چطور شبکه خانگی بازی را از سیما برد!
ممیزی همیشه یکی از دغدغههای اهل فرهنگ و هنر است. چه این ممیزی در کتاب باشد و چه در فیلم. چه تئاتر را قیچی کنیم و چه بخشی از روزنامه را. این همیشه برای آن کسی که وقت گذاشته و اثری را از روی علاقه تولید کرده، دردآور است. فرقی هم نمیکند مرجع این ممیزی کیست.
طی سالهای گذشته به گمان از «قهوه تلخ» و «قلب یخی» به بعد تقریبا مخاطبان دچار شک شدند چرا؟ به این دلیل که دیدند میتوان در همان چهارچوبهای معمول با خطوط قرمز کمتری مواجه شد. بهویژه «قهوه تلخ» با آن ساختار طنز و البته معنادارش که نمونهای یگانه است. خیلی بعید بود چنین برنامه طنزی که سازندگان آن میگفتند سیاسی نیست اما مردم سیاسی برداشت کردند؛ در قالب تلویزیون امکان پخش میداشت اما قهوه تلخ که مردم برای دیدن قسمتهای جدیدش منتظر میماندند تجربه موفقی بود که نشان داد با کمی تغییر در خطوط قرمز فرضی، میشود مخاطب جذب کرد. مخاطبی که علاقهمند سریالهایی مانند «لاست»، فرار از «زندان» و حالا «شهرزاد» و «گلشیفته» و... است.
به هر روی این سوال همچنان باقی است که چرا مخاطبان سریالهای تلویزیونی حاضرند برای «سریالهای سوپر مارکتی» صف بکشند و هزینه کنند ولی همانها حاضر نیستند پیچ تلویزیون را بچرخانند و سریالها را در جعبه جادوی متصل به آنتن رسمی، دنبال کنند؟ چه تفاوتهایی بین این دو مدیوم وجود دارد که میشود اینطور مخاطب پولپرداز را تشنه قسمتهای بعدی سریالهای شبکه خانگی یا سریالهایی که در دکههای سیگارفروشی و سوپرمارکتهای محله ارایه میشوند، نگه داشت. این موضوع وقتی جالبتر میشود که بدانیم همان افرادی که سریالهای تلویزیونی را میسازند، در شبکه خانگی فعال هستند. همان بازیگران و همان عوامل. به قول دیالوگ فیلم دهنمکی «رزمندهها که از آسمان نیامدهاند اهل همین جامعهاند»! با تأسی به همین دیالوگ میتوان گفت عواملی که سریالهای خانگی را میسازند عوامل همین سینما، و مهمتر از همه عوامل همین تلویزیون هستند که در فضای بازتر، سریالهای خوشساختتری میسازند. شاید پس از خواندن محتوای این صفحه بتوان به این سوال پاسخ داد که چه تفاوتی میان تلویزیون و ممیزیهای آن، با شبکه خانگی باعث میشود، سریالهای شبکه خانگی پر مخاطب باشند بهرغم اینکه هزینه هم برای آنها پرداخت میشود.
یک سوال و دو واکنش درباره کار در تلویزیون و شبکه خانگی
شهروند| زمانی که با برخی از دوستان و اهالی سینما صحبت میشد برخی که احتمالا پروژههایی در تلویزیون داشتند یا نه احتمالا دلایل شخصی دارند، خیلی تمایل به صحبت درباره این موضوع نداشتند. اینکه آیا صحبت درباره این موضوع سخت است یا خیر ممکن است مشکلاتی برای آنها در پروژههای بعدی به وجود بیاورد، یک سوال است، اما پاسخش به این سادگیها نیست و با یک جمله نمیتوان آن را توصیف کرد.
حسن فتحی، کارگردان شهرزاد سوال را میشنود. کمی فکر میکند و بعد میگوید: الان که در یک جلسه هستم حالا باشد بعداً دربارهاش صحبت میکنم.
محسن تنابنده هم ازجمله افرادی است که تمایلی به صحبت درباره این موضوع ندارد. وقتی با او درباره اینکه قرار است فقط یک سوال بپرسیم صحبت میشود. این سوال را میپرسد که قرار است چاپ شود؟ پاسخ مثبت است و سوال را میشنود؛ تفاوت و محدودیتهای کار در تلویزیون و شبکه خانگی چیست؟ اینکه در سوال چیزی نهفته است یا خیر؛ خیلی معلوم نیست اما میگوید: سر فیلمنامه هستم و خیلی حوصلهاش را ندارم.
