مسعود کارگر
ملک مطیعی از قهرمان فیلم فارسی تا اسطوره ای اجتماعی
چه بسیار انسان ها که گذشته ای سیاه داشته اند و حال و آینده ای خاکستری یا سفید و موقع مرگ پاک بار سفر بسته اند و چه زیادند افرادی که یک عمر شهره به نیکنامی بوده اند و در بزنگاهی و آنی همه چیز خود را باخته و سرسپرده فنا گشته اند
فرمان هویت سازی در دستان کیست !؟
به گزارش پارس نیوز ، مسعود کارگر : کاری با گذشته اش ندارم و اصلا نباید گذشته افراد را شخم زد مگر یک نمود علنی و اثر وضعی در جامعه داشته باشد که مهم باشد و با قواعد اساسی نسب به آن موضع گرفت ، اما اگر در گذشته و حتی حال فعلی بازخورد و جریان سازی اجتماعی هم داشته است باز هم نمی شود برخوردی سلبی و جبری با آن داشت
که همین نگاه های صفر و صدی است که اکثر اوقات کار را خراب می کند و موجب مصلحت اندیشی های عجیب و غریب می شود.
در هر انقلابی قاعدتا عده ای دوست قلمداد می شوند و عده ای دشمن ، حتی در انقلاب های درونی یک انسان هم گاه زشتی ها و زیبایی ها درست یا نادرست جایشان عوض می شود، اینکه ما یک انسان ، شخصیت ، گروه و جایگاهی را خوب مطلق یا بد قطعی تصور کنیم نشان دهنده بسته بودن جریان فکری و عقلی یک نگرش است ،چه بسیار افرادی که در یک لحظه یا یک عمر تصمیم درست و غلطی گرفته و تبعات آن دامن شان را یک عمر گرفته است و مردم با نگاهی تک بعدی به او و عملکرد و رفتارش نگاه کرده و قضاوت اش می کنند و در این بین انصاف ، عدالت ، حقیقت و واقعیت ها گم شده و شخص مورد نظر محکوم به یک جریان سازی و حکم صادره از جامعه تا ابد در تاریخ ثبت خواهد شد.
چه بسیار انسان ها که گذشته ای سیاه داشته اند و حال و آینده ای خاکستری یا سفید و موقع مرگ پاک بار سفر بسته اند و چه زیادند افرادی که یک عمر شهره به نیکنامی بوده اند و در بزنگاهی و آنی همه چیز خود را باخته و سرسپرده فنا گشته اند ، اما در این بین همه انسان ها در لحظه ، ممکن است خوب یا بد باشند و میزان شدت و ضعف خوبی و بدی شان بسته به حال واقعی او متغیر است
افراد خاص ، نخبه ، سلبریتی و در کل مشاهیر جامعه نیز از این امر مستثنا نیستند ، بسته به حال فعلی و شرایط روحی و باطنی شان موضع گرفته و عمل می کنند،هرچند که اکثر اعمال و رفتارهای ما برآیند یک نگرش باطنی و ایمان قلبی به رویکرد ها و مواضع است
نوع نگاه ما به افراد بازخورد منش و روش آنها در قبال مسائل مختلف با توجه به اعتقادات ما در قیاس با اوست
و اگر عقل ، منطق و شاخص های الهی را ملاک قرار دهیم نتیجه اش مطلوب است اما اگر سلیقه و ایمان ناقص قلبی را در مواجه و قضاوت ها در نظر بگیریم فاجعه رخ خواهد داد،الان نیز وضعیت جوامع و نگاه مردم به هم و به شخصیت های برجسته به این نحو است که ملاک و شاخص را دریافت های ذهنی ناقص خود قرار می دهند نه ادله ی علمی ، عقلی ، تخصصی و الهی
ما یادگرفته ایم که بر اساس کوچکترین جزییات رخ داده بدون محاسبه و تحلیل دقیق تخصصی رای و نظر بدهیم
اکثر جامعه گرفتار این معضل هستند مخصوصا سلبریتی ها که وجهه و جایگاه اجتماعی خاصی بین آحاد مردم دارند و گاها با نظر شخصی و برداشت نامطلوب کل ساختار اجتماعی ، فرهنگی و حتی امنیتی-سیاسی جامعه را به چالش کشانده و جریان سازی های هزینه بر ایجاد می کنند حتی بدون غرض و دلیل خاص امنیتی یا سیاسی
که در این صورت جامعه تشویش گرا خوراک مسموم را مصرف و سم در رگ های اجتماع مدام پایدار باقی می ماند، حالا باید دید حاصل این رخداد ها به چه نتیجه ای خواهد رسید و آیا این نتیجه هدف اش بردن جامعه به سمت بلوغ منطقی است یا کشاندن آن در وادی جنون غیر منطق ها
ماجرای دوگانه ی هنرمند وطنی و خارج نشین
اینکه هنرمندان و برخی نه هنرمند بلکه سلبیریتی در زمان حال ، جوان یا پیشکسوت است ، در داخل سکونت و فعالیت دارد یا به هر دلیلی از ابتدای انقلاب خارج نشین بوده و الان به کشور بازگشته یا هنوز هم در ینگه دنیا به سر می برد و اینکه آیا ماهیت و هویت او با جایگاه فعلی فرهنگی و عقیدتی کشور می خواند یا نه یا اینکه او حاضر است باطنی یا ظاهرا هم که شده (مانند خیلی ها) در راستای مفاهیم تعریف شده اجتماعی سیاسی مملکت قرار بگیرد یا نه ، همه و همه فضای چالش برانگیزی در آحاد جامعه و فضای تقابل با حاکمیت ایجاد می کند.
