ارزش نقشآفرینی فرماندهان پابهپای رزمندگان در خط مقدم
- جمعبندی و پایان مؤثر و پرمعنا
نکات قابل تأمل
- غلبه گفتمان وطنپرستی در برابر گفتمان انقلاب اسلامی
- غلبه روایت هالیوودی بر روایت اسلامی از دفاع مقدس
- طرح شبهه اعزام نوجوانان به جنگ و عدم پرداخت خوب به موضوع
- توصیف ضعیف از نقش و کارکرد مداحی در دفاع مقدس
- وجود شبهه در خصوص تاریخ وقوع علمیات
- وجود شبهه در خصوص نام فارسی و انگلیسی فیلم
- ضعف نسبی فیلمنامه
انتهای پیام/
ارسال نظر