صحبت درباره این موضوع که تفاوت کار در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی چیست، خیلی ساده به نظر میرسد اما گویا واکنشهای متفاوتی به این موضوع وجود دارد و گاهی برخی از دستاندرکاران مشترک در تلویزیون و شبکه خانگی از اظهارنظر درباره این موضوع، طفره میروند. هرچه که هست موضوع شاید پیچیدگیهایی داشته باشد که برخی از دستاندرکاران به آن واقفند و دیگران نه!
تفاوتهای اساسی در شبکه خانگی و تلویزیون وجود دارد
مهران رسام- تهیهکننده تلویزیون | تفاوت تلویزیون و شبکه خانگی تفاوت کوچکی نیست. همین موضوع هم باعث میشود تا حساسیتها در تلویزیون بیشتر باشد. یکی از مهمترین تفاوتهای تلویزیون و شبکه نمایش خانگی، حجم و تعداد مخاطبان آن است. این را همه اهل رسانه تأیید خواهند کرد که تلویزیون رسانهای با گستره زیاد است که شبکه خانگی این گستره را ندارد و این موضوع بسیار مهم است و نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت.
اینکه در فرض مسأله این سوال را مطرح کنیم که تلویزیون مخاطب ندارد و سریالها یا برنامههایش از شبکه نمایش خانگی عقب افتادهاند، خیلی فرض درستی نیست. همین حالا ما برنامههای پرمخاطب زیادی در تلویزیون داریم و برنامههایی هستند که از ٦ شبکه معمول صداوسیما پخش نمیشوند، اما اگر میخواهید سریالهای پرمخاطب شبکه نمایش را مثال بزنید و مثلا از «شهرزاد» یاد کنید، وقتی آن را میبینید، خودتان متوجه میشوید تفاوتها اساسی است و محدودیتی که در آنجا اعمال میشود، بسیار کمتر است. این موضوع غیرطبیعی نیست و دقیقا به همان موضوعی برمیگردد که در آغاز اشاره شد؛ یعنی وسعت مخاطبان و گوناگونی دریافت آنها در تلویزیون. به همین دلیل هم هست که سریالهایی که نام میبرید، با محدودیتهای کمتری ساخته میشوند، چون مخاطب یکدستی در شبکه نمایش خانگی وجود دارد.
برای بازیگر فرقی ندارد
بهزاد فراهانی- بازیگر تلویزیون | یادم هست یکبار دیگر همچنین سوالی از من شده است. به نظر من این سوال جواب خیلی واضح و روشنی دارد. مشخص است که شبکه نمایش خانگی، تمام حوایج و موجودیتش در چهارچوب بخش خصوصی و قوانین و قواعد آن است. طبیعی هم هست که باید در تولید محصول نمایشی از این قواعد پیروی کند. مهمترین عنصر تولید یعنی سرمایه در شبکه نمایش خانگی از بخش خصوصی میآید؛ وقتی سرمایه از بخش خصوصی است، دیگر قواعد بخش دولتی بر آن حاکم نیست و عملا شبکه نمایش خانگی نوعی استقلال برای خود دارد، به همین دلیل است که من معتقدم این بخش میتواند به ساخت آثار مناسب نمایشی کمک کند، به این دلیل که از زیر سایه قوانین تلویزیون خارج میشود.