گاه برخوردهای جناحی سلیقه ای و نگاه های سلبی و گاه مواضع رسمی عادلانه و حقوقی از سمت متولیان و مسئولین و نیز نگرش صفر و صدی عوام در جامعه موجب این دوگانگی ها و بلاتکلیفی ها در این عرصه می شود
اینکه هنرمندی که در حکومت سابق حضوری پررنگ داشته تا جایی که برخی عملکردها خلاف آیین حاکمیت فعلی و دین رسمی کشور است و آیا وی نسب به گذشته اش و برخی رفتارها و حرکات پشیمان بوده و قصد تغییر دارد چه به انگیزه اجازه حاکمیت برای حضور او در کشور چه به خاطر برداشت باطنی خود از شرایط ، گاه موجب بحران های اجتماعی می شود و کسی هم در بطن جامعه یا ارگان های رسمی پاسخگوی چرایی ها نیست
اگر فلان بازیگر و هنرمند زمان طاغوت از اول تا بحال با دین و ساختارهای اصلی نظام مشکل دارد باید برای مردم تبیین شود و دلایل عدم اقبال و پذیرش اش توسط حاکمیت مشخص گردد ، اگر نه از برخی مسائل اساسی گذشته پشیمان است و توبه کرده و الان یک زندگی عادی و بودن حاشیه های سیاسی-امنیتی و عقیدتی دارد خب باید به مردم گفته شده ، روشنگری شود ، و اجازه داده شود در کشور و در محافل حضور پیدا کند و به او بها داده شود تا بتواند این مدت باقی مانده از عمرش را در بین مردم با منشی درست زندگی کند ، تا اینکه حساسیت های بیجا و الکی در بطن جامعه ایجاد و از طرف بت ساخته نشده و حاکمیت به چالش کشیده نشود.
آیا حمیده خیر آبادی ، ثریا قاسمی ، نعمت الله گرجی ، جمشید مشایخی ، جهانگیر فروهر و غیره هنرمند فیلم فارسی زمان طاغوت نبودند!؟ پس چطور شد که به آنها اجازه داده شد به فعالیت هنری شان ادامه دهند و با تمام اوج و فرودها در عرصه حرفه ای شان هم روزی خانه نشین شده یا بار سفر از دنیا بسته و بدون جنجال و حاشیه ای به زندگی هنری شان خاتمه داده می شود! اما الان عده ای عامدانه یا جاهلانه با برخورد های سلیقه ای و مصلحت اندیشی های بیجا نسبت به چند هنرمند خارج نشین که برخی چندسالی است به وطن برگشته و پذیرفته شده اند و برخی هنوز در ینگه دنیا هستند ، شرایط بت سازی ، ایجاد حاشیه و بحران سازی فرهنگی و اجتماعی را فراهم کرده و نارضایتی عمومی و ناامیدی از حاکمیت را بیشتر از پیش دامن می زنند، در حالی که اگر نگاه به این افراد عین همان هنرمندانی باشد که بالاتر نام بردم ، نه بحرانی به وجود می آید نه اصل نظام هزینه بی خردی ها را از پس تعدد تنش های اجتماعی می پردازد.
فرمان فیلم قیصر با همه خوب و بدی ها و گذشته و حال اش از دنیا رفت ، پرونده اعمالش باشد بین او و خدا
اما پرونده رفتاری عده ای آنچنان نابخشودنی است که در قالب حق و در ظاهر موجه انقلابی در حال ضربه زدن به اصل انقلاب و ماهیت فرهنگی دین هستند
حال قیصر فیلم فارسی های ایران خواستار بازگشت به وطنش است
باید دید متولیان و مسئولین فرهنگی با چه نوع رفتاری نسبت به این قضیه قرار است چه موج سازی های اجتماعی را ایجاد کنند
باید تکلیف را مشخص کرده که آیا قرار است برای حاکمیت هزینه ایجاد کنند یا با برخوردی منطقی و اصولی یک کنش عادی را از هر واکنش بحران زا دور سازند و مردم را یکبار برای همیشه از این بلاتکلیفی ها و برخورد های دوگانه و چندگانه رها سازند
مسعود جان سلام
مطالبت خوب بود....
فردین .... ناصر ملک مطیعی ... بهروز وثوقی ... بیک مانوردی .... این هنرمندان بزرگ قبل از سال 57 قهرمان مردم بودند و هستند.
کسانی که سد جلوی اینان بستند تا دیده نشوند از قهرمان میترسند.
اماااااااااااااااااااااااااااااااا
مردم همچنان به این قهرمانان عشق می ورزند...
این هنرمندان به قول پرستویی اختلاسگر و دزد بیت المال نبودند.
---------------------
مشایخی ... خیرآبادی ... داود رشیدی .... عنایت بخشی ... و .... که قبلا هم بازی میکردند از نظر محبوبیت اصلا قابل مقایسه با بازیگرانی که بالا نام بردم نیستند.
با قهرمانان مردم بد کردند ...... افسوس