برای یک بازیگر عملا تفاوتی ندارد که در اثری از شبکه خانگی بازی کند یا در اثری از تلویزیون چون تواناییهایش همان است که بوده و بارها هم این تواناییها را در صحنههای مختلف به نمایش گذاشته است، اما تفاوت کجاست؛ آنجاست که محدودیتهایی برای طراحان و دیگر عوامل به وجود میآورند. مثلا اینکه از فلان رنگ برای پوشش لباس یک خانم استفاده شود یا نشود یا حدود تغییرات چهره یک زن یا لباس مردم چطور باید باشد و اینهاست که در نماهای یک فیلم ممکن است جذابیت بیشتر برای مخاطب ایجاد کند یا خیر. برای مخاطب هم تفاوتی نداشته باشد. بنابراین به نظر من اینها از نظر بازی برای یک بازیگر هیچ تفاوتی ندارد بلکه برخی قواعد رفتاری است که ممکن است مشکل ایجاد کنند. به نظر من شبکه نمایش خانگی از این منظر آزادیهای بیشتری را برای هنرمندان چه بازیگر چه نویسنده و چه کارگردان مهیا میکند و اگر تفاوتی در نوع ساخت به نظر مخاطب میآید، حاصل این است. من این را قبلا هم گفتهام که با تمام این اوضاع و احوال به صورت مطلق شبکه خانگی را قبول ندارم.
دست نویسنده بازتر است
خشایار الوند- نویسنده |موضوع تفاوت کار در تلویزیون و شبکه خانگی موضوع جدیدی نیست. اگر کسی سریالهای طنز یا دیگر ساختههای این دو را با هم مقایسه کند، به راحتی میتواند درک کند که ممیزی و محدودیت درشبکه خانگی بسیار کمتر است. استدلال هم خیلی ساده است. تلویزیون غیر از اینکه رسانهای وسیع است و مخاطبان متفاوتی دارد، یک سازمان کلان رسانهای و متعلق به حاکمیت است. اثری هم که در این چهارچوب تولید میشود، باید مطابق معیارهای آن باشد. نمیدانم کجا اما جایی گفته بودم که در تلویزیون اثر صاحب دارد و وقتی هم سفارشی داده میشود، باید در چهارچوبهایی باشد که صاحب اثر، سفارش داده است. عواملی هم که در تلویزیون کار میکنند، میدانند که برای کجا دارند فیلم یا سریال میسازند و در چه محدودهای اما همان عوامل وقتی در شبکه خانگی کار میکنند، وضع تازهای پیدا میکنند. در تلویزیون عوامل با سازمان طرف است اما در شبکه خانگی با مخاطب. باید چیزی تولید کند که سلیقه مخاطب را هم لحاظ کند که اگر نکند، نمیفروشد.
مجموعه این شرایط باعث میشود از همان آغاز کار، وضع با تلویزیون کمی متفاوت باشد. وقتی قرار است اثری در شبکه نمایش خانگی ساخته شود، همه میدانند آن اثر، مخاطب خاصی دارد، بنابراین در همان محدوده کار میشود. نویسنده در این حالت بسیار دست بازتری دارد و قصهها را هم با پرداخت بهتری پیش میبرد.
تفاوت بین تلویزیون و شبکه خانگی طبیعی است
آرش معیریان- کارگردان| موضوع کار در شبکه نمایش خانگی یا تلویزیون و تفاوتهای آن خیلی بحث پیچیدهای نیست. واقعیت این است که شبکه خانگی به بودجه بخش خصوصی متصل است و باید از این زاویه استدلال اقتصادی و بازگشت سرمایه را داشته باشد. هیچ فیلمسازی نیست که بخواهد فیلمی بسازد و با شکست مواجه شود. بنابراین وقتی در شبکه خانگی کار میکنید، باید به این موضوع توجه داشته باشید که عرصه، عرصه خصوصی است. در شبکه نمایش خانگی کار کاملا واضح است؛ در تلویزیون هم همینطور. در تلویزیون طرحی وجود دارد و بودجهاش هم تقریبا مشخص است اما در شبکه نمایش خانگی هزینه را بخش خصوصی انجام میدهد و انتظار بازگشت سرمایه را دارد. همین موضوع تفاوتهایی در کار به وجود میآورد و اگر هم در محدودیتهای موجود تفاوتی میبینید، حاصل همین است. کسی که هزینه تولید اثر را میدهد، خواستههایی دارد که این محدودیتها از آن خواستهها برمیآید. طبیعی است وقتی شبکه خانگی در بخش خصوصی تعریف شده، کمی محدودیتها کمتر باشد. بنابراین وقتی سوال درباره تفاوت این دو حوزه برای فیلمساز مطرح میشود، به نظرم پاسخ از همان آغاز مشخص است و پیچیدگی ندارد.
انتهای پیام/
ارسال نظر